آدم‌خواري به شيوه قرن۲۱

همواره در طول تاريخ و در مقاطع و برهه‌هاي مختلف زماني روايت‌هاي مختلف و متعددي از شيوع پديده آدم‌خواري در جريان حوادث و رخدادهاي گوناگون تاريخي توسط تاريخ‌نگاران و نويسندگان سراسر جهان بيان شده و به رشته تحرير درآمده كه متناسب با زمان اين پديده مذموم از دل شرايط و موقعيت‌ها ظهور نموده است و بروز. حال در اين يادداشت قبل از اينكه به ظهور پديده شوم آدم‌خواري در قرن 21 آن‌هم در محروم‌ترين و توسعه‌نيافته‌ترين استان كشور سيستان و بلوچستان بپردازيم كه اكنون در همين برهه از تاريخ كشور از درون رخدادهاي جاري مانند اژدهايي خشمگين و خونخوار سر بر آورده است برون؛ نخست به مواردي از پديده آدم‌خواري در قرن 19 ايران به‌صورت گذرا خواهيم پرداخت.
پديده آدم‌خواري در قرن19- روايت شده است در آستانه روزهاي پاياني جنگ جهاني اول و در دوره حكومت احمد شاه قاجار قحطي فراگير متاثر از جنگ و ناامني ايران را به پرتگاه بحران‌هاي مختلف سوق داده بود و شرايط 
به گونه‌اي پيش رفت كه مردم پس از مدتي به خوردن گوشت همنوع خود روي آورده بودند. «مارتين هنري داناهو» خبرنگار و افسر اطلاعاتي بريتانيا مشاهدات خود را در سفري كه در ميانه سال 1297 به ايران داشته و در قالب كتابي با عنوان «ماموريت به پرشيا» منتشر كرده مي‌نويسد: «نظميه تعدادي خاطي را دستگير كرده است. هشت زن را بازداشت كرده‌اند كه اعتراف كرده‌اند تعدادي كودك را ربوده و خورده‌اند و عذرشان اين بود كه گرسنگي، آنها را به چنين جرم هولناكي وادار كرده است... روز بعد در هشتم مه، مورد هولناك‌تر ديگري از آدم‌خواري كشف شد. دو زن، مادر و دختر، با دستان خون‌آلود دستگير شدند. آنها دختر هشت ‌ساله‌اي را كشته و مشغول پختن او بودند كه نظميه ادامه اين ضيافت وحشتناك را متوقف مي‌كند. قطعات نيم‌پخته باقي‌مانده در يك سبد ريخته شده و جماعت خشمگين دو مجرم بيچاره را به نظميه بردند... زنان ديگري نيز به ‌دليل بچه‌دزدي دستگير شدند.»
سه سوار ترسناك- محمدعلي جمال‌زاده پدر داستان‌نويسي ايران نيز آن وقايع و روزها را در قالب «سه سوار ترسناك» توصيف نموده و اين‌چنين روايت مي‌كند: «جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي داشتند به آرامي از ديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش قحطي، ديگري آنفلوآنزاي اسپانيايي و آخري وبا بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پاييزي در برابر حمله اين سواران بي‌رحم فرومي‌ريختند.» جمال‌زاده همچنين با توصيف قحطي و كمبود غذاي فراگير در جايي آورده است كه «مردم مجبور بودند هر چه را كه مي‌توانستند بجوند و بخورند و... بعد از مدتي به خوردن گوشت مردگان روي آوردند.»
آدم‌خواري به شيوه قرن21- اكنون طي ماه‌ها اخير در سيستان و بلوچستان قتل و كشتار در اقصا نقاط مختلف اين استان با انگيزه سرقت اموال شهروندان بيش از هر زمان ديگر ابعادي گسترده و قابل ملاحظه به خود گرفته و همين امر به مخاطره افتادن امنيت اجتماعي، جاني، مالي و روحي و رواني ساكنين اين استان پهناور و محروم را موجب شده است. پديده خشونت‌آميزي كه گرچه برخي فعالان عرصه اجتماعي اكنون دليل پررنگ شدن آن را قدرت گرفتن شبكه‌هاي اجتماعي و تمركز رسانه‌ها و فعالين مجازي بر اين‌چنين حوادث و موضوعاتي مي‌دانند اما با اندكي تامل و مقايسه آن نسبت به همين سال‌هاي نزديك يعني درست زماني كه شبكه‌هاي اجتماعي در اين استان اوج قدرت‌نمايي خود را تجربه نموده تعدد چنين قتل‌هايي و جسورتر شدن سارقان آن‌هم در اجتماع و كوچه و خيابان و در مقابل ديدگان ناظران و حاضران چندان سابقه نداشته، بنابراين فرضيه رسانه‌اي شدن و انعكاس گسترده در شرايط فعلي اصلا نمي‌تواند دليل كافي براي عادي بودن سرقت‌هاي خشونت‌بار و مرگ‌آفرين باشد. با اين اوصاف اگر قتل شهروندان در ملاعام و از هستي ساقط كردن همنوعي توسط سارقان با انگيزه سرقت اموال و به تاراج بردن دارايي‌هاي‌شان در قرن 21 را نتوان همان نمونه آپديت شده آدم‌خواري قرن 19 عنوان نمود و عاملان چنين جنايت‌هاي مذموم و غيرانساني را هم‌رديف با آدم‌خواران قرن 19 دانست پس چه نسبت بهتري براي اين اعمال خشونت‌بار مي‌توان يافت؟!  سه سوار ترسناك سيستان و بلوچستان- حال با اندكي بررسي قتل‌هاي متعدد ماه‌هاي اخير در كوچه و خيابان‌هاي استاني كه بر سكوي بالاترين آمار بيكاري كشور ايستاده و جنبه خشونت‌آميز گرفتن و مرگ‌بارتر شدن سرقت‌ها مي‌توان سه سوار ترسناك در اين استان را بيماري «كرونا»، « انسداد مرزها» و «اوضاع بد اقتصادي» عنوان نمود كه منجر به گسترش ناامني اجتماعي و رشد بيكاري و تضعيف اقتصاد و معيشت خانواده‌ها شده است. اكنون نمي‌توان براي مهار اين سه سوار ترسناك كه خنجر از نيام بر كشيده‌اند و راست و حسيني در كوچه و خيابان‌ها مشغول تاخت و تاز و قتل و غارت هستند و غلبه بر خشونت‌ها و بالا بردن ضريب امنيت اجتماعي شهروندان بدون توجه بر اشتغال و توليد و بازگشايي مرزها در اين استان برنامه‌ريزي نمود و تمركز.