ادامه پارادوکس انتصاب مدیران ناکارآمد

رامین نخستین انصاری‪-‬ علیرغم عملکرد ضعیف در مدیریت کشورمتاسفانه انتصاب مدیران ناکارامد همچنان ادامه دارد. ایجاد خلاقیت و نوآوری بر اساس انتخاب افراد دانا که در نهایت منجر به رضایت ملت می‌شود، آنچنان سخت نیست. طراحی مدیریت کشور برای اینکه مورد علاقه مردم و در راستای برطرف کردن نیازهای آنان باشد، امری غیر ممکن نیست. مدیریت و خدمت به جامعه همراه باپاسخگویی اگر به دقت طراحی و نهادینه نشود بطور حتم منجر به شکست شده و کشوررا با مشکل روبرو خواهد کرد. متاسفانه فرهنگ‌عدم تحمل و قبول شکست از ویژگی‌های مهم مدیران ناتوان است. شرایط حساس حاکم بر کشور دیگرتحمل شکست ندارد، بی‌لیاقتی را بر نمی‌تابد ودر نهایت استانداردهای عملکرد
فوق العاده بالایی را برای حوزه مدیریتی طلب می‌کند
و بهترین استعدادهای ممکن برای اداره کشوررا ضروری می‌داند. مدیرانی که انتظارات را برآورده نمی‌کنند باید کنار گذاشته شوند. یک سیستم مدیریت دقیق عملکرد فوق العاده ای دارد که می‌تواند هر کشوری رابه سمت نقش‌های جدید و سازنده سوق دهد. بسیار غم بار است، وقتی فرهنگ مدیریتی همانند یک خانواده می‌شود و بنابراین اخراج افراد در چنین سیستمی چیزی نیست که راحت با آن کنار بیایند. تلاش برای ایجاد مدل‌های جدید فن‌آوری در مدیریت فقط با دانش و یادگیری مستمر امکان‌پذیر است. اکثریت به اتفاق رویدادهای تلخ و شکست در عرصه مدیریت قوه مجریه ناشی از طراحی‌های کم فکر، تحلیل‌های نادرست، عدم شفافیت وعدم توانایی است که از درونش بی‌اخلاقی و فساد متولد می‌شود. در شرایط سخت تصمیمات بزرگ گرفته نمی‌شود و مدیران ارشد انتظارات را به طور واضح و منظم پاسخ نمی‌دهند. انتصاب و حفظ مدیرانی که کارنامه قابل قبولی ندارند برای مردم و جامعه و کشور خطرناک هستند. در کمتر مدیریتی دیده می‌شود که در مورد فلسفه طراحی، استراتژی، مفروضات یا بهره وری بیشتر و رضایت ملت سخن بگوید و متاسفانه اگر مدیری چنین باشد مورد تاخت و تاز قرار می‌گیرد. ایجاد فرهنگ بحث و گفتگوی انتقادی صریح در وزارتخانه‌هایی که مورد قبول مردم نیستند، یک ضرورت و نیاز ملی است. رهبران ارشد باید رفتار خود را تغییر دهند. آن‌ها باید مایل باشند (و بتوانند) از ایده‌های دیگران استفاده کنند. یکی از راه‌های تشویق این نوع فرهنگ این است که مدیران باید خواستار انتقاد از ایده‌ها و پیشنهادهای خودشان باشند، تا بهترین نتایج ممکن را برای خود و مردم را بدست آورند. درخواست کمک از مردم و نخبگان را طبیعی بدانند. شرایط حساس کنونی کشور، ضرورت بازنگری در انتخاب مدیران را بیش از پیش جدی‌تر کرده است. ایران سرزمین نخبگان است، متاسفانه با وجود ظرفیت بالای نیروی انسانی توانمند در کشور، ما در این مدت شاهد رجالی هستیم که شکل و شمایلشان در حافظه مردم تکراری است. تعدادی مدیر که از یک مسند به مسند دیگر به طور مستمر جا به جا میشوند. پیامدهای الگوی مدیران خویشاوند وعدم توجه به نخبگان، ناکارآمدی و اثرات مخربی برکشوربر جای می‌گذارد. نابسامانی در تمامی عرصه‌ها بخصوص در بخش اقتصاد نتیجه مانیفست غلط و بهره‌گیری از مدیران اتوبوسیست. عدم بکارگیری رجال متخصص و دلسوز کشور نقطه قوت به شمار نمی‌رود، منجر به ثبات کشور نمیشود، بلکه پایه‌های آن را متزلزل میکند. تعیین استراتژی درست و منطبق بر منافع ملی و گماردن مدیران دانا و توانا در قوه مجریه ضروریست. اگر به این واقعیت توجه خاص نشود، اوضاع کشور دشوارتر خواهد شد. کارنامه تک تک مدیران را بررسی کنید، چیزی ازشان در نمی‌آید. وضعیت کشور گویای این سخن است. به اینان یک دشت پر از گل و گیاه بدهید، یکسال بعد سنگ و شن تحویل می‌گیرید. اینان رغبتی به خدمت به مردم ندارند و سنگ بر روی سنگی نخواهند گذاشت. توانش را هم ندارند. سیاست‌گذاری‌ها و مدیران فعلی پاسخگوی مطالبات مردم وتوان سرو سامان دادن به وضعیت کشور را ندارند. تاکید بر انتخاب افراد خاص در سطح مدیریت کشور، اشتباه استرتژیک به شمار می‌رود. عقیده آدمی نباید عامل بازدارنده در بکارگیری افراد متخصص باشد. امروز دیگر نمیشود در پشت اتاق‌های تاریک مدیریت کرد. امروز فقط با تکیه بر آگاهی و دانایی و دانش افراد میشود موفق بود. بهره‌گیری از دانش و تخصص و تکیه بر اطلاعات علمی و استفاده از تجربیات کشورها زمینه‌های لازم را جهت اصلاح و بهبود سیستم اداری، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را فراهم خواهد کرد.