روشن‌ترین پیام جنگی برای ملت‌ها

جعفرگلابی روزنامه‌نگار حمله روسیه به اوکراین بیش از حد تصور برای ملت‌ها عبرت‌آموز است. مردمی که هم اینک از زمین و دریا و آسمان زیربمب‌ها و موشک‌های روسی قرار دارند هزارمین ملتی هستند که در طول تاریخ در بازی و رقابت قدرت‌های بزرگ گیر افتاده‌اند و سپربلای دعواهایی شده‌اند که شاید بسیاری از آنها اطلاعی از جزئیاتش نداشته باشند. غرب به‌رغم حساسیت‌های منطقی روسیه بی‌وقفه درحال گسترش ناتو تا پشت مرزهای این کشور است و کرملین برای امنیت مرزهای خود و دورکردن خطر بالقوه غرب و از زاویه دیگر بازگرداندن هیمنه قبلی، ماشین هراسناک جنگی خود را براه انداخته است و در این میان برای دوطرف دعوا یعنی روسیه وغرب آنچه که واقعا اهمیت ندارد مردم اوکراین هستند. اگر حوادث و تحولات چند هفته اخیر را کاملا موشکافی کنیم، واقعیت بزرگ این است که چیزی به ‌نام خیرخواهی و تلاش در جهت برطرف کردن شری بزرگ از سریک ملت توسط هیچ بازیگر جهانی دیده نشد. کاملا روشن بودکه غرب برای رسیدن به اهداف درازمدت خود درحال تحریک روسیه است و روسیه هم با احساس قدرت و مشاهده ضعف آمریکا موقعیت را برای نشان دادن ضربه شستی اساسی به رقیب دیرین خود مناسب یافت وحالا هرلحظه شعله جنگ فروزان‌تر می‌شود و این مردم هستند که گوشت قربانی این بازی کثیف شده‌اند. اگر درمیان غربیان سرسوزن صداقتی وجود داشت هنگام بروز اولین نشانه‌های احتمال درگیری به‌جای اعلام حمایت‌های توخالی رسما به ملت اوکراین اعلام می‌کردند که از ما هیچ‌گونه انتظاری برای کمک جدی نداشته باشید و خودتان مصالح کشور خویش را بیابید و عمل کنید. قطعا اگر چنین صداقتی بروز داده می‌شد مردم اوکراین راه دیگری در پیش می‌گرفتند و با توجه به همه واقعیت‌ها وضعف‌ها وقدرت‌ها و ظرفیت‌های خویش مسیر حفظ استقلال کشور خود را پیدا می‌کردند. فرستادن چند سلاح نفری ضد تانک از سوی غرب آن هم درمقابل غول نظامی روسیه به یک شوخی بیشتر شبیه بود و فقط به‌کار تشجیع مردم هیجان زده می‌آمد و تحریک مسکو و دیگر هیچ! تحریم‌هایی که چندماه دیگر اثرخواهند گذاشت، اولا مانع هیچ بمب و موشکی نمی‌شوند و در ثانی فشارش متوجه ملت روسیه خواهد بود و سود راهبردیش را غرب می‌برد که منتظر هر بهانه‌ای برای تحریم کردن کشورهاست تا منفعت‌جویانه پول‌هایشان را مسدود کند! این عبرت عظیمی است که ملت‌ها باید بگیرند و هرگز فریب بازی قدرت‌ها را نخورند. معنی عضویت اوکراین در ناتو رسما اعلام جنگ علیه روسیه است که با هر میزان از ضعف این کشور امکان پذیرش آن منتفی است وغربیان این معنا را کاملا می‌دانند و یک کشور را جلو شیر نر خونخواره‌ای انداختند. اوکراینی که 17درصد جمعیتش روس تبار است و روابط فرهنگی و حتی مذهبیش (ارتدوکس) با همسایه شرقی گسترده است و به تعبیری در بطن روسیه جا دارد چرا باید سپربلای اروپای غربی شود؟
