انقلابیون مهجور در فیلم و سریال‌سازی

نسل‌های پس از انقلاب اسلامی تا چه میزان با شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار در پیروزی و تثبیت انقلاب آشنا هستند و از افکار و نقطه‌نظرات‌شان شناخت دارند؟ شخصیت‌هایی همچون محمد بهشتی، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، محمد مفتح، عبدالحسین دستغیب، فضل‌الله محلاتی، محمود طالقانی، علی اندرزگو، حسن آیت، علی قدوسی، مهدی عراقی، محمود قاضی طباطبایی، مرتضی مطهری و... در جامعه امروز ما چقدر شناخته شده هستند، فراتر از نام یک خیابان یا میدان یا بهانه مناسبت روز و هفته‌ای در تقویم؟ چمران و باهنر نام دو اتوبان و خیابان در شمال شهر تهران است و طالقانی، مفتح، بهشتی و مطهری عنوان خیابان‌هایی در مرکز پایتخت. رجایی هم خیابانی است در جنوب شهر، حوالی ترمینال بعثت. شهادت آیت‌الله مطهری روز بزرگداشت مقام معلم نامگذاری شده و آیت‌الله مفتح، روز وحدت حوزه و دانشگاه. شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به دست منافقین کوردل هم بهانه نامگذاری هفته دولت است در تقویم رسمی ایران. در واقعیت، اما آگاهی چندانی از سوابق مبارزاتی، خدمات، افکار، اندیشه‌ها و خطوط فکری این شخصیت‌های برجسته وجود ندارد و این بزرگواران نه فقط در موسم شهادت که در ایام پس از آن نیز مظلوم واقع شده‌اند. نه فقط نسل‌های بعدی انقلاب که نسل پدیدآورنده و معاصر این واقعه عظیم هم مجال چندانی برای آشنایی با شخصیت‌های برجسته و انقلابی نداشته‌اند، از بابت کوچ زودهنگام این عزیزان سفرکرده و اتفاقات متوالی و متعددی که انقلاب اسلامی از سر گذرانده است. شجره طیبه انقلاب هنوز ریشه عمیق و بدنه تنومندی پیدا نکرده بود که ابتدا دستخوش فتنه‌های متعدد ضدانقلاب و منافقین شد و بعد هم گرفتار یک جنگ ناخواسته و تحمیلی هشت ساله. سؤال این‌جاست که در بیش از سه دهه‌ای که از پایان دفاع مقدس و تثبیت انقلاب و آرام شدن اوضاع می‌گذرد، رسانه‌های جمهوری اسلامی اعم از شنیداری، دیداری، مکتوب و مجازی چقدر توانسته‌اند در آشنایی نسل‌های انقلاب و به‌خصوص جوانان با آرا و اندیشه‌های شخصیت‌های اسلامی نقش مؤثر و مثبتی را ایفا کنند؟ در این مقال، نگاهی موجز به عملکرد هر یک از این رسانه‌ها در معرفی شخصیت‌های برجسته انقلاب و تبیین و تنویر افکار و آرای‌شان داریم.
دست‌های نسبتاً خالی تلویزیون
تا به امروز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هیچ سریال یا حتی تله‌فیلمی که به‌طور مشخص و مختص بر یکی از شخصیت‌های انقلاب اسلامی تمرکز داشته باشد نساخته است. از این منظر، این ادعا که دست تلویزیون از این بابت تقریباً خالی است گزاف به نظر نمی‌رسد. اگر هم سریالی ساخته شده و روی آنتن رفته است، قصه اصلی چیز دیگری بوده و فقط به شکل گذرا به یکی دو یا چند شخصیت نگاهی مقطعی و اشاره‌ای شده است و بس. برای مثال، در سریال «معمای شاه» شخصیت‌هایی همچون مقام معظم رهبری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله مفتح، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله طالقانی و حتی امام راحل هم حضور داشتند، اما فقط در یکی دو قسمت و محدود به چند سکانس. سریال محمدرضا ورزی هیچ تمرکز جدی و جامعی به این شخصیت‌ها و اندیشه‌هایشان نداشت و به شکل گذرا به نقش آنان در شکل‌گیری و رویداد‌های انقلاب می‌پرداخت. این در حالی است که زندگی سیاسی، سیر مبارزاتی، نقش‌آفرینی و حتی حیات شخصی هر یک از این شخصیت‌ها به تنهایی می‌تواند دستمایه ساخت سریال‌های مطول و جذاب قرار گیرد. سریال‌هایی مانند «صنوبر» مجتبی راعی و «آفتاب و زمین» علیرضا سجادپور هم فقط به دوران کودکی حضرت امام (ره) و زندگی و مبارزات پدر