مددکاری تجربه یا تخصص؟

مهسا قوی‌قلب
خبرنگار
یکی از رشته‌هایی که بدون شک این روزها دامنه کار وسیعی می‌تواند داشته باشد و خدمات بهزیستی مؤثری را به فرد و جامعه ارائه دهد، مددکاری اجتماعی است. مددکاران در حوزه‌های مختلف کمک می‌کنند تا مددجو توانمند شود و با ارائه مجموعه‌ای از مشاوره‌ها یک تغییر و دگرگونی را ایجاد کند. افرادی که در دوره کارشناسی مددکاری اجتماعی تحصیل می‌کنند در حوزه مددکاری فردی، مددکاری جامعه‌ای و مددکاری گروهی فعالیت می‌کنند. شکی نیست که مددکاری اجتماعی از آن دسته رشته‌هایی است که باید به‌صورت   تخصصی در دانشگاه‌ها تدریس شود و نمی‌توان به‌صورت غیرآکادمیک، این رشته را آموزش داد، این رشته سابقه‌ای 63 ساله در تدریس دانشگاهی دارد. چندی پیش طرحی به‌عنوان «حامی» با هدف آموزش و تربیت مددکاران در دوره‌های فشرده و کوتاه مدت البته با انگیزه کاهش آسیب‌های اجتماعی و افزایش مددرسانی به اقشار آسیب دیده، توسط اداره کل تبلیغات اسلامی استان تهران مطرح شد که انتقادهای مددکاران دانش آموخته این رشته را به‌دنبال داشت. این طرح این فرض را پیش کشید که گویی قرار است فردی بدون تحصیلات آکادمیک و صرفاً با گذراندن این دوره وارد این حوزه شود.
سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران توضیح داد که «طراحی و تدریس این دوره ۶ روزه است و توسط استادان متخصص و باسابقه رشته مددکاری اجتماعی انجام شده است و برگزیدگان، به دوره‌های تکمیلی دعوت خواهند شد.» دیگر اینکه «برگزارکنندگان این دوره، اولویت‌هایی برای گزینش متقاضیان دارند و حتماً دارندگان مدارک مرتبط و افراد دارای تجربه در زمینه کاهش آسیب‌های اجتماعی، اولویت‌های قطعی در گزینش هستند. درصد قابل توجهی از متقاضیان شرکت در دوره، دارای مدارک دانشگاهی در رشته‌های مددکاری اجتماعی، روانشناسی و مشاوره خانواده در مقاطع کاردانی تا دکتری هستند. این دوره، هیچ تعهدی به ارائه مدرک ندارد و در اطلاعیه، صرفاً ارائه گواهی حضور، مطرح شده که این روال حتی در مورد دوره‌های دو ساعته هم معمول است.» نکته دیگر که توضیح داده شد و قابل تأمل بود اینکه «جمعیت قابل توجهی از فعالان و کنشگران کاهش آسیب‌های اجتماعی و خصوصاً مددکاری اجتماعی، تحصیلات آکادمیک مددکاری ندارند ولی با این حال، در انجام تعهدات خود، موفق هستند و مصداق اعلایی برای مددکاری به شمار می‌روند. لذا انحصار مددرسانی به مردم در دانش آموختگان رشته مددکاری، وجهی ندارد و فرصت‌های بسیاری را برای خدمت و نصرت مردم، از بین خواهد برد. البته واضح است در مقام پژوهش و تعلیم و ارائه راهکارهای درست تعامل با مددجو، حتماً صلاحیت و مرجعیت، می‌بایست با استادان کارآزموده این رشته باشد که ما نیز به آن پایبند بوده‌ایم.»  و اینکه «امروز، تعداد زیادی از طلاب و روحانیون، در میدان‌های مختلف امدادرسانی به مردم، مجاهدانه و بدون چشمداشت، مشغول خدمت هستند و چه دوره حامی برگزار شود یا نشود، هر کجا که مردم نیاز داشته باشند، حاضر خواهند بود. خصوصاً که به حسب هویت اجتماعی‌شان، همواره مورد مراجعه مردم بوده‌اند و از ایشان جز این توقع نمی‌رود. حضور بموقع و در صف اول خدمت به مردم در سیل و زلزله و کرونا، گواهی صدق این ادعا در همین دو، سه سال اخیر است.»


