اراده ترکیه برای توسعه روابط واقعی است ؟

سفر چاووش اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه به تهران در اوج فضای تنش آلود رسانه ای میان دو طرف، حائز اهمیت ویژه بود. سفری که  بعد از تحولات منطقه قفقاز جنوبی و تنش دیپلماتیک باکو و آنکارا با تهران به دلیل دستگیری رانندگان ایرانی و نیز توقف و بازرسی کامیون های با پلاک ایران  در مسیر «گوریس» – «قاپان »  انجام شد و به این دلیل که ترکیه کارگردان تحولات قره باغ به شمار می آید، این سفر حسابی غیرمنتظره و شوکه کننده بود. گویی اما سایه تحولات قره باغ بر سفر چاووش اوغلو به تهران سنگینی نکرد و رویکرد وزیرخارجه ترکیه در سفرش به تهران کاملا مثبت و رو به جلو بود به طوری که نه تنها در کنار برخورد گرمش با مقامات کشورمان با شعر فارسی خواندنش ایران را خانه دوست خطاب کرد بلکه با اتخاذ مواضعی همدلانه با ایران در بحث تحریم‌ها و پرونده هسته‌ای از ایجاد یک «نقشه راه جدید» با ایران سخن گفت.  اظهاراتی قابل تامل که با یک سوال جدی همراه است و آن این که  با توجه به تجربه مواضع زیگزاگی آنکارا تا چه میزان می توان به سخنان  وزیر خارجه ترکیه اعتماد کرد و آن را جدی گرفت؟ سوالی  که به نظر پاسخ آن را باید در چند موضوع مختلف از جمله اقتصاد ترکیه جست وجو کرد. پیش از هر سخنی باید این نکته مهم را به یاد داشت که  از دیر باز «منافع اقتصادی»  اولویت اول سیاست  ترکیه در تنظیم روابط بین المللی این کشور بوده است. شاید واضح ترین مثال موش و گربه بازی اردوغان با تل آویو باشد. ماجرای  قهر او در جلسه ای که شیمون پرز حضور داشت  و بعد هم  موضوع انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و  جلوداری اردوغان علیه اسرائیل که البته در  پشت پرده  شاهد افزایش روابط تجاری  تل آویو-آنکارا  بودیم شاهد مثال هایی واضح از این گونه سیاست ورزی آنکاراست.  با درک این مهم باید در تحلیل روابط با ترکیه، ابتدا  به سراغ شرایط اقتصادی رفت. هم اکنون وضعیت اقتصادی آنکارا اصلا  خوب نیست. در سال جاری میلادی ارزش لیر به کمترین سطح تاریخ معاصر خود دربرابر دلار رسید،  نرخ تورم ترکیه از مرز ۲۰درصد عبور  و کرونا حسابی بازار  گردشگردی این کشور را کساد کرده است. از این رو به نظرمی رسد  سفر چاووش اوغلو به تهران و سخنانش در باره نقشه راه جدید بیش از هرچیزی رنگ و بوی اقتصادی داشته باشد. علاوه بر این باید گفت ترکیه همانند سعودی نیم نگاهی جدی به مذاکرات برجامی دارد و  شانس موفقیت ایران در رفع تحریم‌ها علاوه بر این که معادلات منطقه و پازل سیاسی غرب آسیا را به میزان  بیشتری به نفع ایران  تغییر خواهد داد، منافع اقتصادی آن، چه از جهت توسعه گردشگری و چه از جهت تقویت کریدور شمال غرب به جنوب و تقویت روابط با کشورهای خلیج فارس برای آنکارا بسیار جذاب خواهد بود. هفته قبل مسیر ترانزیتی ترکیه به امارات از طریق ایران بازگشایی شد که انتقال کالا بین آن ها را از 20 روز(مسیر دریایی کانال سوئز)به 6 تا 8روز کاهش می دهد. این در حالی است  که محمد بن نهیان ولیعهد امارات هم  بعد از 10 سال به ترکیه سفر کرده است لذا این مسیر برای ترکیه حیاتی به نظر می رسد و بدون داشتن روابط خوب با ایران  بهره برداری از آن برای آنکارا میسر نیست .