خروج آمریکا از برجام طبیعی بود چون امتیازات فرا‌هسته‌ای ندادیم!

  سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «تضمين برجام ممكن است؟» نوشت: «يكي از نكاتي كه سكانداران جديد سياست خارجي كشور در موضوع مذاكرات هسته‌اي و برجام بر آن تاكيد مي‌كنند، تامين ضمانت براي اجراي اين توافق است. در واقع كاري كه ترامپ كرد و بدون اينكه ايران از تعهدات مندرج در سند برجامي عدول كرده باشد، آمریکا را از آن خارج كرد، نشان داد كه نقض اين توافقنامه هيچ آثار حقوقي بر نقض‌كننده ندارد و ايران از اين نظر زيان ديده است. بنابراين بازگشت به برجام بدون حل اين نقص بي‌معنا خواهد بود. از سوي ديگر اين هدف در چارچوب كنوني برجام تامين نخواهد شد، زيرا به عللي ايالات متحده حاضر به پذيرش آن نيست. به همان عللي كه از آن خارج شد.»
این روزنامه نوشت: « حتي اگر ترامپ هم رييس‌جمهور نمي‌شد، به احتمال فراوان دموكرات‌ها نيز با ايران در موضوع برجام به بن‌بست مي‌رسيدند و شايد از طريق سازوكار ماشه براي خلاص شدن از برجام گام برمي‌داشتند.. در واقع برجام يك گام مهم و اوليه از مجموعه اقدامات و توافقات منطقه‌اي بوده است و اگر قرار بود كه موضوع هسته‌اي حل شود و ساير مسائل باقي بمانند و حتي تشديد شوند، طبعا طرف مقابل به اين وضع تن نمي‌داد كه نداد. بنابراين اجراي برجام را چگونه مي‌توان تضمين كرد؟»
طیف اصلاح‌طلب در سال‌های گذشته با تاکید بر لزوم مذاکرات هسته‌ای و رسیدن به توافق، تاکید داشتند که اگر توافق هسته‌ای امضا شود، صبح بدون تحریم فرا رسیده و تحریم‌ها به تاریخ خواهد پیوست و گشایش عظیم اقتصادی ایجاد خواهد شد. بر همین اساس در صنعت هسته‌ای محدودیت‌های گسترده اعمال شد اما نه تنها صبح بدون تحریم فرا نرسید، بلکه در پسابرجام دامنه تحریم‌ها گسترده‌تر شد.


اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانه‌ای همکار غرب در داخل کشور برای آمریکا از آنجاست که این جریان تا دیروز با دادن آدرس‌های غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در توافق با آمریکا نشان می‌داد، اکنون و پس از 8 سال نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام‌، بدنبال توجیه خباثت آمریکایی‌ها و زمینه‌چینی برای مذاکرات مجدد یکطرفه هستند تا این‌بار قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران قربانی شود.
به واقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهم‌ترین سرمایه‌های آمریکا در ایرانند.
«لغو تحریم‌ها» در متن برجام نیست، نباید اصرار کنیم!
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» فعال اصلاح‌طلب و دیپلمات سابق نوشته: «اصرار ایران بر لغو همه تحریم‌ها بر اساس مصوبه مجلس و تضمین عدم خروج به‌خودی‌خود به معنای تغییر در متن توافق قبلی است که به‌طور طبیعی موضع آمریکا را در تغییرات دیگر موجه جلوه می‌دهد... مطالباتی که فقط می‌توان بر سر میز مذاکره بین دو طرف، آن را تعدیل کرد و به توافقی متعادل دست یافت؛ امری که آمریکا از آن استقبال و ایران وقت خود را با مذاکره بی‌حاصل با بازیگران دیگر تلف می‌کند.» این روزنامه اصلاح‌طلب در ادامه نوشت: «راهبرد مذاکرات با اتکا به اروپای منهای آمریکا به جایی نخواهد رسید... به باور نگارنده، زمان به سرعت در جهت مخالف منافع ایران حرکت می‌کند... در شرایطی که آمریکا بازیگر اصلی لغو تحریم‌هاست، شرط‌بندی ایران بر اروپا و گذاشتن همه تخم‌مرغ‌ها در سبد این سه کشور رویکرد ناصوابی است که نتیجه‌ای در بر نداشته و موضع ایران را ضعیف‌تر خواهد کرد.»
شرق در حالی اصرار ایران بر لغو تحریم‌ها را به معنای تغییر در متن توافق می‌داند که خود رسانه‌های اصلاح‌طلب لغو همه تحریم‌ها را نتیجه اجرای برجام می‌دانستند. رسانه‌های اصلاح‌طلب و از جمله روزنامه شرق در سال ۹۴ پس از امضای برجام تأکید کردند که «تحریم‌ها به تاریخ پیوست» و «صبح بدون تحریم فرا رسید» و «تحریم فروپاشید» و «جهان به ایرانِ بدون تحریم سلام کرد» و.... وقتی هم که روحانی در سال ۹۴ گفت که به واسطه برجام تمامی تحریم‌ها یکباره لغو خواهد شد و نه تعلیق، اصلاح‌طلبان با ذوق او را تشویق کردند و کسی از آنها نگفت که اصرار بر لغو تحریم‌ها به معنای تغییر برجام است.