این موضوع همچنان در سطح جامعه تخصصی مددکاران در حال بحث است که آیا باید به این رشته تخصصی نگاه کرد یا می‌توان با دوره‌های فشرده کمک مددکاران اجتماعی تربیت کرد و اگر چنین است این مسأله چه آسیب‌هایی دارد. ضمن اینکه گروه‌های بسیار مردمی هستند که این روزها در کنار مددکاران اجتماعی به کمک مردم مشغول هستند.
مددکاری اجتماعی رشته ای علمی است
دکتر حسن موسوی‌چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفت‌و‌گو با «ایران» در ابتدا درباره ضعف‌ها و قوت‌های مددکاری در ایران نیز می‌گوید «برخی از نقاط قوت عبارتند از، تجربه زیسته 63 ساله دانشگاهی، امکان تحصیل از کاردانی تا مقطع دکتری در ایران، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیشتر، تولیدات علمی بیشتر، توسعه کمی وکیفی ارتباطات بین‌المللی، تنوع گروه‌های هدف مددکاری اجتماعی در ایران، گسترش دستگاه‌های ارائه‌کننده خدمات مددکاری اجتماعی در حوزه‌های مختلف، انجمن‌های تخصصی از قبیل اوتیسم، بیماران خاص و سایر انجمن‌های حوزه کودکان، زنان، سالمندان، افراد دارای معلولیت، اعتیاد، آسیب‌های اجتماعی و...، توجه به مددکاری اجتماعی در سیاستگذاری‌های اجتماعی، فرصت فعالیت‌ها در بخش غیردولتی، جوان‌تر شدن استادان و تسلط به زبان و ارتباط با استادان بین‌المللی، توسعه همکاری‌های انجمن‌های علوم اجتماعی و روانشناسی با یکدیگر و...
اما موسوی‌چلک معتقد است مددکاری اجتماعی درکنار قوت‌ها، ضعف‌هایی هم دارد که برخی از آنها عبارتند از، فقر تولید دانش بومی، حضور افراد غیر متخصص در سازمان‌ها و ارائه‌کنندگان خدمات در جایگاه مددکار اجتماعی، فقدان سازمان نظام مددکاری اجتماعی، برخورد‌های سلیقه‌ای در سازمان‌های مختلف با مددکاری اجتماعی، ضعف باور به اینکه یک رشته دانشگاهی و تخصصی است، نگاه خیره‌ای به مددکاری اجتماعی، ضعف هماهنگی بین بخشی به‌دلیل ماهیت فرابخشی و بین بخشی موضوعات مرتبط با مددکاری اجتماعی، منابع مالی کم برای توانمندسازی، گسترش و تنوع مسائل و امور اجتماعی و ناکافی بودن خدمات، ناکافی بودن محتواهای آموزشی متناسب با نیاز‌ها و ظرفیت‌ها، ضعف نظارت، فقدان استاندارد‌های لازم برای خدمات مددکاری اجتماعی و....
نیاز به مددکار متخصص  در بحران ها
او که سال‌ها سابقه حضور فعال در این حوزه را دارد، می‌گوید کسی با 6 روز و حتی 100 ساعت هم مددکار اجتماعی نخواهد شد، لذا باید قبول کنیم، مددکاری اجتماعی مانند خیلی از رشته‌ها، یک تخصص است و طبیعتاً باید افراد متخصص، نیازهای جامعه در این حوزه را مرتفع کنند. او می‌گوید: گاهی اوقات فکر می‌کنیم مددکاری فقط در سر زدن به فرد آسیب‌دیده خلاصه می‌شود، این در حالی است که مشکلاتی در این حوزه وجود دارد که می‌طلبد مداخلات لازم به شیوه اصولی انجام پذیرد. برخی از مداخلات حتی در حیطه کارشناسی هم نمی‌گنجد، باید افراد ارشد یا دکتری داشته باشند تا بتوانند از پس آن مداخلات برآیند. اگر واقعاً با 6 ساعت و 8 ساعت و 10 ساعت و 100 ساعت، افراد می‌توانستند مددکار اجتماعی شوند، دیگر نیازی به 130 واحد درس دانشگاهی آن هم در طول 4 سال و گذراندن 4 ترم کارورزی نبود. باید به تخصص‌ها احترام بگذاریم.  او درباره فعالیت‌های انجمن در دوران کرونا که شاید بیشتر مورد نیاز بود نیز می‌گوید: کرونا آمده و کمی کارها سخت شده و این قبیل فعالیت‌ها به کندی انجام می‌شوند، اما در عین حال انجمن در دوران کرونا هم کلاس‌ها و آموزش‌های حضوری و مجازی برگزار کرده است.
