راویان آشنای واقعیت

«ساعت 11صبح است. ماهود تلاش می‌کند تا از دیوار استخر خالی‌ای که هرروز در آن تمرین آواز می کند، بالا برود.اهواز، شهر بسیار غبارآلودی است. من برای تحصیل در رشته‌ هنرهای نمایشی از آنجا به تهران آمدم. اهواز، نفت خیز است اما هنر خیز نه. آرزو دارم تا روزی بتوانم روی صحنه اجرای زنده داشته باشم اما گرفتن مجوز از وزارت ارشاد، ماه‌ها و گاهی سال ها طول می‌کشد.شهر من، نفت بالا می‌آورد و تهران پیشرفت می‌کند.حدود دو سال است که منتظر مجوز انتشار آلبوم موسیقی‌ام هستم.من زمان زیادی‌ است که قواعد بازی را پذیرفته‌ام». عکس نوشت آلبوم عکس ماهود
آلبوم ماهود با این کلمات شروع می‌شود. جملات کوتاه و ارزش‌گذاری‌هایی کلی. این‌ها تمام کدهایی‌ است که ما برای ورود به دنیای شخصی کسی داریم که تاکنون او را نمی شناختیم.
عنوان«صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی» می تواند بیانگر خط مشی فکری نیوشا توکلیان در سیرمفهومی این تازه‌ترین اثرش باشد و همچنین اولین قدمی که در راستای درک پیغام نهایی اش برمی داریم.
آلبوم خانوادگی درناخودآگاه جمعی ما، نشانه‌ای ازصمیميت افراد و خانواده‌هایی است که تمایل دارند لحظاتی از این روابط پر مهر را ماندگار کنند.آلبوم ها ،عموما نمادین وصحنه‌پردازی شده هستند. مردم علاقه مندند تا در تصویرشان چیزی بیشتر از ماهیت فیزیکی آن‌ها دیده شود و تلاش می‌کنند با ژست های گل درشت و استفاده از آکسسوارهای مختلف، تاکید دو چندانی بر موقعیت حسی که در آن هستند، داشته باشند. آلبوم خانوادگی، تصویر تقریبا کامل از چیزی است که زندگی در بستر فرهنگی ایده‌آل خاص‌اش را از ما طلب می‌کند. ثبت حضور ما، در جشن ها، مراسم، مناسک خاص و هر فعلی که نشان می‌دهد ما دقیقا روی خط تعادل انسان کامل بودن ایستاده‌ایم. کمتر دیده‌ایم که کسی از لحظات ناخوشایند زندگی خود، مانند مراسم ترحیم یا زمان‌هایی که از وظیفه‌ فرهنگی‌اش تخطی کرده است، عکس بگیرد و آن را برای یادگار در آلبوم بگذارد.به طور خلاصه آلبوم‌ها در طی دو فرآیند ثبت عکس و سپس انتخاب و گزینش از میان آن‌ها برای آلبوم‌شدن تهیه می‌شوند و تلاش می‌شود تا این مجموعه، کلکسیون خوش قواره‌ای از هرچیزی باشد که انتخاب کرده‌ایم تا درخاطرمان بماند.اماهرچه تلاش ما در این خودسانسوری ناعالمانه و ناخودآگاه باشد، باز نيز آلبوم ها به شکل اغراق آمیزی واقعیات زندگی را حذف یا کمرنگ می‌کنند و این حقیقتی کتمان ناپذیر است. عکس‌های یادگاری روزهای‌خوش، بیشتر بر فقدان لحظاتی آنچنان در جریان زندگی اصلی اشاره دارند. و دقیقا به همین دلیل، نماینده‌ چیزی هستند که بسیار تلاش شده است تا آن را مغلوب کنند؛ یعنی روزمرگی، ناامیدی، فقدان و هرچیزی که بخواهد بخش نامطلوب زندگی را نمایش دهد.


نیوشا توکلیان با همین رویکرد، زندگی روزمره و لحظاتی را که در ساختار دنیای آلبومی، فاقد ارزش موضوعی برای عکس شدن هستند ، به تصویر می‌کشد. می‌توان گفت از دید عکاس، صفحات خالی آلبوم عکس ایرانی باید با تصاویری از لحظه‌ها و حس‌هایی از زندگی انسان پر شوند که تاکنون دیده نشده‌اند و واقعیت زندگی او محسوب می‌شوند.
