هزينه تحريم‌ها؛ - برای هر١٠٠دلار ٢٠دلار بايد بدهيم

عکس: مهلا زمانی/آرمان ملی- مهدی فقیه: محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور در میان اجتماع مردم ایذه با اشاره به تحریم‌های آمریکا علیه کشورمان گفته بود: بیش از سه سال است که بدون دلیل قانونی ما را محاصره اقتصادی کرده‌اند، حتی نفت خود را به صورت قاچاق به فروش می‌رسانیم و درآمد دلاری خود را باید مخفیانه وارد کشور کنیم تا قیمت دلار حفظ شود. در تحولی دیگر سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران درخصوص مسیر بازگشت آمریکا به برجام گفت: آنها باید بپذیرند که به عنوان مقصر اصلی وضعیت فعلی از مسیری که رفته‌اند باید برگردند. باید تحریم‌های ظالمانه‌ای که بعد از خروج آمریکا از برجام اعمال شده یکجا و به صورت موثر برداشته شود و این تضمین را بدهند که هیچ دولتی در آمریکا مجددا دنیا و حقوق بین‌الملل را به سخره نخواهد گرفت و آنها قانون را زیر پا نمی‌گذارند و شرایط کنونی تکرار نخواهد شد. در این راستا برای بررسی نوع مواجهه با تحریم‌ها و تحولات برجام «آرمان ملی» با حسن بهشتی پور تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.  دور زدن تحریم‌هـا رویکرد مناسبی در مواجهه با تحریم‌هـاست یا رویکرد جایگزینی هم وجود دارد؟
بی اثر کردن تحریــم با دور زدن تحریم متفاوت است؛ در دور زدن تحریم‌ها – که در شرایط فعلی انجام می‌شود- برای هر 100 دلار، 20 دلار هزینه می‌کنیم برای اینکه نمی‌توانیم از طریق بانک‌ها و مجاری عادی واردات و صادرات را انجام دهیم و لذا هزینه هنگفتی را برای دور زدن تحریم می‌پردازیم. بی اثر کردن تحریم یعنی در داخل کشور وقتی شما تولید ملی را افزایش بدهید می‌توانید از طریق افزایش تولید ملی، تورم را کاهش بدهید، نرخ بیکاری را کاهش بدهید این موفقیت‌ها اگر حاصل شود ما در واقع توانسته‌ایم تحریم‌ها را کم اثر یا بی اثر کنیم (در بعضی از موارد کم اثر می‌شود و در بعضی از موارد بی‌اثر می‌شود) بنابراین این دو با هم متفاوت هستند و ما با انجام برخی اصلاحات اقتصادی در داخل کشور می‌توانیم تولید ملی را افزایش بدهیم. تولید ناخالص داخلی؛ از اردیبهشت 97 که دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، از برجام خارج شده است، در حال کاهش بوده است. این به مفهوم آن است که درآمد مردم کاهش پیدا کرده و سفره مردم خالی‌تر شده است. برای اینکه جلوی این روند را بگیریم باید بتوانیم اصلاحاتی را در جاهایی که لازم است انجام بدهیم. به طور مثال در نظام بانکداری، الان نظام بانکداری ایران مشغول بنگاهداری هستند به جای اینکه بانکداری دارند بنگاهداری می‌کنند. بنگاهداری یعنی اینکه بانک می‌رود در سکه، ارز و زمین و... برای حفظ ارزش پول و سرمایه خودشان سرمایه‌گذاری می‌کنند در حالی که این کارهای بانک نیست و در هیچ کجای دنیا بانکداری حق  این کارها را ندارد. بانکداری یعنی اینکه بانک پول مردم را می‌گیرد و به نمایندگی از آنها سرمایه گذاری می‌کنند اما این کار را در ایران خیلی خیلی اندک نسبت به آنچه باید انجام بدهند، انجام می‌دهند. نظام مالیاتی هم به دلیل فرارهای مالیاتی باعث شده که رقابت در تولید از بین برود. واحدهای تولید کننده نسبت به واحدهایی که مالیات نمی‌دهند، هزینه بیشتری می‌دهند و این خودش برای نظام تولید در کشورخیلی مشکل ساز شده است. با انجام یکسری اصلاحات اقتصادی در داخل کشور می‌توانیم تحریم‌ها را بی اثر یا کم اثر کنیم.   برجام برنامه جامعی بود که می‌توانست مشکلات برنامه هسته‌ای ایران را حل و فصل کند. یعنی راجع به برنامه‌ای به توافق رسیدند و ایران یکسری نظارت‌ها و کنترل‌ها را پذیرفته بود تا طرف مقابل تحریم‌ها را بردارد. طرف مقابل بیاید یکسری روابط خوب با ایران برقرار کنند و وعده‌های بسیاری دادند که در مقدمه برجام هم وجود دارد. با خروج آمریکا از برجام عملا این کارها انجام نشد. تا زمانی که آمریکا خارج نشده بود کلیاتش اجرا می‌شد چون آمریکا مخالفتی با سرمایه گذاری دیگران (خودش سرمایه گذاری نمی‌کرد) تا قبل از خروج آمریکا توتال فرانسه در پروژه  میدان گازی