ایشان می‌پرداختند و کاری با زندگی سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به خصوص پس از مقطع تاریخی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند. تلاش‌های صورت گرفته برای ساخت سریالی بر اساس زندگی امام خمینی چه در زمان حیات و چه بعد از رحلت ایشان ناکام مانده و پا نگرفته است. تنها نقطه امیدواری شاید ساخت سریال «راز ناتمام» باشد که درباره زندگی شهید محمدجواد باهنر، نخست‌وزیر انقلابی است و به همت مرکز صدا و سیمای کرمان تولید می‌شود. البته این انتظار که راز ناتمام سریالی درخور شخصیت شهید باهنر باشد و بتواند حق مطلب را ادا کند هم با توجه به امکانات و ظرفیت‌های به کار گرفته شده، کمی خوش‌بینانه و ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد. در این سریال که توسط علی و امین امانی در حال ساخت است، شاهد حضور شخصیت‌های برجسته دیگری از جمله رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و شهید رجایی هم خواهیم بود. کوشش کوچک سینما
در باب ساخت آثار نمایشی درباره زندگی شخصیت‌های برجسته انقلاب اسلامی، دست سینما حتی از تلویزیون هم خالی‌تر است. به لحاظ کمی البته شاهد تلاش‌هایی در این رابطه بوده‌ایم، اما از منظر خروجی و نتیجه، دستاورد خاصی حاصل نشده است. جدی‌ترین خیز سینمای ایران برای ساخت فیلمی درباره زندگی سیاسی و مبارزاتی شخصیت‌های انقلاب و به‌طور مشخص حضرت امام (ره) را بهروز افخمی برداشت، اما حاصل سال‌ها کار و صرف هزینه‌های هنگفت این کارگردان، فیلم ناامیدکننده «فرزند صبح» بود که هیچ‌گاه فرصت اکران عمومی پیدا نکرد و قربانی اختلاف میان کارگردان، تهیه‌کننده و بنیاد حفظ و نشر آثار امام شد. فرزند صبح فقط در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بعد هم به بایگانی سپرده شد. شاید بتوان گفت بهترین اثر سینمایی که حول موضوع یک شخصیت بزرگ انقلاب اسلامی ساخته شده فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیاست. او فیلم «چ» را با نگاهی به مقطعی از زندگی شهید مصطفی چمران و تأثیرگذاری‌اش در خواباندن غائله ضدانقلاب در کردستان ساخت. در فیلم محمدحسین مهدویان «ماجرای نیمروز» نیز در چند سکانس شاهد حضور کمرنگ و جزئی شهیدان آیت‌الله سیدمحمد بهشتی و اسدالله لاجوردی بودیم، به شکل کاملاً گذرا و سطحی. در این میان، شاید تنها فیلمی که به شکل کامل بر زندگی یکی از شخصیت‌های برجسته انقلابی تمرکز کرده است «تیرباران» نوشته و ساخته علی‌اصغر شادروان باشد. این فیلم دهه شصتی بر زندگی و مبارزات سیاسی شهید اندرزگو از مقطع زمانی ترور حسنعلی منصور در سال ۱۳۴۳ تا شهادت این چریک مبارز در رمضان سال ۱۳۵۷ می‌پردازد. تیرباران به رغم ضعف‌های ساختاری و رویکرد تجاری‌اش، اما با استقبال مردم مواجه شده و همچنان ارزش تماشا را دارد. بماند که فیلم شادروان بیشتر وجه اکشن‌گونه دارد و بر تعقیب و گریز‌های ساواک و شهید اندرزگو متمرکز است و افکار و اندیشه‌های این چریک انقلابی در آن مغفول و مهجور مانده است. سایه سنگین روشنفکرمآبی


تئاتر ایران همیشه چوب ادا‌های روشنفکری و غرب‌مآبانه‌اش را خورده و یک ساختار و رویکرد مافیاگونه بر آن حاکم بوده است. از این منظر، تمام داشته‌های انقلابی هنر صحنه بر برگزاری جشنواره تئاتر دفاع مقدس متمرکز و محدود است و در خارج از این رویداد رسمی و حکومتی، کمتر می‌توان سراغ آثار انقلابی را گرفت. با این حال، در پی کنکاش و رصد نمایش‌های روی صحنه رفته به‌خصوص در دهه ۹۰ می‌توان به آثاری رسید که با محوریت زندگی یکی از شخصیت‌های برجسته انقلاب اسلامی ساخته شده‌اند. از میان این نمایش‌ها می‌توان به «تکه‌های سنگین سرب» به کارگردانی ایوب آقاخانی اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ و با محوریت شهید چمران روی صحنه رفته است یا می‌توان نمایش «سردار» ساخته نادر برهانی مرند در سال ۱۳۹۵ را مثال آورد که با نگاهی به زندگی شهیدان همت و باقری اجرا شده است. در مجموع، تئاتر در این حوزه کارنامه قابل طرحی ندارد و به نظر می‌رسد اوج فعالیت‌های هنر صحنه در باب به سامان رساندن تئاتر‌هایی با محوریت شخصیت‌های شهید انقلاب به نمایش‌های خیابانی و میدانی دهه ۶۰ محدود باشد. اوضاع متفاوت و بهتر کتاب
