تله انحرافی شکدم

روز دو شنبه ۹ اسفند‌ماه یک حساب توئیتری که با هویت معاند فعالیت می‌کند، مدعی انتشار ترجمه «مصاحبه» کا‌ترین شکدم، با تایمز اسرائیل می‌شود. در این به اصطلاح ترجمه منتشر شده که اساساً ارتباطی به متن مطلب منتشر شده در تایمز اسرائیل ندارد، ادعا‌های پوچ و مبتذلی علیه مسئولان نظام مطرح می‌شود که کذب بودن آن‌ها واضح و منطقی است. با این حال، جریان‌های معاند و برخی افراد مغرض داخلی مانند مدعیان انحرافی عدالتخواهی با بازنشر این ادعا‌های سخیف و دروغ، مدعی نفوذ یک پرستوی اسرائیلی در ساختار نظام می‌شوند!
استفاده از اغوای جنسی برای کسب اطلاعات، موضوع تازه‌ای نیست. رد تاریخی این موضوع در منابع عبری داستان‌های زنانی مانند «دلیله» و «استر» قابل مشاهده است. بعد‌ها در دوران جنگ داخلی امریکا این پدیده شکل سازمان‌یافته به خود گرفته، با تأسیس سازمان ام. آی. ۶ در ۱۹۰۹ وارد فاز جدیدی شده و در دوران جنگ سرد، اصطلاح «تله عسل» محور اصلی داستان‌های جنگ‌های جاسوسی بلوک‌های شرق و غرب شد. در دوران اخیر ربودن «مردخای وانونو» به دست موساد، اظهارات صریح «زیپی لیونی» چهره ارشد سابق دولت صهیونیستی در استفاده از اغوای جنسی علیه سران کشور‌های عرب و پرونده‌سازی علیه مؤسس ویکی لیکس از موارد مشهوری هستند که استفاده سازمان‌های جاسوسی از ابزار اغوای جنسی را نشان می‌دهد. با بررسی روایت رسانه‌های غربی از عملیات‌های «تله عسل» می‌توان ابعاد این عملیات‌ها را به این شرح فهم نمود:
با اهداف گرفتن نقطه ضعف از سوژه و جذب او، نفوذ با اهداف جمع‌آوری اطلاعات یا تغییر ادراکات سوژه انجام می‌شود؛ سناریو‌های دقیق و زمان‌بری برای توجیه مواجهه عامل با سوژه وجود دارد؛ عوامل نبایستی دارای سطح بالایی از جذابیت باشند و نکته مهم‌تر آنکه باید برای هدف و سازمان هدف، سفید باشند؛ در مواردی که مقصود سازمان مهاجم، استخدام سوژه است، عامل سرویس آتو (نقطه ضعف) را گرفته، سوژه را در اختیار سازمان مهاجم قرار می‌دهد و از صحنه کنار می‌رود؛ در مواردی که سوژه، در رده‌های بالای مسئولیت است، عوامل سازمان مهاجم از «تله عسل» علیه نزدیکان سوژه استفاده می‌کنند؛ جمع‌آوری اطلاعات از طریق «تله عسل»، اگر به شکل استخدام سوژه نباشد، امری بسیار زمان‌بر بوده و جز در موارد حیاتی، عامل از صحنه خارج نمی‌شود؛ در موارد نفوذ که فراتر از مسئله جمع‌آوری است، حضور عامل در کنار سوژه باید سال‌ها به طول بینجامد. طی این زمان، او باید سفید بماند؛ در کشور‌های هدفی که برای سازمان مهاجم، سیاه محسوب می‌شوند، سازمان به ناچار از زنجیره‌ای از عوامل بومی و سفید خود کشور هدف برای رسیدن به سوژه استفاده می‌کند؛ استفاده از «تله عسل» مخاطرات زیادی برای سازمان مهاجم دارد. ممکن است سوژه بر رابطه مسلط شود یا اتفاقات دیگری رخ دهد. به همین دلیل سازمان‌های مهاجم می‌کوشند با انتخاب دقیق عامل، مخاطرات را کاهش دهند. یکی از مهم‌ترین شرایط انتخاب، مجرد بودن عامل است.