پارس جنوبی در عسلویه سرمایه‌گذاری کرده بود، انی ایتالیا، شرکت‌های چینی سرمایه گذاری کردند، روس‌ها آمدند، کره جنوبی و ژاپن هم سرمایه گذاری کردند. اما به محض اعلام خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌ها همه اینها سرمایه‌های خودشان را خارج کردند. برجام در واقع مجموعه سیاست‌هایی بود که در یک طرف آن ایران باید اقداماتی انجام می‌داد که این اقدامات را انجام داد (14 گزارش آژانس تایید کرد که ایران تمام موارد توافق شده را اجرا کرده است) طرف دیگر اروپا و آمریکا بودند که بخشی از تعهدات را نه همه تعهدات را اجرا کردند. ترامپ آمد تیر خلاص را زد و با خروجش مانع این شد که طرف‌های دیگر کارهایی را که انجام می‌دادند دیگر انجام ندهند چون از ترس آمریکا آنها تمام پروژه‌ها را متوقف کردند. من از طرفداران برجام بودم برای اینکه برجام را خدمتی به اقتصاد، سیاست و امنیت کشور می‌دانستم چون ما را از وضعیت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد که ایران را به عنوان تهدید کنند صلح و امنیت دنیا معرفی کرده بود، خارج کرد. کسانی که با مباحث حقوق بین الملل و روابط بین الملل آشنا هستند می‌دانند که چقدر مهم است که کشوری متهم بشود به اینکه ناقض یا تهدید کننده صلح و امنیت است در هر دو حال برای آن کشور بد است  و تبعات حقوقی برای آن کشور دارد لذا برجام از این حیث خدمت بزرگی برای کشور ما بود ولی در بخش اقتصادی چیزهایی که می‌خواستیم حاصل نشد.
 در این دور از مــذاکرات تاکید ایران بر لغو تحریم است و سخنگـوی وزارت امور خارجه هم گفته آمریکا تحریم‌های اعمال شده را یکجا بردارد.
باراک اوباما زمانی می‌گفت از نظر ما مطلوب این بود که تاسیسات هسته‌ای ایران را پیچ و مهره‌هایش را باز کنیم و منهدم کنیم ولی نشد چون انرژی هسته‌ای در فکر و مغز ایرانی‌ها رفته و بومی شده است ولی در نهایت پذیرفت که غنی‌سازی ولو به شکل محدود در ایران ادامه پیدا کند. همان‌طور که اوباما موفق نشد، اینکه فکر کنیم ایران از طریق مذاکره می‌تواند کل تحریم‌ها را، آن هم یک جا لغو کند تقریبا قریب به محال است. معتقد هستم به جای لغو تحریم‌ها به دنبال این باشیم که در داخل کشور اقداماتی را انجام دهیم تا تحریم‌ها کم اثر یا بی اثر شود وقتی چنین شد خودشان داوطلبانه کنار می‌گذارند. واقعیت این است افزایش توان هسته‌ای منجر به لغو تحریم‌ها نمی شود. در مذاکرات هم اینکه انتظار داشته باشیم کل تحریم‌ها لغو شود در حالی تحریم‌ها به عنوان یک ابزار علیه ایران استفاده می‌شود؛ چطور این ابزار را کنار بگذارند؟ بنابراین مذاکره کنیم تا بخشی از تحریم‌ها که مهم است کنار گذاشته شود مانند شش دور مذاکرات که در آغاز سال توسط دولت روحانی انجام شد و در آن مذاکرات دستور کار این بود که آمریکا مثلا تحریم نفت، پتروشیمی و بانک مرکزی را لغو بکند. اگر آمریکا تحریم این بخش‌ها را لغو کند و به نظرم مهم ترین بخش تحریم‌ها شامل این بخش‌ها است و با مذاکره می‌شود تحریم این قسمت‌ها را لغو کرد تا برای اقتصاد ما ایجاد یک تنفس بشود تا اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا یا همین رئیس جمهور فعلی دوباره زیر تعهدات زد، یک فرصتی ایجاد شود تا بتوانیم درآمدهای نفتی را با لغو تحریم بانک مرکزی به داخل کشور برگردانیم و اقتصاد ایران یک نفسی بکشد و تحولی برای خودش ایجاد کند تا دفعه بعد اگر بدعهدی کردند این گونه ضربه نخوریم. مذاکره کنیم تا این تحریم‌های اصلی لغوبشود و اگر لغو بشود فرصتی برای اقتصاد ایران ایجاد می‌شود تا در داخل بتواند اقدامات اساسی را انجام بدهد. اگر بر فرض رئیس جمهور بعدی آمریکا از برجام خارج شد یا توافقات جدید را زیر پا گذاشت اقتصاد ما ضربه‌ای را که در اردیبهشت 97خورد را دوباره نخورد و یکسری اقداماتی را انجام بدهد که پیشگیرانه باشد. لازمه آن دسترسی به درآمدهای نفتی که اصلی‌ترین درآمد کشور است و نیاز به ارتباطات بانکی داریم چون هرگونه صادرات و واردات نیازمند روابط بانکی بین المللی است نه اینکه برای هر 100 دلار 20 دلار هزینه بدهیم برای اینکه نمی‌خواهیم در این نظام فعالیت بکنیم. 