در حوزه ادبیات اوضاع کمی فرق می‌کند و این شاخه هنری کارنامه قابل تأملی در آشناسازی اهالی کتاب با زندگی و اندیشه‌های شخصیت‌های برجسته انقلاب اسلامی دارد. انتشار بیوگرافی، اتوبیوگرافی و مستندواره‌هایی بر اساس یا با نگاه جدی به زندگی و سیر مبارزاتی انقلابیون شاخص و به قصد آشنایی خواننده با آرا و اندیشه‌های این شخصیت‌ها، دست‌کم در چند انتشارات به شکل جدی در دستور کار قرار دارد. از سوی دیگر، هر چه جلوتر رفته‌ایم این آثار از شعارزدگی‌های مرسوم دهه‌های ۶۰ و ۷۰ فاصله گرفته و سر و شکل ادبی‌تری پیدا کرده‌اند. همچنین با حضور نویسندگان جوان، تازه‌نفس و خلاق امکان پرداخت به زندگی چهره‌های انقلابی در قالب‌های ادبی متفاوت و جذاب فراهم شده است. انتشار زندگینامه بزرگانی همچون حضرت امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شهید اندرزگو و... از جمله تلاش‌های مقبول حوزه ادبیات در این زمینه به‌شمار می‌رود. اغلب این کتاب‌ها هم با استقبال کتاب‌دوستان مواجه شده و به چاپ‌های دو رقمی و حتی سه رقمی رسیده‌اند.
در قیاس عملکرد حوزه ادبیات با سایر شاخه‌های هنری و به خصوص سینما و تلویزیون البته باید این نکته را مدنظر داشت که ادبیات، هنر ارزان‌تری است و مثلاً نگارش و انتشار یک کتاب با ساخت فیلم و سریال اصولاً قابل مقایسه نیست. نکته دیگر، عملکرد نسبتاً قابل دفاعی که از آن یاد شد، تقریباً مختص و منحصر به چند نشر دولتی، نیمه‌دولتی و حاکمیتی است که از بودجه عمومی کشور ارتزاق می‌کنند یا حمایت می‌شوند. ناشران بخش خصوصی دست پر و سبقه درخشانی در این زمینه ندارند که برآمده از عدم استطاعت مالی و محروم بودن از حمایت‌های ویژه یا نداشتن دغدغه فعالیت در این حوزه به طور کل است. یک آسیب‌شناسی منصفانه
یکطرفه به قاضی نرویم؛ ساخت فیلم و سریال و حتی مستند درباره این شخصیت‌ها به لحاظ حساسیت‌های بالا، به راه رفتن روی لبه تیغ می‌ماند و فرآیندی حساس و نفسگیر است. برای ساخت چنین آثاری چه در سینما و چه تلویزیون باید تأیید ارگان‌ها و شخصیت‌های مختلف را گرفت و حتی رضایت خانواده‌ها را جلب کرد. حتی پیش آمده که مادر یکی از شهدا اصرار داشته فلان بازیگر نقش فرزند شهیدش را بازی کند و به همین دلیل، تولید را متوقف کرده و با آن بازیگر خاص وارد مذاکره شده‌اند. از سوی دیگر، ساخت آثار نمایشی یا به روی صحنه بردن نمایشی و حتی تألیف کتابی با محوریت چهره‌های انقلابی، ورای تخصص و کاردانی و خلاقیت، نوعی دغدغه‌مندی و تعلق خاطر را نیز طلب می‌کند. در عین حال، زمان کافی نیز باید در اختیار پژوهشگران، نویسندگان، فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان قرار بگیرد تا با فراغ بال و طمأنینه نسبت به خلق اثرشان اقدام کنند که تعجیل، آفتی جدی در این فرآیند به‌شمار می‌رود؛ و در پایان، این نکته ناگفته نماند که زندگی فردی و سیاسی مبارزان انقلابی، خاصه آن‌ها که جان‌شان را سر آرمان‌ها گذاشته‌اند و خون خود را تقدیم نظام اسلامی کرده‌اند، علاوه بر جذابیت‌های معمول، دارای جنبه‌های دراماتیک فوق‌العاده‌ای است که می‌تواند بن‌مایه ساخت آثاری بی‌نظیر و ماندگار در حوزه‌ها و رسته‌های مختلف هنری و ادبی باشد.