جنگ اوکراین و گفتمان امنیت بین‌الملل

سید محمد حسینی‪-‬ نگاهی به تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد، تحولات تاریخ‌ساز در جهان همواره از یک رویداد کوچک آغاز شدند. رویدادی که به مثابه یک نخ تسبیح، مجموعه‌ای از روندها و رویدادها را به یکدیگر متصل می‌کند و تحولی بزرگ در نظام بین‌الملل ایجاد می‌کند. جنگ جهانی اول و دوم، جنگ سرد، فروپاشی نظام دوقطبی و حادثه
۱۱ سپتامبر این‌چنین بودند. بحران اوکراین نیز که حالا باید آن را جنگ اوکراین بخوانیم، رویدادی با سرریز امنیتی فراوان است که می‌تواند تحولات بزرگی در امنیت بین‌الملل ایجاد کند.
با نگاهی حداکثری به پیش‌ران‌های فعال و
نیمه فعال موجود، جنگ اوکراین می‌تواند نقطه شروع جنگ جهانی سوم باشد و با نگاهی حداقلی به پیش‌ران‌ها، این جنگ نقطه شروع جنگ سردی دیگر در ژئوپلیتیک اروپا بلکه در کل نظام بین‌الملل است.


از منظر نظریه‌های روابط بین‌الملل نیز جنگ اوکراین موجب تفول تحلیل‌های نئولیبرال در اروپا و تقویت بیش از پیش تحلیل‌های نئورئالیستی در این منطقه است.
سوال اساسی اینجاست که گفتمان امنیت بین‌الملل پس از جنگ اوکراین چه صورت‌بندی خواهد یافت؟
تجربه نظری و عملی امنیت بین‌الملل طی یک قرن اخیر نشان می‌دهد، سرفصل‌های گفتمان امنیت بین‌الملل در اصل دغدغه‌ها و مسائل امنیتی قدرت‌های بزرگ است نه معضلات امنیتی عموم ملت‌ها.گفتمان امنیت بین‌الملل پیش از جنگ جهانی اول، نظام‌های پادشاهی، بین دو جنگ جهانی، نازیسم و فاشیسم و طی دوران جنگ سرد، کمونیسم بود.
با فروپاشی شوروی این گفتمان دچار گیجی شد چراکه آمریکا و متحدانش دشمن یا هماوردی در سطح بین‌الملل برای خود نمی‌دیدند. گسترش مفهوم جهانی‌شدن در این دوره حاصل همین خوش‌خیالی قدرت‌های غربی بود. طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ فقر، تروریسم، تنازعات قومی و... نتوانستند سرفصلی برای امنیت بین‌الملل قرار بگیرند چراکه این معضلات دغدغه ملت‌ها بود و نه قدرت‌های بزرگ. ۱۱ سپتامبر اما گفتمان امنیت بین‌الملل را از گیجی خارج ساخت و مبارزه با تروریسم را سرفصل گفتمان امنیت بین‌الملل قرار داد. عرصه مقابله با تروریسم از سال ۲۰۰۱ عمدتاً خاورمیانه تعریف شد و اهمیت جنگ اوکراین از همین زاویه قابل تحلیل است.
با حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق پس از ۱۱ سپتامبر، ساختار امنیتی جنگ سرد در خاورمیانه حلول یافت و حتی دوقطبی جنگ سردی نیز در این منطقه میان جبهه مقاومت و جبهه عربی- غربی- عبری شکل گرفت. دو قطبی که هنوز ادامه دارد.
ژئوپلتیک اروپا اما تلاش کرد تا ترکش‌های جنگ گرم و سرد خاورمیانه به اروپا سرایت نکند و با تضمین امنیتی در ذیل چتر ناتو به تولید ثروت بپردازد.
حالا اقدام نظامی روسیه در اوکراین رویدادی فاجعه‌آمیز برای قاره سبز قلمداد می‌شود و سرفصل‌های امنیتی اتحادیه را به طور حتم تغییر خواهد داد.
۱- تهدید امنیتی روسیه برای اروپا، این قاره را از منطقه صلح و ثبات دور خواهد کرد.
۲- ناتو از انفعال خارج می‌شود و تقابل ناتو با روسیه جنگ سرد را بازتولید خواهد کرد.
۳- امریکا و اروپا در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین تاکنون تهدید به تحریم مالی و اقتصادی نمودند. الگوی جنگ سرد جدید تقابل الگوی تحریم- مهار غرب در مقابل الگوی بازدارندگی-تهدید روسیه خواهد بود.
۴- چین در قطب‌بندی جدید، نیروی سوم خواهد بود تا از فرسایش نظام دو قطبی جدید، فاصله قدرت و ثروت خود را با امریکا روز به روز کاهش دهد.
۵- امنیت خودبسنده و خودکفا مجدداً در کشورهای اروپایی به عنوان یک ضرورت مطرح و مسابقه تسلیحاتی در اروپا تقویت می‌شود.
۶- خاورمیانه با معضلات امنیتی مثل گذشته درگیر خواهد بود اما الگوی مداخلات منفی و مثبت امریکا و اروپا در این منطقه تغییر خواهد کرد. الگوی جدید فرصت‌ها و چالش‌های جدیدی برای منطقه و ایران فراهم می‌کند که در تحلیلی جداگانه به آن خواهم پرداخت.
۷- بلوک غرب رژیم تحریم- مهار را به صورت شبکه‌ای تقویت می‌کند و کشورهای تحریم‌شونده نیز شبکه‌ای برای مهار تحریم‌ها تشکیل خواهند داد.
۸- جنگ اوکراین الگوی روابط قدرت‌های غربی و روسیه را با چین تغییر خواهد داد.
۹- این رویداد مهم بر مذاکرات هسته‌ای ایران در وین نیز تاثیر مثبت و منفی خواهد داشت. تحولات طی روزهای آینده نشان خواهد داد آمریکا درصدد حفظ رژیم تحریمی علیه ایران برخواهد آمد و یا اینکه جنگ اوکراین توافق وین را تسریع خواهد کرد.
۱۰- بیشترین منفعت جنگ اوکراین متوجه چین و سپس آمریکا خواهد بود. در این مورد در یادداشت‌های آتی تحلیل خواهم کرد.