وزير و مطالبات معلمان

يوسف نوري كه سكوت يك ماهه خود را شكست و هفته گذشته در دو نشست جداگانه در جمع خبرنگاران و فعالان صنفي معلم پيرامون موضوعات مختلف از جمله رتبه‌بندي و تجمع‌هاي اعتراضي معلمان و تشكل‌هاي معلمي مطالبي را ايراد كرد، نشان داد با اراده خود يا توصيه‌هاي مقامات تصميم به ورود به عرصه عمومي افكار فرهنگيان گرفته است و مي‌خواهد به عنوان بالاترين مقام دستگاه آموزش و پرورش نقش مستقيمي را ايفا كند. نقشي كه به نظر مي‌رسد در گام نخست و نخستين حضور چندان هم بي‌تاثير نبود و حداقل افكار عمومي معلمان را درگير خود كرد و واكنش‌هاي موافق و مخالفي را برانگيخت، واكنش‌هايي كه ريشه در ذهنيت‌ها و تجربه‌هاي افراد و جريان‌هاي مختلف معلمي دارد برخي كه دل در گروه تعامل دارند و مطالبه‌گري خود را بيشتر با اولويت تعامل و گفت‌وگو پي مي‌گيرند اين حضور و ابراز نظرها را يك چراغ سبز آقاي وزير دانسته و منتظر اقدامات بعدي او هستند و كساني كه دل خوش و تجربه موفقي از تعامل نداشته نه تنها اين حضور و ابراز نظرها را اميدبخش نمي‌دانند، بلكه با استناد به برخي نظرات ارايه شده وزير دولت ابراهيم رييسي، آن را هشدارآميز و تذكر و اتمام حجت نرم دانسته و نگران هستند كه با مطالبه‌گري و مطالبات معلمان برخوردهاي حراستي و امنيتي صورت گيرد و برخي هم كه نگاه نسبي‌گرايانه دارند اين حضور وزير را آغاز و نشانه‌اي از يك تصميم مديريتي وي دانسته و بر اين باورند كه بايد منتظر ماند و اقدامات و تصميمات بعدي او را ديد. تا اينجاي كار به نظر مي‌رسد واكنش‌هاي مختلف كه بيشتر در شبكه‌هاي اجتماعي و برخي رسانه‌ها توسط فعالان رسانه‌اي و تشكلي و مدني معلمان منعكس شده، يك نوع نيت‌خواني است كه بر اساس پيشينه يا گرايش سياسي و سخنان وزير در يك ماه گذشته به ويژه سخنان او در هنگام بررسي صلاحيتش در مجلس و برنامه ارايه شده او ابراز شده است و شايد گفت بهتر است با تامل بيشتري بايد با آقاي نوري مواجه شد و ارزيابي و داوري را به بعد موكول كرد تا بشود دقيق‌تر و مستند در مورد نگرش وزير نسبت به مطالبه‌گري و مطالبه‌گران معلم قضاوت كرد. 
در هر صورت وزير آموزش و پرورش بايد هر چه زودتر و شفاف و صادقانه تكليف خود را با جامعه معلمان روشن كند؛ جامعه يك ميليوني كه عصاي دست او هستند براي پيشبرد اهداف و برنامه‌هايش.نوري بايد توجه داشته باشد كه ساكت كردن معلمان نبايد فوري‌ترين و مهم‌ترين اقدام او باشد، چراكه  اين كار نه مطلوب است و نه ممكن. مطلوب نيست به جهت آنكه معلمي كه ساكت شود، معنايش اين است كه اعتراض و خشم خود را به گونه ديگري و پنهان بروز خواهد داد و اين يعني همان دامن زدن به ناكارآمدي و ضربه زدن به آموزش و شكسته شدن كاسه بر سر دانش‌آموز. ممكن نيست از اين جهت كه معلمان بر خلاف ساير صنف‌ها به جهت ماهيت شغلي خود از رهاشدگي و آزادمنشي و شجاعت و انگيزه بيشتري براي استمرار اعتراض برخوردارند، لذا بهتر است باب گفت‌وگو و تعامل گشوده و رويكرد پاسخگويي و شفافيت با فعالان معترض اتخاذ و به جاي ترساندن و ساكت كردن، به آنها اميد و انگيزه داده شود، كاري كه سخت اما براي ارتقاي حرفه معلمي و در راستاي نگرش مشاركت‌جويي بسيار حياتي است.