روزنامه همدلی
1396/04/11
فرجام قطر مسیر خاورمیانه را نشان خواهد داد
احسان اقبال سعید- بحران قطر وارد فاز جدید و متفاوتی شده است. عربستان و شرکایش یا بهتر بگوییم مستعمراتش شروطی حیرتانگیز را برای پایان حصر قطر اعلام کردهاند. درخواستهای عربستان و متحدانش را میتوان در چند محور اساسی دستهبندی کرد. 1-پذیرش پدرخواندگی عربستان: سران سعودی به طور تاریخی داعیه سوری و پدرخواندگی در جهان عرب را داشتند. به سبب قرار داشتن مقدسترین اماکن اسلامی در عربستان و همین طور فوران پول بادآورده نفت در سالهای بعدی رویای پدرخواندگی شکل پررنگتری به خود گرفت. در روزگار جهان دوقطبی و محوری بودن آرمان فلسطین با حضور رهبرانی چون جمال عبدالناصر و حافظ اسد و عرفات عملا جایگاهی برای تحقق این رویا وجود نداشت. اما در سالهای پس از جنگ سرد و به مدد منابع مالی بیکران، سعودیها آرزوی آقایی جهان عرب را در قامت برادر بزرگتر تا حدودی برآورده کردند. و هر کجا در جهان عرب صدای مخالفی برآمد با کمک پول و پیوند مستحکم با آمریکا آن را خاموش کردند. اکنون گردنکشی و مخالفخوانی کشور کوچک قطر قابل تحمل نیست. ادبیات سعودیها از جایگاه بالا و مثل خطاب و عتاب به برادر کوچک و متمرد است. در یک بدهبستان سیاسی که طرفین خواهان رفع منازعه هستند معمولا امتیازاتی داده و گرفته میشود اما سعودیها نه تنها خواستههای خود را تحکم کردهاند، بلکه شرط گذاشتهاند که در یک بازه زمانی قطر راستیآزمایی خواهد شد! این خواست حکایت از آشفتگی رویای برادر بزرگتر دارد و تمکین به جای تمرد را حق مسلم خود میداند.2-خاموشی رسانههای حرفهای: درخواست تعطیلی تلویزیون الجزیره از بندهای قابل توجه درخواست عربستان است. الجزیره از معدود رسانههای جهان عرب است که با رعایت حداقلی از اصول حرفهای توانست به رسانهای پربیننده و اثرگذار در جهان عرب و اسلام تبدیل شود. در نگاه بسیاری حکام منطقه خاورمیانه رسانه صرفا در حکم یک بوق تبلیغاتی است که یا باید عکسهای بزرگ و بدقواره سران را پخش کند یا ماشین بیانیهخوانی و تایید خواست رهبران باشد. هر رسانهای که راهی جز تایید و تشویق برود و کمترین کار حرفهای را رعایت کند یا به توطئه متهم میشود یا با محدودیت وممنوعیت مواجه میشوند و حکومتها نهایت تلاش خود را برای خاموشی صدای آنان به کار میگیرند. خواست تعطیلی الجزیره از سوی سعودی و دوستان او موید وحشت از رسانههای اثرگذار و همین طور نوع نگاه عقبمانده به حوزه رسانه از سوی این قبیل کشورها است.
3-قطر باید تخلیه مالی شود: قطر با جمعیت اندک و منابع سرشار گازی به ثروت و رفاه اعجابانگیزی دست یافته است. چیزی که صرف تقلیل آن به فروش گاز ونفت چندان منصفانه نیست، چرا که نگاهی به موفقیت خطوط هوایی قطر و سایر برنامههای بلندپروازانه وموفق نشان میدهد خامفروشی تنها سوخت موتور توسعه در قطر است و برنامهریزی و کار بخش مهم دیگر آن است. این سطح ناباور ثروت و ذخیره ارزی نجومی قطر ظاهرا عربستان و متحدانش را به طمع انداخته تا با استفاده از منابع قطر هم هزینه ماجراجوییهایی چون دخالت در یمن و..... غیره و هم کسری بودجه مصر و سایر شکافهای اقتصادی تیم متحد عربستان جبران شود و از سوی دیگر قطر هم خارج از تمایل عربستان و برخی قدرتها منابع مالی را فراتر از سطحی خاص در اختیار نداشته باشد. درخواست جبران خسارتهای وارده به عربستان و متحدانش در همین چهارچوب قابل تحلیل است.4-نفرت از اخوان:سعودی بهطور تاریخی حامی محافظهکاری در منطقه بوده است و در اکثر موارد از حرکتهای انقلابی که نظم امنیتی و جریان انرژی را بههم بزند بیزار بوده است. اخوانالمسلمین به طور تاریخی مورد تنفر سعودی بوده است. پس از سقوط مبارک در مصر و قبضه قدرت توسط اخوان تلاش سعودی برای کنار زدن اخوان پررنگتر شد و حامی تمام عیار کودتای مارشال سیسی در مصر شد. اکنون مصر که پس از کودتا با کماعتنایی ایالات متحده حتی گردش به سمت روسیه را امتحان کرده و در این حوزه مانورهایی هم کرده بود در ضدیت با اخوان به موضع مشترکی با عربستان رسیده است. قطر حامی ثروتمند جریان اخوان در منطقه است و سعودی و متحدانش خواستار قطع حمایت از هر جریان انقلابی منجمله اخوانالمسلمین هستند.
