جمهوريخواهان با قبل تفاوت كرده‌اند

آرمان ملی- علیرضا پورحسین: امروز و فردای مذاکرات وین مشخصا یکی از مهم‌ترین مباحث سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر است. مذاکراتی که علاوه بر آینده ایران و منطقه بر عرصه‌های بین‌الملل نیز تاثیر خواهد گذاشت تا جایی که برخی کارشناسان بحران‌های نظامی همچون اوکراین و یمن را نیز به این مذاکرات مربوط می‌دانند. فارغ از تاثیرات جهانی این مذاکرات به نظر می‌رسد که شکل مذاکرات در روزهای آینده و واکنش ایران و آمریکا نسبت به آن در صورت توافق احتمالی مهم‌ترین مسائل در خصوص مذاکرات وین باشد. مذاکراتی که به مولفه‌های زیادی در داخل کشورها نیز ارتباط دارد. رایزنی‌هایی که طبق گفته مقامات سیاسی در آخرین مرحله خود قرار دارد و می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. در راستای بررسی این مسائل «آرمان ملی» گفت‌وگویی با دیاکو حسینی، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی داشته است که در ادامه می‌خوانید. گفته‌هايي مبني بر اينکه معامله صورت گرفته است و روسيه اوکراين را تصاحب کرده و در مقابل ايران نيز به آمريکا رسيده است از اساس صحت دارد؟
اين صحبت‌ها کاملا سطحي و غيرقابل کارشناسي است و ناشي از عدم درک صحيح از روابط آمريکا و روسيه است. اساسا چنين بحثي بين روسيه و آمريکا مطرح نشده و حتي قابليت مطرح شدن را نيز ندارد به اين علت که روسيه منافع کاملا حياتي و مهمي در خصوص اوکراين دارد که در يک بستر متفاوت آن را دنبال مي‌کند و به‌خاطر آن در مقابل آمريکا و غرب ايستادگي مي‌کند. اين يک مشکل قديمي است که پس از فروپاشي شوروي و گسترش ناتو به سمت شرق آغاز شد. اين نفوذ غرب به سمت مرزهاي روسيه نگراني‌هايي را ايجاد کرده که منجر به چالش امروز شده است. از سوي ديگر مساله ايران است که هم براي روسيه و چين مهم است و هم براي غرب اهميت دارد زيرا هيچ کدام نمي‌خواهند با يک قدرت هسته‌اي جديد مواجه شوند و در اين خصوص مواضع خاص خود را دارند. اين کشورها انحصار هسته‌اي را براي خود مي‌خواهند و نخواهند پذيرفت تا يک قدرت جديد به سمت دستيابي به توانمندي هسته‌اي پيشرفته حرکت کند. مشخصا اگر تنش بين ايران و آمريکا در وين رو به کاهش نرود احتمالا مسيرهاي ديگري به تحريک برخي کشورها در دستور کار آمريکا قرار گيرد و سطح تنش ميان ايران و آمريکا را به بالاترين حد ممکن برساند که اين نيز براي روسيه مثبت قلمداد نمي‌شود زيرا نمي‌خواهند شاهد وقوع يک جنگ بزرگ در مرزهاي جنوبي خود باشند. اين با منافع روسيه در تضاد است و مشخصا نمي‌خواهند کشور با اهميت ايران درگير يک جنگ بزرگ شود. به‌رغم اينکه هر دو موضوع متفاوت هستند اما حل و فصل آنها براي روسيه مهم است و منافع کليدي براي آنها خواهد داشت. بنابراين موضوع ايران و اوکراين را نمي‌توان به يک معامله بين روسيه و آمريکا تقليل داد. روسيه در وضعيتي قرار دارد که هم مي‌تواند برجام را به سرانجام برساند و هم اينکه بر بحران اوکراين فائق ‌آيد زيرا اهرم‌هاي فشار مهمي در اختيار دارد. نقش روسيه در برجام کمابيش سازنده بوده و اين روند را نيز ادامه خواهند داد. روسيه نيازي ندارد يک مساله را فداي ديگري کند و به همين علت دو پرونده ايران و اوکراين را پيش خواهند برد تا تنش زدايي صورت گيرد.
