روزنامه آفتاب یزد
1396/04/11
درمان اختلاف نظرهای سیاسی
واقعیت مطلب این است که در مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هیچ گاه آتش بس یک طرفهمعنا ندارد؛ مگر هدف این باشد که در یک
گفتگو یک طرف بخواهد صرفا به تخریب واژهها، ارزشها و مفاهیم بپردازد و یا به تعبیر دیگر بخواهد از یک موضع قدرت یک طرفه جریان مقابل را تخطئه کند. اگر نه در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن چه که باب شکوفایی را فراهم می کند چیزی جز گفتگو نیست.
به عنوان یک مثال ساده مطرح می کنم: فلسفه بحث
کرسیهای آزاداندیشی را که رهبری معظم تقریبا یک دهه قبل مطرح کردند، ابراز دغدغه دانشگاهیان در عرصههای مختلف و یافتن پاسخ مناسب برای آنها بوده است. آزاداندیشی به معنی این نبود که آتش بس یک طرفه باشد. قرار بود در یک گفتمان دانشگاهی موضوعات کلان تر مطرح شود.
ولی احساس می شود که بحث آتش بس یک طرفه به خاطر مسائل بعد از انتخابات اخیر مطرح شده است. این مسائل چالشهایی نبوده که تنها مربوط به همین دوره زمانی باشد. بلکه به نظر می رسد این چالشها
از زمان موجودیت دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا مطرح شد و در واقع به نظر من از دوم خرداد 1376 این واژهها و این ذهنیتها و در یک مقیاس بزرگ تر «ارزشها» بین طرفین مطرح شده است. مفاهیمی مطرح شده که بر مبنای آن یکی ادعای اصلاح طلبی داردو یکی اصول گرایی؛ نیت هر دو این است که سبک و روش خودش می تواند معضلات جامعه را حل و فصل کند و آن چه که بین این دو جریان مطرح است مسائل شخصی نیست.
گرچه ممکن است در هر دو جریان اشخاصی باشند که به خاطر مسائل شخصی مباحثی را مطرح کنند اما، قالب و جوهره هر دو جریان این است که سبکی را مطرح میکنند که معتقدند با آن سبک میتوانند بر معضلات کشور فائق بیایند. برای مثال بالاخره امروز معضل جامعه ما بیکاری است. این لشکر بیکاران محصول چهار سال گذشته نیست؛ محصول دهه اخیر است.
یا مثلا در زمانی که کشور درآمدهای افسانهای داشت، آن درآمدها به چه شکلی هزینه شد؟
به اینها باید در آرامش پاسخ گفته شود. وقتی که در روابط خارجی تنش ایجاد شد و دستاورد مطلوبی هم به دنبال نداشت، به چه انگیزه ای این تنشها ایجاد و قطعنامههای سازمان ملل کاغذپاره خوانده شد؟ همانها هم در ادامه مدعی شدند که چرا برجام نتایج مشخصی ندارد. اینها موضوعاتی است که باید در یک گفتمان ملی حل و فصل شود و بین دو جریان اصیل انقلاب مورد بحث قرار گیرد.
بالاخره زمانی یک جریان جریان دیگر را محکوم به این کرده که غربگراست و میخواهد انقلاب را مصادره کند. در انتخاباتهای گذشته هزینه بسیار زیادی بر جریان مقابل خود تحمیل کرده با این ادعا که شما میخواهید انقلاب را تقدیم غربیها کنید. کسی فراموش نکرده که در همین انتخابات مجلس گذشته به لیست جریان اصلاحات اتهام زدند که لیست انگلیسیهاست. من اینها را به عنوان نمونه میگویم. اما در کل وقتی چنین اتهاماتی مطرح میشود و بعد از انتخابات ریاست جمهوری هم علیه رئیس جمهور منتخب این جریان شعار داده میشود، این جا نمیشود گفت که آتش بس و تمام! اگر قرار بود آتش بس باشد باید سال 76 عنوان میشد. ولی وقتی شما میبینید که نایب رئیس مجلس را در شیراز کتک میزنند یا رئیس مجلس را در قم با مهر نماز میزنند، دیگر آتش بس یکطرفه معنا ندارد. اگر هر دو جریان اعتقاد به نظام و ارزشهای انقلاب دارند که به نظر من دارند، اگر اعتقاد دارند که سره باید از ناسره جدا شود، بهترین راه گفتگو و طرح مباحث بین دو جریان سیاسی در پیشگاه افکار عمومیاست تا جامعه به یک تصمیم درست برسد. ما نباید زمان را آن قدر طول دهیم که افکار عمومیبه این جمع بندی برسد که هر دو تفکر سیاسی کشور بر سر موارد بیهوده با هم دعوا میکنند؛ درحالی که واقعیت مطلب این نیست و هر دو جریان معتقد است که با روش و اندیشه خود میتواند مشکلات کشور را حل کند و کشور را به سمت پیشرفت، ترقی و توسعه پیش ببرد. من معتقدم که آتشبس اگر مطرح میشود مسکن است؛ ما باید به فکر درمان باشیم. درمانی که جراحی است و جراحیای که الان یعنی گفتگوی میان دو طیف اصیل انقلاب در قالب قانون اساسی و باورهای مردم است.
وقتی عمر انقلاب نزدیک به چهل سال میرسد، دیگر همه عقلا باید بپذیرند دو جریان سیاسی اصیل در انقلاب اسلامی وجود دارد که این دو جریان هم باید قواعد بازی را رعایت کنند. قاعده بازی حذف نیست. بالاخره پس از سال 76 در هر دوره یک جریان بر کشور حاکم شد، اما آیا نتیجه به نفع ملت تمام شد؟ حالا که حزب متاسفانه به هر دلیلی در کشور شکل نگرفته، وقتی میخواهیم مردم سالاری دینی داشته باشیم لازمه اش داشتن دو جریان سیاسی قوی است؛ چه در قالب حزب چه به عنوان جبهه سیاسی. گفتمان ملی در چنین ساختاری باید شکل بگیرد و به نفع ملت باید پیش رود تا در نهایت مردم بتوانند تصمیم بگیرند. تصور من این است که برای شکل دادن این گفتمان شاید بخش زیادی از زمان از دست رفته باشد. هرچه زودتر این گفتگوی ملی شکل گیرد، قطعا به نفع ملت و کشور خواهد بود.