اخراج دلواپسان از اردوگاه اصولگرایی!

آرمان: جریان اصولگرایی از دوران احمدی‌نژاد به چند تكه تقسیم شد كه البته خط و مرزهای جدی‌ای با یكدیگر دارند و همین موضوع باعث شده این جریان امروز پایگاه اجتماعی خود را بیش از پیش از دست بدهد. روزی ناطق نوری و چهره‌هایی مانند مرحوم عسگراولادی به‌عنوان بزرگان این جریان به شمار می‌آمدند و با تاكتیك‌های آنها پیروزی‌هایی نصیب اصولگرایان می‌شد، اما با كمرنگ شدن حضور آقای ناطق و درگذشت عسگراولادی، هدایت این جریان عملا به طیف تندرو اصولگرایی سپرده شد و این گروه نیز كه شامل اقلیتی می‌شود، با طنابی پوسیده، اصولگرایی را به چاه فرستاد. نتیجه آن نیز حمایت‌های قاطعانه از سیاست‌های احمدی‌نژاد، حضور همزمان چند نامزد در انتخابات سال 92 و شكست از روحانی، شكست در مجلس دهم، شكست در شورای شهر پنجم و همچنین پیروزی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم بود. هدایت اصولگرایی در اختیار چهره‌هایی مانند حداد عادل، قالیباف، چمران و برخی وزرای احمدی‌نژاد و همچنین جبهه پایداری است و این كارنامه پرشكست، ثمره حضور این افراد در راس جناح اصولگرایی است. البته پروسه تغییر کادر رهبری در اصولگرایان یك‌شبه انجام نپذیرفت و از اواسط دهه 80 بود كه شیب این تغییرات تند شد. تشكیل جمنا نیز تیر آخر به پیكر بی‌جان طیف راست كشور بود كه حداد عادل و جبهه پایداری مغز متفكر آن بودند و آن را تئوریزه كردند. البته این پروژه نتیجه‌ای جز شكست در پی نداشت و با راهبردها و انتخاب‌های اشتباهی كه انجام دادند، باعث شدند شكست دیگری در پرونده اصولگرایی ثبت شود. حال به نظر می‌رسد اصولگرایان سنتی كه دارای اكثریت در این جناح هستند، تصمیم به شكستن سكوت خود گرفته‌اند تا رأس اردوگاه را از دست دلواپسان خارج كنند. چهره‌هایی مانند لاریجانی، باهنر، مصباحی مقدم و دیگر اصولگرایان جزو چهره‌های بانفوذی هستند كه در جریان همین تغییر كادر و رهبر اصولگرایان، از گود كنار زده شدند و البته خود آنها نیز علاقه‌ای به ماندن در كنار دلواپسان نداشتند، اما اكنون به نظر می‌رسد كه آنها چاره‌ای جز شكست سكوت خود و بازگشت به رأس هدایت اصولگرایی نداشته باشند.
تشكیل دولت در سایه؟!
یكی دیگر از بحث‌هایی كه رهبران فعلی اصولگرایی مطرح كرده‌اند، بحث دولت در سایه است. دولت در سایه به خودی‌خود می‌تواند باعث رشد و ترقی كشور شود، اما سابقه و مواضعی كه مطرح‌كنندگان این طرح دارند، نشان می‌دهد كه قرار نیست دولت در سایه در چارچوب شناخته شده خود پیش برود و نقش اصلی خود را ایفا كند. به نظر می‌رسد كه هدف اصلی از این طرح، ایجاد یك سرپوش بر تخریب‌ها و نامهربانی‌های بی‌امان دلواپسان علیه اقدامات و دستاوردهای دولت است. از سوی دیگر، اختلافات و مرزكشی‌های جدی در جریان اصولگرایی و جمنایی‌ها هیچ‌گاه اجازه پیگیری یك دولت درسایه قدرتمند و چارچوب‌مند را نمی‌دهد. دولت در سایه با هدایت چهره‌های شكست‌خورده و ناكامی مانند حداد عادل، جلیلی و دیگران، می‌تواند هزینه و حاشیه‌های بسیاری را در كشور ایجاد كند و به شكل‌گیری دوقطبی در جامعه دامن ‌بزند. امیر محبیان، فعال سیاسی اصولگرا نیز در آخرین اظهارات خود در گفت‌و‌گو با عصرایران به این موضوع اذعان داشت و گفت: دولت سایه راهكاری مردمسالارانه برای تجمیع توان مدیریتی جناح رقیب دولت و حتی كمك به آن است، ولی مقدمه تشكیل آن رسیدن به اجماعی تشكیلاتی درون اصولگرایان است كه متاسفانه هنوز در این مسیر اشكالات جدی وجود دارد. او البته این ضعف را متوجه راهبران اصولگرایی دانست و گفت: رسیدن به نتایج نامنطبق با ظرفیت‌ها هم محصول این بی‌توجهی است. یكی از این معضلات در سطح تشكیلاتی عدم تعریف مدل مطلوب برای رهبری اصولگرایان است. پیشنهاد امثال ما آن است كه رهبری شخصی به‌دلیل فقدان چهره كاریزماتیك و نیز بروز شكاف‌های درون‌تشكیلاتی عملا دیگر امكان عملیاتی ندارد و باید ساختاری مردمسالارانه نظیر مجلس یا كنگره ملی اصولگرایان تشكیل شده و جریان اصولگرا از بدنه اجتماعی مجددا سامان یابد. طرح چهره‌های خلق‌الساعه برای مدیریت جناح نیز محصول عدم تحلیل دقیق مشكلات اصلی در جریان اصولگرا و تاكید بر تكرار اشتباهات پیشین است.
عمده اصولگرایان معتقد به كمك به دولتند


محبیان به این موشوع هم اشاره داشت كه دولت باید بتواند كشتی خود را از میان امواج به پیش راند و حتما از انداختن خود درون گرداب‌های طراحی‌شده خودداری كند. حاشیه‌سازی دولتی‌ها و نیز اسیر حاشیه‌پردازی رقیب شدن برای دولت سم قاتل خواهد بود. وی درباره حمایت اصولگرایان از روحانی توضیح داد: عمده اصولگرایان بر این باورند كه با وجود اختلاف دیدگاه با دولت باید به آن كمك كرد كه مشكلات اجرایی كشور و مردم برطرف شود. به زمین خوردن دولت برای همه مشكل‌آفرین خواهد شد؛ این دیدگاه همه دلسوزان كشور است. باور به این دیدگاه به معنای همسو شدن با جریان اصلاح‌طلب نیست. البته حمایت و كمك به دولت برای كارآمد‌تر شدن به معنای عدول از موضع نقادانه نیست.