 برخی طرفین اصلی برجـام را ایران و آمریکا می‌دانند و معتقد هستند مذاکره باید بین ایران و آمریکا انجام شود، در این باره چه تحلیلی دارید؟
حرف درستی است و اصلی‌ترین مشکل ما با طرف آمریکایی است، از این جهت سخنی کاملا درست و منطقی است و از جهتی دیگر غیرمنطقی است، چون در نظامی که ما برجام را چیده‌ایم حذف چین و روسیه و طرف‌های اروپایی در شرایط فعلی به معنی خراب‌تر کردن وضعیت یعنی فشار را روی خودمان بیشتر کردن، ما نباید الان طرف اصلی خودمان را که آمریکاست گم کنیم. برای همین مذاکرات 1+4 به جایی نمی‌رسد، باید آمریکا هم باشد و مستقیما با آمریکا هم رو‌به رو شویم ولی اگر بخواهیم این را حذف کنیم و به صورت دو جانبه با آمریکا مشکل را حل کنیم، آن وقت تازه با مشکل مواجه می‌شویم. طرف‌های اروپا، روسیه و چین برخی مواقع کمک می‌کردند که توافق اجرایی و ضمانت پیدا کند. سال گذشته چین و روسیه و طرف‌های اروپا بودند که جلوی قطعنامه آمریکا را گرفتند که می‌خواست مکانیسم ماشه را راه اندازی کند. حذف آمریکا باعث طولانی شدن مذاکرات می‌شود، یعنی ما داریم با طرف‌هایی مذاکره می‌کنیم که اختیاردار چیزی نیست و می‌رود به آمریکا می‌گوید و دو مرتبه از سوی آمریکا به ایران می‌گویند اما حذف کردن روسیه، چین و طرف‌های اروپا به نظر من وزنه را به سمت آمریکا سنگین تر می‌کند. بهتر است که  در چارچوب 1+5 کار را سامان  بدهیم و زودتر به نتیجه برسانیم. هر چه زودتر به نتیجه برسانیم به نفع اقتصاد ایران است.
 شاهد هستیــم که تروئیکای اروپا وهمچنین فرانسه مواضعشان نسبت به ایران تندتر شده است، این تغییر مواضع چرا رخ داده است؟
مواضع تند اتحادیه اروپا به خاطر اختلافات ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی است. تا زمانی که آژانس اقدامات ایران را تایید بکند و بگوید که در چارچوب اقدامات صلح آمیز است هم روسیه، چین و اتحادیه اروپا موضعشان استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هسته‌ای است برخلاف اسرائیلی‌ها که کلا مخالف هستند. ولی وقتی با آژانس مشکل پیدا می‌کنیم و پرسش‌ها و ابهامات مختلف در مورد فعالیت‌های ایران به وجود می‌آید روسیه، چین و طرف‌های اروپایی نگران می‌شوند که ایران دارد از جنبه صلح آمیز خارج می‌شود. از سوی دیگر تحت تاثیر رقابت‌هایی است که اتحادیه اروپا سعی می‌کند بازار ایران را از دست ندهد، چراکه بازار ایران بازار قابل توجهی برای کشورهای اروپایی است و دنبال آن هستند که بازار را حفظ بکنند اما نه به هر قیمتی و قیمتش این است که مطمئن شوند واقعا ایران در همان چارچوب توافق برجام دنبال انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای است و از این بابت حداقل بهانه‌ای نداشته باشند. چون این موضوع اگر به عنوان بهانه مطرح باشد نه فقط فرانسه سایر کشورها  و حتی روسیه و چین هم مشکل خواهند داشت.