5-ایران،یک هراس ابدی: ایران انقلابی و شیعی همواره هراس ابدی سعودی و همپیمانانش در منطقه بوده است. تشکیل شورای همکاری خلیج فارس هم در واقع واکنشی به پیروزی انقلاب اسلامی با زمینههای شیعی در ایران بوده است. روابط سعودی و ایران در چهار دهه گذشته فراز و فرودهای بسیاری داشت، اما پس از بهار عربی یا بیداری اسلامی عملا تکلیف آینده سیاسی برخی از مهمترین کشورهای منطقه در میان بوده و هست و به نظر میآید تا تکلیف سوریه، یمن، لبنان و... معلوم نشود، تغییر دولت در ایران و شاه و ولیعهد در سعودی عملا چیز زیادی را در مناقشه طرفین تغییر نخواهد داد. سعودی به نزدیکیهای ولو اندک کشورهای عربی به ایران همواره حساسیت عجیبی داشته است. قطر هرگز به راه افراط سعودی و امارات و اردن و... در دشمنی با ایران نرفته اما هیچگاه متحد نزدیک تهران هم نبوده است. اختلافات بر سر آینده سیاسی در سوریه و همین طور حمایت از برخی جریانهای افراطی سلفی در منطقه و حوزه مشترک گازی پارس جنوبی همواره میان ایران و قطر مانع نزدیکی تمام عیار بوده است. ولی بههر روی ظاهرا قطر به اندازه کافی با ایران دشمنی نکرده است و این برای سعودی و دوستان غیرقابل تحمل است.
اما ایران در مناقشه قطر و عربستان و متحدانش نباید راه افراط و تفریط را در پیش بگیرد. اگر به خاطر داشته باشیم زمانیکه اردوغان در اجلاس داووس بر پرز رئیس رژیم اسرائیل شورید بسیاری در ایران هیجان زده شده و ترکیه و حزب عدالت و توسعه اردوغان را تقدیس کرده و حتی برای سپاسگزاری به سفارت ترکیه رفتند، اما مواضع و عملکرد اردوغان در سوریه و مورد خاص داعش و... در نهایت باعث یاس و تردید شد. ایران باید اولا قطر را در تنگناهای غذایی و محدودیتهای ترانسفری یاری کند و از سوی دیگر به سعودی بفهماند که مورد قطر مشابه بحرین نیست که سعودی با سوءاستفاده از پیمان امنیتی با بحرین نیرو به آنجا وارد کند و این بار اگر آتشی از سوی سعودی روشن شود دامنهاش غیرقابل پیشبینی خواهد بود. اما توان ادامه کشمکش از سوی قطر هم باید متناسب با عمق استرتژیک و جمعیت و سایر واقعیتها سنجیده شود.
سایر اخبار این روزنامه
معاون دستگاه قضا تشریح کرد ماجرای اعدامهای دهه شصت
پروفسور نعمت ییلدریم، استاد دانشگاه آتاتورک ترکیه در گفتوگو با همدلی: فارسی،زبان ذوق و ادبیات است
تحلیل محتوای یادداشت اخیر محسن رضایی پاسخ به مداح، مهمتر از بیحرمتی به رئیس جمهور
متهم بزرگ نفتی گفت: حاضرم بمیرم ولی پولها را برنگردانم جزئیات یک گفتوگو با بابک زنجانی
دادستان کل کشور خبرداد: برگزاری دادگاههای سیاسی با حضور هیات منصفه
با پیشنهاد زاکانی و حمایت توکلی حملات به دولت تمام می شود؟ آتشبس به روحانی
تبارشناسی یک پدیده14 ساله مداحان جناحی؛ رسوباتی از دوران احمدینژاد
ادامه گمانهزنی درباره ملاک ها و مصداق های حضور در دولت روحانی اما و اگرهای کابینه دوازدهم
فرجام قطر مسیر خاورمیانه را نشان خواهد داد
تبارشناسی یک پدیده14 ساله مداحان جناحی؛ رسوباتی از دوران احمدینژاد
ولیالله شجاعپوریان شکست خوردگان مشغول تخریب اند