لزوم برخورد هوشمندانه با مطالبه روس‌ها

نعمت احمدی حقوقدان روسیه همیشه با کارت ایران از زمان گسترش مرزهای خود به سوی ایران بازی کرده است. دست روزگار، انگلیس را هم با تصرف و مستعمره نمودن هند، همسایه ایران ساخت و این دو قدرت بزرگ قرن 18 و 19، ایران را حیاط خلوت خود قرار دادند. روسیه با عهدنامه گلستان و ترکمانچای دست ایران را از قفقاز و بخش وسیعی از آذربایجان کوتاه کرد و با چراغ سبز انگلیس بعد از جنگ‌های هرات، بخش امروزی که افغانستان نامیده می‌شود را از ایران جدا کرد و با عهدنامه پاریس به این جدایی رسمیت بخشید و آنگاه سراغ آسیای مرکزی رفت و با عهدنامه آخال تا پشت دیوارهای مشهد پیش آمد و رود اترک مرز تحمیلی ایران قرار داد. برابر عهدنامه ترکمانچای غرامت جنگی از ایران گرفت و سالانه هرآنچه درآمد داشتیم، به عنوان غرامت جنگی برابر این عهدنامه روانه روسیه شد. با خشم مردم علیه گریبایدوف، شاهزاده متفرعن و کشته شدن او که مسبب قتل اعضای سفارت روسیه، شخص گریبایدوف بود، فتحعلی شاه ناچار و مجبور شد هدیه گرانبهای دیگری به تزار تقدیم کند تا به بهانه خونخواهی گریبایدوف حمله جدیدی علیه ایران رقم نخورد. غرامت جنگی برابر قطعنامه ترکمانچای تا انقلاب اکتبر 1917 روسیه همه ساله پرداخت شد و با ورود بلشویک‌ها به کاخ کرملین و نگاه اولیه لنین به کشورهای به‌اصطلاح ضعیف هرچند غرامت سالیانه جنگ بخشیده شد اما در نسبت به ایران بر همان پاشنه چرخید. جالب است بدانیم اولین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تازه تاسیس شده بعد از جنگ دوم جهانی مربوط است به شکایت ایران علیه شوروی که برخلاف تعهد کشورهای انگلیس و آمریکا و شوروی که ایران را به رغم اعلان بی‌طرفی اشغال کرده بودند و تعهد دادند تا شش ماه بعد از خاتمه جنگ خاک ایران را تخلیه کنند و انگلیس و آمریکا به این تعهد عمل کردند اما شوروی خیال دیگری در سر می‌پروراند که با مواجه با اولین قطعنامه شورای امنیتی که خود عضو دائمی آن بود، شد و هرچند نیروهایش را از ایران خارج کرد اما فرقه دموکرات را بر مقدرات آذربایجان مستولی ساخت. از آن تاریخ تا هم اکنون نگاه روسیه به ایران نوعی نگاه پدرخوانده‌ای است که اجازه نمی‌دهد اعضای خانواده‌اش مستقل شوند. مثلا در جریان ملی شدن نفت در عهد نخست وزیری مرحوم دکتر محمد مصدق که با تحریم‌های ظالمانه انگلیس و دیگر شرکت‌های نفتی مواجه و هیچ دولتی از ایران نفت نمی‌خرید و چندین تن طلا در شوروی به امانت داشتیم، با تاسف از تحویل طلاها که می‌توانست چرخ اقتصاد دولت تحریم شده مرحوم دکتر محمد مصدق را به حرکت درآورد، خودداری نمود تا رسیدیم به انقلاب وتحرکات عوامل شوروی و در نهایت جنگ تحمیلی ایران و عراق که شهرهای ایران و زیرساخت‌های اقتصادی عمرانی کشور به وسیله هواپیما و تانک‌های روسی تحویلی به صدام حسین ویران شدند. کافی است به نوار دکتر ظریف نگاهی دوباره بیندازیم. به گفته آقای ظریف روس‌ها در مذاکرات شرکت داشتند اما شرکت آنان بیشتر در جهت کارشکنی بود و دیدیم که آقای لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه برابر اقرار آقای دکتر ظریف چه در سر می‌پروراند و از اینکه برجام داشت به نتیجه می‌رسید، ناراحت بود و قصد برهم زدن آن را داشت. به قصه نیروگاه اتمی و خلف وعده‌های طرف روسی نمی‌پردازم که تاریخ حکایتگر واقعیت‌هاست و روزی