ما آموزش‌های داخلی و بین‌المللی داریم، در دوران کرونا هم فعال بودیم، انجمن‌های مختلف دوره‌های تخصصی و بین رشته‌ای برگزار می‌کنند، ما هم چندین دوره بین‌المللی داشتیم، نشست‌های علمی متعدد هم با ماهیت کارگاه‌های آموزشی داشتیم و همچنان هم این آموزش‌ها ادامه دارند و وبینارها و آموزش‌های مجازی هم برقرار هستند.
 او در پاسخ به پرسش «ایران» که «در مواقعی که بحرانی در کشور اتفاق می‌افتد، معمولاً می‌طلبد که گروه‌های مختلف پای میدان بیایند و خدمات بیشتری به مردم ارائه شود، نظر شما در این خصوص چیست؟» نیز می‌گوید: درست است، گاهی مواقع بحرانی اتفاق می‌افتد و جامعه فکر می‌کند، امدادرسانی به هر طریقی باید افزایش پیدا کند، اما باید توجه کنیم که در بحران، افراد توانمند برای انجام امور بیشتر مورد نیاز هستند. من برای همه مددکاران اجتماعی که به‌صورت تجربی کار می‌کنند و همین‌طور خیرین و فعالان اجتماعی احترام ویژه‌ای قائل هستم. اما به این موضوع هم اهمیت می‌دهم واعتقاد راسخ دارم که مددکاری اجتماعی یک رشته دانشگاهی و علمی است که از مقطع کاردانی تا دکتری دانشجو دارد. پس کسانی که دراین حوزه کار می‌کنند باید صلاحیت علمی داشته باشند. ضمن اینکه پیچیده‌تر شدن مشکلات و نیاز‌های اجتماعی ایجاب می‌کند، ارائه‌کنندگان خدمات هم تخصص لازم را داشته باشند. مددکاری اجتماعی حرفه‌ای و تخصصی است و کار خیریه‌ای نیست. البته بر این باور هستم که افرادی که حس نوع‌دوستی دارند، در این شغل احتمالاً رضایت بیشتری داشته باشند.
کسب دانش در کنار تجربه
وی در برابر این پرسش که با افراد تجربی چه کار کنیم؟ این دسته از افراد برحسب علاقه و تمایلی که به خدمت‌رسانی دارند، چگونه می‌توانند ایفای نقش کنند؟ نیز می‌گوید: بهترین کار این است که برای طی دوران دانشگاهی اقدام کنند. بدون شک این افراد که تجربه هم دارند، درکنار فراگیری دانش تخصصی دانشگاهی مددکاری اجتماعی می‌توانند عمل بسیار مناسبی هم داشته باشند، چون در مددکاری اجتماعی، تجربه هم در کنار دانش مهم است. طی کردن کارورزی در طول دو سال آخر دانشجویی به تناسب با مبانی نظری‌ روش‌های فردی و گروهی وجامعه‌ای و... به‌دلیل اهمیت تجربه در کنار مبانی نظری است.
اگر غیر از این بود که لزومی به تأسیس دانشگاه‌ها در این رشته و حتی رشته‌های دیگر نبود. حریم همه رشته‌ها باید حفظ شود. گاهی اوقات مداخله غیرتخصصی فردی که تخصص لازم را ندارد و اتفاقاً نوع دوست هم هست، تأثیرات مخربی بر زندگی افراد خواهد گذاشت. قبول کنیم که تخصص مهم است.»