مجموعه، ترکیبی از چندین آلبوم شخصی آکاردئونیست که درکناريكديگر چیده‌شده‌اند.درابتدای هریک از این آلبوم‌ها، روایتی از هر فرد در اختیار ما قرار می‌گیرد. همراه با این روایات ما همچنین تصویری آلبومی‌ را از کودکی آن ها می‌بینیم. تصاویر بعدی فضاها، آدم‌ها و اشیا را توصیف می‌کند. چیزهایی که صاحب این آلبوم، به مثابه روایتگر آن دیده و تجربه کرده‌است. تمام صحنه‌هایی که می‌تواند این ظرفیت را داشته باشد که او را به چیزی بدل کند که هست. تمام چیزی که از آن با نام تجربه زیسته یاد می‌کند. انسان‌هایی که با وی در ارتباط هستند و تاثیر مستقیم بر آرزوها و ایده آل‌هایش دارند، مکان‌هایی که در آن رفت‌و‌آمد می‌کند و هرکدام نشانه‌ای‌ست تا آرزو یا رویایی را در بستر فکری او و حتی خود ما یادآوری کند. در فریم آخر هر آلبوم، تصویر کسی را می بینیم که صاحب این دنیاست. این پرتره ها با ایستایی‌ای که پیش از این در چهره نگاری‌های توکلیان دیده‌ایم، به صورت ویدیویی چندثانیه‌ای نیز ثبت‌شده‌اند. سوژه‌ها در مرکز کادر ایستاده، در فضایی خارجی و عموما خیره به دوربین هستند. این تصاویر، چه در شکل ارائه و چه در بافت بصری‌شان، با استفاده از دو نوع تضاد بر مخاطب تاثیر می‌گذارند؛ اول: گذر زمان که با باد و نم نم بارانی‌که لباس سوژه‌ها و چیزهای اضافه‌ درون قاب را به حرکت درمی‌آورد، حرکت را در تقابل با عدم تحرک سوژه‌ها به نمایش می‌گذارد. با اینکه توکلیان در این ویدیوها عملا انسان را به مثابه‌ ابژه‌ای در قاب خود نشان می‌دهد، زنده بودن طبیعت و شنیدن صدای آنکه در فضای نمایشگاه پخش می‌شود و فقدان انگیزه و یاس را در تضاد با همین حرکت و سکون ثبت می‌کند.
دوم: تضاد تاثیرگذار مناظر طبیعی تخریب‌شده‌ای که توکلیان با انتخاب آن‌ها در این تصاویر، یک مقایسه بینامتنی بین سرگذشت آدم‌های عکس‌هایش و سرنوشت آن قسمت از طبیعت که دست خورده و دورافتاده است، انجام می‌دهد؛ قسمت‌هایی از طبیعت که نه بخشی از شهر است و نه قسمتی از طبیعت و عملا به زباله‌دانی بزرگ تبدیل شده است. انسان توکلیان، میان توهمی که از خوشبختی در سر می‌پروردانده و حقیقت زندگی خویش، سرگشته‌است و درست در مرزی از آگاهی قرار دارد که نه به درد این جهان می‌خورد و نه او را به سمت زندگی بهتری در جهانی آرمانی سوق می‌دهد.
توکلیان در هرآلبوم، نه شخص بلکه دغدغه‌ها و افکار وی را محوریت قرار می‌دهد. عکس‌ها با قرار گرفتن در زمینه‌ این افکار، داستانی مشابه پیدا می‌کنند و درکنار یکدیگر همجواری معنا داری می‌یابند. انسان‌هایی که قسمتی از زندگی آن‌ها به تصویر کشیده شده، داستان‌هایی مشابه زندگی هر کدام از ما دارند. امیدها، انگیزه‌ها، ترس‌ها و دلهره‌هاي‌شان بسیار به ما نزدیک است و این آشناپنداری، ماحصل تصاویر آیکونیک عکاس از مناظریست که هر کدام نشانه‌ای از شخصیت هایش را در بردارد و آن‌هارا برای مخاطب همسان‌سازی می‌کند؛ زندگی‌هایی در میانه‌ فرهنگ صنعتی، مسائل مرتبط با وضعیت جغرافیایی ایران در خاورمیانه و تقابل بین فرهنگ ایده‌آل و فرهنگ واقعی و ناامیدی اقتصادی که سبب از بین رفتن و فروپاشی فرهنگی نسلی از ایرانیان طبقه‌ متوسط فکری کلانشهری چون تهران شده است. این وضعیت به شکلی اپیدمیک جوانان چند نسل را به سرنوشتی مشابه مبتلا کرده است.
می توان به این نتیجه رسید که توکلیان با حذف حداکثر حضور شخصیت اصلی از عکس‌هایش که باز نيز خارج از قواعد کلاسیک آلبوم است، به گونه‌اي صحنه ها را عکاسی کرده تا ذهنیت هر فرد را در قالب نماهای دیدگاه (Point of view)، قدرت‌مندتر نشان دهد. به این شکل هرکس می تواند آلبوم ها را روایتگر زندگی خود بداند. این اوج اتفاقی است که برای توکلیان می افتد. هنرمندی که همیشه در تلاش بوده تا با هر قیدی که احتمالا موجب اختلال درخوانش اثرش می‌شود، مبارزه کند. او با استفاده از هر مدیایی که بر تازگی و معاصر بودن سخنش تاکید کند و با استفاده از تمامی ابزاری که دراختیار دارد، سعی کرده تا از تکراری شدن بگریزد زیرا خلاقیت برای عکاسانی چون توکلیان، نه عاملی برای تاثیرگذاری بیشتر بلکه سلاحی است تا از طریق آن از خیل میلیون‌ها عکسی که روزانه تهیه می شوند، رها شده وتاثیرگذار باقی بمانند. چنانچه سوزان سانتاگ اخطار می‌دهد این میلیون ها عکس، آستانه‌ تحمل امور شر را در بشر به شکل شگفت‌آوری افزایش می دهند؛ تصاویری که با تکثرشان سبب عادی‌سازی امور دهشتناک شده‌اند و ما را برآن داشته‌اند تا باور کنیم در مقابل چنین چیزی که میلیون‌ها نفر به راحتی آن را پذیرفته اند، ناگزیر به سازگاری هستیم. مجموعه‌ «صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی» در کنار خلاصه‌ای از آثار بیست سال فعالیت توکلیان که توسط ولی محلوجی کیوریتوری شده، از یکم تا بیست و نهم اردیبهشت در گالری آب انبار به نمایش گذاشته شده است.