اذعان به اقدام معقول دولت در بررسی کارشناسی مذاکرات هسته‌ای
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«بایدن 02 ژانویه امسال کارش را آغاز کرد و بعد از حدود چهارماه وارد مذاکرات هسته‌ای شد. آقای رئیسی هم مدتی نیاز داشته تا دولتش را مستقر کند، تیم جدید هسته‌ای تعیین کند و سیاست مذاکره هسته‌ای خود را هماهنگ کند. تاخیر مهمی درکار نمی‌بینم».
این روزنامه اصلاح‌طلب در ادامه نوشت:«دولت رئیسی اعلام کرده که بهبود روابط منطقه‌ای در اولویت خواهد بود. این سیاست درستی است». چندی پیش حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه گفته بود:«دولت بایدن تقریبا سه ماه اول شروع کار دولت خود توجهی به برجام نکرد. من به همکاران اروپایی ام گفتم که حالا آن زمان از آقای بایدن پرسیدید که چرا سه ماه است به مذاکره و برجام فکر نمی‌کنید؟ ما سال‌ها است که از منافع اقتصادی برجام هیچ استفاده‌ای نکرده‌ایم. اما با جدیت در حال بررسی و جمع‌بندی سیاست‌های خود در قبال مذاکرات وین هستیم ».
این روزنامه زنجیره‌ای در مطلب مذکور اذعان کرده است که مدت زمانی که دولت سیزدهم برای شروع مجدد مذاکرات هسته‌ای سپری کرده است، طبیعی و معقول بوده است. این در حالی است که در ماههای اخیر رسانه‌های مدعی اصلاحات همصدا با آمریکا و تروئیکای اروپا با هجمه به دولت، این اقدام را نادرست قلمداد کردند.
کج‌فهمی‌های یک دیپلمات باسابقه!
روزنامه شرق در شماره پیشین خود با چند نفر از فعالان سیاسی -رسانه‌ای پیرامون اقدام دانشجویان در مورد سفارتخانه آمریکا در تهران (لانه جاسوسی) به گفت‌وگو پرداخته و از قول شخصی که وی را دیپلمات باسابقه معرفی کرده، آورده است: «اشغال مهم دیگری كه از سفارتخانه‌ای به یاد دارم، مربوط به سفارت پرو بود كه قبل از آن باید از اشغال سفارت آمریكا در تهران یاد كنم كه به بهای گزافی تمام شد...»
وی در ادامه گفته است: «بعد از گروگان‌گیری، دولت آمریكا با اعزام ناو هواپیما‌بر بزرگ خود یك ژست‌ گرفت، ولی بعد از رسیدن به خلیج‌فارس از تهدید منصرف شدند و پول‌های ایران را بلوكه كردند كه بیش‌تر به‌صرفه بود و 13میلیون دلار پول بلوكه شد و مذاكرات بعدی آزادكردن گروگان‌ها همراه شد با به‌دادگاه‌رفتن مدعیان آمریكایی كه آن 13 میلیارد نیز ضامن پرداخت بود و به دادگاه لاهه فرستاده شد و آن دادگاه نیز اغلب آراء را به نفع مدعیان صادر كرد و خاطره تلخی را بر دل ایرانیان به جا گذاشت. بااین‌حال، آثار تسخیر سفارت به همین‌جا خاتمه پیدا نكرد و این دشمنی به درازا و جنگ ایران و عراق انجامید؛ چون عراقی‌ها با استفاده از همین موقعیت یا عدم ممانعت آمریكا، این گستاخی را یافتند كه به ایران حمله كنند و بعد از آن هم شاهد قطع رابطه و بلوكه‌شدن دارایی‌های ایران بودیم.»
طیف موسوم به اصلاح‌طلب در روایت‌های تاریخی خود از وقایع خصوصا اگر یک سمت آن واقعه آمریکا باشد به کج فهمی و متعاقب آن روایت کردنی ناقص عادت دارند. برای نمونه در روایت فوق فردی که باعنوان دیپلمات باسابقه معرفی شده طوری روایت کرده که گویی تمام دشمنی آمریکا با مردم ایران به ماجرای سفارت آنها بازمی گردد. این در حالی است که این قبیل افراد نمی‌گویند که اقداماتی از قبیل کودتا سال 1332 علیه دولت قانونی مصدق و تحمیل لایحه ننگین و شرم‌آور کاپیتولاسیون به ایرانیان در دوره پهلوی و... چرا اتفاق افتاده است؟! نکته دیگر اینکه چرا این دیپلمات با سابقه به حجم انبوهی از اسناد جاسوسی که از سفارتخانه آمریکا در تهران به دست آمد اشاره‌ای نمی‌کند؟ اسنادی که برخی از آنها به توطئه‌چینی آمریکا علیه انقلاب نوپای ملت ایران اشاره دارد. این اسناد هم قبل از تسخیر لانه جاسوسی تنظیم شده است.