راز این مسئله از پرده برون می‌افتد. اما بازی جدید روسیه در لحظات پایانی دور جدید مذاکرات برجام هم قصه پرغصه برجام اولیه و تحرکات طرف روسی در ماه‌های پایانی آن است. دوباره آقای لاوروف کارت ایران را بر روی میز قمار باخت- باخت برای ایران زمین زده است. آقای لاوروف، وزیر خارجه روسیه در جمعه گذشته در یک نشست خبری مطبوعاتی اظهار داشت و از همتایان آمریکایی خواست که به تضمین کتبی بدهند که تحریم‌ها هرگز بر حق ما در همکاری آزادانه و تمام و کمال در زمینه‌های تجاری، اقتصادی، سرمایه‌گذاری و فناوری نظامی اثرگذار نخواهد بود. درخواستی که به گفته اکثر تحلیلگران غیرسازنده و با یک کلام نوعی سنگ اندازی در روزهای پایانی برجام به قصد جلوگیری از امضای پایانی و نهایی آن است. روسیه به فکر ایران نیست بلکه به فکر احیای قراردادهای خود با ایران است. بهانه روسیه این است که با حمله به اوکراین و تحریم‌هایی که غرب علیه روسیه به راه انداخته است را می‌خواهد به برجام گره بزند. اما آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا بعد از درخواست آقای لاوروف اعلام نمود تحریم‌های وضع شده علیه روسیه به دلیل تهاجم آن کشور به اوکراین هیچ ارتباطی به توافق احتمالی با ایران برای احیای برجام ندارد و تحریم‌ها علیه روسیه به خاطر تهاجم به اوکراین وضع شده است و یا در آینده وضع خواهد شد ارتباطی به برجام و چشم انداز توافق هسته‌ای با ایران ندارد. واکنش تند وزیر امور خارجه آمریکا که درخواست روسیه را بی‌ربط خواند و صریحا اعلام کرد مسئله تحریم‌های روسیه و برجام موضوعات جداگانه‌ای هستند و به‌هیچ شکل ارتباطی میان آنها وجود ندارد. باید طرح جدید روسیه و درخواست ضمانت کتبی از آمریکا را نوعی سنگ اندازی جدید برای جلوگیری از امضای برجام دانست. شرایطی که بعد از حمله روسیه به اوکراین در حوزه نفت و گاز به‌وجود آمده و دوباره نفت را در صدر اخبار جهان قرار داده و با توجه به کنترل نسبی کرونا و حرکت اقتصادی جهان و نیاز به نفت و گاز و تحریم احتمالی خرید نفت روسیه و یا قطع نفت روسیه، ایران می‌تواند جایگزین مناسبی باشد و حقوق از دست رفته‌اش در بازار نفت که با تاسف نصیب روسیه شد را دوباره به دست آورد وغرب نیز با امضای برجام و عادی شدن شرایط پرونده هسته‌ای ایران بازار مطمئن و ثابت شده نفت ایران را دوباره پیش‌رو داشته باشد و ایران بتواند با توجه به درآمدهای نفتی، صنعت ضعیف شده نفت خود را بازسازی کند و جایگاه اصلی و واقعی خود را در تامین انرژی جهان به دست آورد. روسیه این موقعیت را برای ایران نمی‌خواهد. ایران ضعیف، ایرانی که نتواند از منابع نفت و گاز خود استفاده کند ودر تحریم باقی بماند مورد علاقه روسیه است. سایه شوم عهدنامه ترکمانچای را اینبار روس‌ها بر صنعت نفت ایران می‌خواهند. کاش دولتمردان ایران به‌جای روی آوردن به روسیه به عنوان میانجی ایران در مذاکرات برجام، مستقیما با طرف آمریکایی مذاکره می‌کردند و اهرم فشار روسیه را از او می‌گرفتند. در دنیای سیاست، دشمن دائمی وجود ندارد. ما چند سال پیش‌ رو در رو با آمریکا مذاکره کردیم و برجام را به پیش بردیم. دوباره هم می‌توانیم و باید برای بی‌اثر کردن اهداف ضدایرانی دیگران در مذاکرات برجام به مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی برویم. تابویی که سال‌ها پیش شکست و ضرری هم نصیب ایران نشد.