با وجود اين تغيير و تحول‌ها در عرصه بين‌الملل و با توجه به پيشرفت مذاکرات در روزهاي اخير آيا ايران بايد به سمت حذف بندهايي از برجام همچون مکانيزم ماشه برود؟
اين يک فضاي رسانه‌اي بود که پيرامون برجام از همان ابتدا ايجاد شد زيرا اصلا عبارتي تحت عنوان مکانيزم ماشه در برجام وجود ندارد. اينکه در صورت بدعهدي ايران قرار باشد پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع داده شود، رويه مشخص و معلومي دارد به اين شکل که هر بار اين مساله مطرح شود در ابتدا بايد پرونده اختلافي به کميسيون حل اختلاف برجام ارجاع داده شود و بعد از طي رويه مشخص و معين اگر پرونده اختلافي به نتيجه نرسيد، آنگاه پرونده به شوراي امنيت ارجاع داده مي‌شود. قطعا ايران علاقه‌اي به‌وجود اين مکانيزم در توافق ندارد و اين بهايي بود که براي شکل گيري برجام بايد پرداخت مي‌شد و غربي‌ها به آن نياز داشتند تا بتوانند برجام را امضا کنند. امروز نيز ايران به دنبال احياي برجام سال 2015 بدون کم و کاستي است و بدون اينکه در آن موردي اضافه شود. بنابراين دست بردن در آن توافق مي‌تواند خطراتي براي ايران در پي داشته باشد و مشخصا مي‌تواند اين انتظار را در غربي‌ها ايجاد کند که آنها نيز بندهايي به برجام اضافه کنند و خواسته‌هاي بيشتري داشته باشند. مشخصا اين موارد معلوم نيســت به نفع ايران باشد و به همين علت نبايــــد به سمتي حرکـــت کرد که توافق سال 2015 تغيير کند. طبق شواهد به نظر مي‌رسد که در روزهاي آينده تغييري در برجام 2015 ايجاد نشود و بندهاي اضافي نيز احتمالا در يک تفاهم جداگانه مورد تاييد طرفين قرار خواهد گرفت. پيوست و دستورالعمل اجرايي که احتمالا به برجام سال 2015 اضافه مي‌شود مي‌تواند محل مناسبي در خصوص بازنگري در مورد مکانيزم ماشه باشد به نحوي که نگراني‌هاي ايران را نيز پاسخ دهد. بنابراين مطرح کردن خواسته‌ها در پيوست منطقي‌تر است، زيرا برجام 2015 به قطعنامه 2231 گره خورده و تغيير آن به صلاح نيست و مشکلاتي ايجاد مي‌کند. مطالبات جمهوريخواهان و آمريکا نيز مشخصا با تغيير برجام خطرآفرين خواهد بود.


اينکه سناتورهاي آمريکايي و حتي دموکرات‌ها بار ديگر دولت جو بايدن را در خصوص مذاکرات وين تحت فشار قرار داده‌اند به چه علت است؟
بايد توجه داشت که موضع گيري اخير باب منندز تازگي ندارد و او به عنوان يک سناتور دموکرات از سال‌ها قبل چنين مواضعي داشته است. در سال 2015 که برجام امضا شد و به مرحله اجرا درآمد باز هم مخالفيني از درون حزب دموکرات داشت که يکي از آنها همين شخص باب منندز است. بايد توجه داشت که در حزب دموکرات آمريکا طيف‌هاي مختلفي وجود دارد. از چپ‌ها گرفته تا افرادي که در اين حزب ميانه رو هستند و تا راست‌هايي که در حزب دموکرات نگاه تندتر و ناسازگارتري نسبت به ايران و مسائل مربوط به ايران دارند. اينکه باب منندز در اين برهه زماني بايدن را تحت فشار قرار مي‌دهد به علت نزديک شدن به انتخابات ميان دوره‌اي آمريکا نيست و سابقه‌اي از گذشته دارد. هرچند اين نوع مخالفت‌ها مي‌تواند براي سناتورها سودمند باشد و بخش کمي از آرايي که به صندوق جمهوري خواهان ريخته مي‌شود را به سمت خود جلب کنند زيرا چنين موضع گيري‌هاي تندي مي‌تواند اندکي موثر باشد. بايد توجه داشت که برجام و مسائل مربوط به ايران از اولويت‌ها در انتخابات ميان دوره‌اي آمريکا نخواهد بود و در انتخابات رياست جمهوري نيز موضوع اول نيست هرچند که موضوع ايران عملا تبديل به يک بحث و اختلاف در سياست داخلي آمريکا شده است. با اين وجود راي دهندگان در آمريکا براي راي دادن به نحوه تعامل با ايران نگاه نمي‌کنند اما شايد به انتقاد باب منندز از بايدن توجه کنند. امثال باب منندز در ميان دموکرات‌ها در اقليت هستند و سناتورهاي مخالف برجام بيشتر از حزب جمهوريخواه هستند. بنابراين اگر آنها احساس کنند که برجام براي آنها فايده‌اي نداشته و نگراني‌هاي آنها را برطرف نکرده است افرادي همچون منندز در کنار جمهوريخواهان حملات خود را به دولت بايدن از فرداي توافق در وين بيشتر خواهند کرد. چنين مخالفت‌هايي زماني مي‌تواند براي بايدن مشکل ساز شود که قرار باشد توافق وين به کنگره رفته و در آنجا تصويب شود تا يک ضمانت در وراي توافق وين وجود داشته باشد اما صرفا در شرايط احياي برجام مشکلي از اين حيث دولت بايدن را تهديد نمي‌کند. در صورتي که توافق سال 2015 تغيير کند قطعا اعتراضات از داخل آمريکا نسبت به بايدن بيشتر خواهد شد تا صداي آنها شنيده شود و بايدن را به عکس‌العمل وادار کنند اما مشخصا در کوتاه مدت و پس از توافق در وين سناتورهاي مخالف نمي‌توانند مستقيما در مسير توافق مانع ايجاد کنند. بايد توجه داشت که سنگ اندازي‌ها مي‌تواند موانع جديد در بلندمدت ايجاد کند و به همين علت ضرورت دارد تا به يک توافق خوب و حساب شده در وين دست پيدا کنيم تا در آينده توافق بار ديگر تهديد نشود.