اما درباره کا‌ترین شکدم؛ او یک کارشناس فرانسوی در امور جهان اسلام است که به‌عنوان تحلیل‌گر «اسلام افراطی» در رسانه‌ها و اندیشکده‌های غربی شهرت یافته است. یکی دیگر از دلایل شهرت شکدم، تقابل او با رژیم سعودی و وهابیت است. شوهر او یک مسلمان یمنی است. شکدم در بازه‌ای از زمان ادعای اسلام و گرویدن به مذهب تشیع را نموده و با رسانه‌های ایرانی مانند «پرس تی‌وی» و «شفقنا» ارتباط برقرار می‌کند. در این میان، برخی از یادداشت‌های ضد غربی او در سایت‌های دیگر منتشر می‌شود. بعد از مدتی کشف حجاب کرده و به‌عنوان یک کارشناس غربی که در مقابل جریان‌های اسلامی قرار دارد، در رسانه‌های غربی مجدد رخ می‌نماید!


شکدم را نمی‌توان یک پرستو دانست؛ نه برای او می‌توان مأموریت گرفتن نقطه ضعف را تصور نمود و نه جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از اغوای جنسی. او ساکن ایران نبوده و تنها پنج سفر به ایران داشته و در مجموع ۱۸ روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است؛ بنابراین دسترسی مستمر و خاصی به سوژه‌ها نداشته است. شکدم برخلاف جعلیات منتشر شده، یک فرانسوی است، نه یک انگلیسی. روایت نحوه مواجهه او با سوژه‌ها فاقد سناریو است. رسانه‌های همکار او در ایران و عراق مشخص هستند؛ در این رسانه‌ها خبری از نام صبح صادق نبوده و نیست. یک زن با تابعیت فرانسوی که همکاری‌های نزدیک با اندیشکده‌های دولت‌های متخاصم با ایران دارد، هرگز نمی‌تواند به صرف محجبه شدن، خودی فرض شده و به مسئولان نظامی نزدیک شود. کسی که حداقلی از مطالعه در این حوزه داشته باشد می‌داند که تعداد سوژه یک پرستو هرگز نمی‌تواند عددی سه رقمی باشد؛ آن‌هم در محیطی با مختصات ویژه ایران! پرستو باید سفید بماند و سفید ماندن او در تعارض با داشتن ارتباطات گسترده و هم‌زمان با تعداد زیادی از سوژه‌ها است. اساساً مصاحبه ادعایی با این گزاره‌ها، وجود خارجی ندارد و همگی جعل در جعل است. نکته بسیار مهم‌تر اینکه ادعای جاسوسی شکدم برای موساد، نخستین‌بار از سوی رسانه‌های پوششی سعودی در سال ۲۰۱۷ منتشر شده بود، با این وصف، موساد با چه منطقی مأمور لو رفته خود را به مأموریت ایران فرستاده است؟
رسانه‌های پوششی سعودی را می‌توان یک گره مهم در ماجرای شکدم دانست. او در چهارم آذر‌ماه ۱۴۰۰ در‌تایمز اسرائیل مطلبی علیه ایران منتشر می‌کند. چند ماه بعد و در روز جمعه ششم اسفند ماه ۱۴۰۰، یکی از کانال‌های متمایل به جریان انحراف با جهت‌گیری تخریبی علیه نظام و سپاه، اقدام به انتشار گزیده‌هایی از مطلب شکدم نموده و در نهایت، سه روز بعد ادعا‌های مبتذل حساب توئیتری با جعل کامل مطلب شکدم منتشر شده و ضریب می‌گیرد. گزارش اولیه و دستکاری شده انحرافی‌ها، عیناً یادداشت منتشر شده در یکی از رسانه‌های پوششی سعودی است که یک روز قبل‌تر منتشر شده بود. این خبرسازی و پیوستگی آن با ماجرای فایل صوتی، می‌تواند لایه‌های دیگری از این ماجرا و فاز‌های بعدی این کلان‌روند را روشن نماید.