 فرض کنیــم این عضویت انجام می‌گرفت آیا واقعا آمریکا و اروپا در مقابل حمله روسیه، به خاطر اوکراین وارد جنگ جهانی سوم می‌شدند؟ بیاییم از غفلت بزرگی که دریک جامعه رخ داد درس‌ها بگیریم: ملتی که سرنوشت خود را در دستان یک کمدین44ساله می‌گذارد که هیچ سابقه سیاسی نداشته است باید منتظر عواقب فجیع انتخاب خود بماند. رئیس‌جمهور اوکراین اگر اندکی تجربه داشت باید دست روسیه را می‌خواند، خوی تجاوزگری همسایه خودرا می‌دانست و خطر تنهایی ملتش را حس می‌کرد، باید با ذات سیاست آشنا می‌بود، باید معنی خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان را می‌فهمید، باید به فکرش می‌رسید که غول بزرگی چون چین فقط کافی است به تحریم‌های آمریکا نپیوندد، باید درک می‌کردکه جلوگیری از تجاوز روسیه به کشورش بر هر مصلحت دیگری رجحان دارد. (کاش چون قوام السلطنه‌ای در اوکراین نخست وزیر بود و چون او که قبل از اوجگیری بحران به دیدار استالین رفت و خطر بزرگی از سر ایران را برطرف ساخت، کسی ازکیف به کرملین می‌رفت و...) اما فرض کنیم ملت اوکراین جانانه به دفاع برخاستند و با کمک غرب در یک نبرد سنگین نیروهای روسیه را از خاک خود بیرون راندند آیا در این صورت چیزی از اوکراین باقی خواهدماند؟ آیا ویتنامیزه شدن اوکراین دور از انتظار است؟ اصلا ملت اوکراین با کدام انگیزه جلو ماشین جنگی روسیه قد علم کند و به ‌خاطر گل روی جانسون و بایدن و مکرون احتمال تلفات میلیونی را بپذیرد؟ اگر موضوع استقلال است که تا کنون این استقلال وجود داشت مشکل سیاست خام یک رئیس‌جمهورتازه به دوران رسیده است که حتی در روزهای آخر منتهی به جنگ تقاضای عضویت در ناتو را رسما تکرار کرد و تلویحا به بازیگران سیاسی جهان این پیام را رساندکه تاچه حد ناشی است و ظرفیت به بازی گرفتن را داراست. آری اینها همه برای ما و ملتها عبرت است، ما در جهانی به غایت بی‌رحم بسر می‌بریم و یک لحظه غفلت ممکن است خسارت‌های غیرقابل تصور به ‌وجود آورد. مگر درکشورخودمان یک نفر به تنهایی 7 قطعنامه ضد ایرانی خطرناک از سوی شورای امنیت سازمان ملل را تمهید نکرد؟ درحال حاضر خردمندانه‌ترین راه برای کشور ما یادآوری تجربه‌های تلخ تاریخی خصوصا جدایی قسمت‌هایی ازپاره تن ایران است، حداکثر احتیاط و عقلانیت و تمکین به اراده و خواسته‌های مردم ضرورتی انکارناپذیر دارد. تحصیل نظر مشورتی عاقلان و دانایان و تجربه‌داران ضعف دولت نیست خردمندی اوست. یک اشتباه کوچک حتی درحد یک مکالمه تلفنی رسمی ممکن است مصالح درازمدت کشور را به خطر بیندازد. آقا راست وحسینی دنیا هرگز با کسی شوخی ندارد، اگر نمی‌خواهیم ناگهان مثل ملت اوکراین شویم با تمام وجود فکر کنیم و آینده اندیش باشیم، بدانیم که جز خودمان هیچ‌کس هنگام خطر یاری‌مان نخواهد کرد و امنیت پایدار فقط از طریق صلح و اقتدار و رجوع به هوش و اراده ملت دست یافتنی است.