اساسا اين کشاکش‌ها در داخل آمريکا پيرامون ايران ممکن است با انتخابات سال 2024 تغيير کند و اتفاقات ديگري پس از آن رخ دهد؟
مساله امروز تا حدودي سخت است و نمي‌توان پيش بيني کرد که در انتخابات سال 2024 آمريکا چه اتفاقي رخ مي‌دهد زيرا مولفه‌هاي زيادي بر انتخابات آمريکا در سال 2024 تاثير مي‌گذارد که غالب آنها چند روز پيش از انتخابات آمريکا تغيير مي‌کند و مي‌تواند به صورت کلي فضاي کل انتخابات آمريکا را دگرگون کند. تا آن برهه زماني فاصله دو سال و چند ماهه وجود دارد. با اين وجود بايد توجه داشت که اگر دموکرات‌ها پيروز انتخابات سال 2024 باشند در برجام باقي خواهند ماند اما در عين حال فشارهايي بر ايران وارد مي‌کنند تا منتقدان خود را نيز راضي نگه دارند. حتي پس از احياي برجام در دولت بايدن نيز ممکن است اين فشارها عليه ايران اعمال شود تا يک توازن مدنظر خودشان ايجاد شود و ايران در کنار توافق در وين بايد آماده چنين فشارهايي نيز باشد زيرا آنها به مسائل ديگر اشاره مي‌کنند و بدون اينکه به برجام آسيبي وارد شود مثلا با بحث در خصوص مسائل منطقه‌اي به ايران فشار وارد مي‌کنند. اينکه پس از انتخابات 2024 چه اتفاقي رخ مي‌دهد تا حدودي به رفتار ايران در نحوه تعامل با ساير کشورها نيز بستگي دارد. اگر هوشمندانه عمل نکنيم شايد در همين دولت بايدن نيز زير فشار قرار گيريم. نکته‌اي که به علت اينکه تمرکز دولت بايدن بر روي احياي برجام است خيلي به چشم نمي‌آيد. از سوي ديگر بايد توجه داشت که اگر يک چهره جمهوريخواه در آمريکا در سال 2024 به قدرت برسد لزوما از برجام خارج نخواهد شد و احتمالا آنها از اشتباه دونالد ترامپ درس‌هايي گرفته‌اند و ديگر اشتباهات او را تکرار نمي‌کنند. همه چيز بستگي به روابط ايران و آمريکا در آن سال دارد و اينکه جنبه‌هاي ديگر ديپلماسي چگونه پيش برده مي‌شود و چه دستاوردهايي حاصل مي‌شود. با اين وجود جمهوريخواهان علاقه کمتري دارند تا در برجام باقي بمانند و همچنان رويه سخت گيرانه نسبت به ايران خواهند داشت اما شايد از مسيري متفاوت از آنچه ترامپ در دستور کار قرار داده بود وارد اين عرصه شوند. اگر جمهوريخواهان در سال 2024 پيروز انتخابات شوند زيرکانه‌تر عمل مي‌کنند و دست بر روي مسائلي مي‌گذارند که بتوان از آن طريق به ايران فشار سياسي وارد کرد تا ايران مجبور به ترک برجام شود. به اين معنا که آنها ديگر زير ميز برجام احتمالا نخواهند زد و بيشتر به دغدغه هم پيمان‌هاي خود در خصوص مسائل ديگر توجه جي کنند تا يک پيروزي همه جانبه داشته باشند. در هر صورت با رويه فعلي دولت آتي آمريکا چه دموکرات باشد و چه جمهوريخواه باشد با ايران تنش‌هايي خواهد داشت هرچند که اگر جمهوريخواه باشد احتمالا تنش‌ها خشن‌تر و عريان‌تر باشد. در ماهيت ماجرا هيچ تفاوتي نمي‌کند و آمريکا براي تضعيف ايران در جبهه‌هاي مختلف از جمله سياسي و اقتصادي عمل خواهند کرد اما با زيرکي بيشتري اين مسير را طي مي‌کنند و کمتر به سمت برخورد سخت خواهند رفت. تمامي اين موارد بستگي به نحوه تعامل طرفين دارد و اينکه آيا سياست‌ها تغيير خواهد کرد يا خير. ايران مي‌تواند مشخصا با يک ديپلماسي فعال و هوشمندانه تا حدودي از اين فشارها کم کند و به سمتي حرکت کند تا ديپلماسي جايگزين تنش شود و اين گونه ديگر تحت فشار قرار نگيريم. همه چيز به روزها و ماه‌هاي آينده بستگي دارد و اينکه دقيقا چه اتفاقي رخ خواهد داد.