بدیهی است وجود چنین کریدورهایی برای کشورمان نیز حائز اهمیت های سیاسی و اقتصادی است و باید از آن استقبال کرد. بماند که حزب عدالت و توسعه به دلایل مختلف از جمله ماجراجویی های هزینه زای دولت اردوغان  برای این  کشور و عملکرد سوال برانگیز اقتصادی هم اکنون در نظر سنجی ها جایگاه مناسبی در  انتخابات آتی ترکیه ندارد. سران حزب حاکم   به این مسئله  برای انتخابات مهم 2023 واقف هستند لذا حرکت به سمت ثبات و خروج از این وضعیت برای آن ها ضروری است. ثباتی که بخشی از آن از مسیر دوستی با ایران می گذرد. از این رو دولت ترکیه در ادامه راهبرد منطقه‌ای خود در تنش‌زدایی با بازیگران مختلف، در پی تقویت مجدد مناسبات خود با تهران همانند وضعیت قبل از شیوع کروناست. البته توجه به این نکته ضروری است که ترسیم نقشه‌راه بلندمدت میان ایران و ترکیه می‌تواند ضرورتی همراه با منافع برای دو طرف باشد. نوع مواجهه کشورهای غربی با ترکیه در چند دهه گذشته نشان داده که هیچ‌گاه آمریکا و اروپا، ترکیه را به عنوان  متحد استراتژیک و واقعی خود نمی‌پذیرند.حتی تضادهای سیاست خارجی ترکیه با غرب در یک دهه گذشته این واقعیت را برای همگان روشن کرده که آنکارا هیچ‌ راه‌حلی فارغ از نزدیکی به شرق ندارد. سیاست‌مداران ترک به نظر می‌رسد به این امر واقف هستند که در آینده نه چندان دور تحریم‌های بیشتری از سوی غرب علیه این کشور اعمال خواهد شد. مجموع این شرایط موجب شده که نزدیکی و همکاری استراتژیک ترکیه با ایران به عنوان بازیگری قدرتمند در سطح منطقه‌ای، در راستای منافع دوطرف قابل خوانش باشد اما فارغ از همه این ها، بسیاری بر این باورند که فراتر رفتن از سطح موجود در روابط دو کشور و گسترش چشمگیر روابط اقتصادی  نیازمند ایده و افق جدید و همچنین اراده واقعی است  و فقط  امضای سند و یادداشت تفاهم جدید با عناوین جذاب هم چاره کار نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به ویژه دولت سیزدهم تا اینجای کار  نشان داده که در بحث تقویت مناسبات با همسایگان خود به ویژه دولت ترکیه، هیچ‌گاه مرزی را به عنوان نقطه نهایی مشخص نکرده و همواره با روی گشوده بر توسعه فزاینده همکاری‌ها تاکید کرده است. اما در وضعیت کنونی ترسیم نقشه راه همکاری بلندمدت در مناسبات دو کشور علاوه بر زمینه‌های عینی همانند تقویت همکاری‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری و تجارت، نیازمند تعدیل سیاست‌های آنکارا در سطح منطقه‌ای است. دولتمردان ترک ‌باید به این امر واقف باشند که تهران در معادلات و بحران‌های مهم منطقه‌ای همانند قره‌باغ، بحران سوریه، یمن و... ملاحظات ویژه خود را دارد. لذا اساسا نزدیک شدن مواضع و حتی همکاری میان دو کشور در مواجهه با هریک از بحران‌ها می‌تواند پیش‌شرط ورود به نقشه‌راه همکاری‌ بلندمدت و استراتژیک باشد.قطعا ایران هم جایگاه ویژه ای برای روابط با این همسایه غربی خود قائل است اما   این به معنی  دادن  چک سفید امضا به هیچ کشوری نیست.