معضل کوچ ورزشکاران را جدی بگیرید

از دست دادن یکی دیگر از استعداد‌های ورزشی اتفاق جدیدی نیست، اتفاقی است که جامعه ورزش کاملاً به آن عادت کرده و مسئولان هم عین خیال‌شان نیست. فقط هرازچندگاهی بعد از انتشار مهاجرت یک ورزشکار یاد ابتدایی‌ترین حق و حقوق ورزشکاران حرفه‌ای می‌افتند و خودشان نیز به صف منتقدین می‌پیوندند!
بیکاری ورزشکاران موضوع پنهانی یا جدیدی نیست و همه آن را شنیده‌اند. مربیان و بازیکنان زیادی تاکنون بار‌ها در مورد آن حرف زده و انتقاد کرده‌اند. به همان اندازه هم مدیران و مسئولان اظهارنظر کرده‌اند و قول‌های بسیار داده‌اند. متأسفانه قول‌های آن‌ها همیشه در حد وعده‌و‌وعید باقی مانده و این بدقولی‌ها مستقیماً در افزایش آمار مهاجرت ورزشی‌ها نقش داشته و دارد.
قایقران ملی‌پوش دوباره به کشور همسایه کوچ کرد تا شاید جوانی‌اش در سایه بی‌توجهی مسئولان وطنی هدر نرود. بهمن نصیری امیدوار بود طبق وعده‌هایی که به او داده شده روزی مشکل بیکاری‌اش مرتفع شود و در کشورش با حداقل درآمد بماند و به مسیرش در رشته محبوبش ادامه دهد، اما تقلا‌های بی‌ثمر و در‌های بسته‌ای که هرگز به روی نصیری و بسیاری از ورزشکاران باز نشده، تنها یک راه را پیش‌روی جوانان مستعد حوزه ورزش می‌گذارد؛ پذیرفتن رنج مهاجرت برای فرار از بی‌توجهی‌ها.
ورزشکاران حرفه‌ای، شغلی جز ورزش ندارند. در واقع درستش این است، زندگی آن‌ها آنقدر تأمین باشد که نه دغدغه نان و مسکن داشته باشند و نه شغل و بازنشستگی. در این صورت مثل رقبای خارجی با اعصاب راحت و خیال آسوده تمرین می‌کنند، اردو می‌روند و مسابقه می‌دهند. بازده آن‌ها نیز قطعاً نسبت به ورزشکاران ما بیشتر خواهد بود. اینجا نمایندگان ما با هزار و یک دغدغه دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ درد بیکاری، هزینه‌های تمرین، نداشتن بیمه و بی‌مهری مسئولان، ناامیدی بین ملی‌پوشان را بیش از پیش تشدید کرده است. بالا رفتن آمار مهاجرت، زنگ خطری است که گویا به گوش مسئولان نمی‌رسد. در سال‌های گذشته خیلی‌ها وعده اشتغال به مدال‌آوران را داده‌اند، حتی مصوبه استخدام قهرمانان به دستگاه‌ها نیز ابلاغ شده، ولی واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که بسیاری از مدال‌آوران رشته‌های مختلف هنوز اندر خم داشتن شغل ثابت مانده اند و این مسئله شامل همه استان‌ها و همه رشته‌ها می‌شود. طبق مصوبه دولت، دستگاه‌ها و نهاد‌ها باید شرایط ایجاد اشتغال برای ورزشکاران را فراهم کنند، ولی نه‌تن‌ها چنین شرایطی ایجاد نکرده‌اند، بلکه دست رد به درخواست مدال‌آوران می‌زنند تا دوندگی‌هایشان بی‌اثر باشد. از بین آن‌ها که با کمک مسئولان فدراسیون‌ها و وزارت برای داشتن شغل اقدام کرده بودند تنها چند نفر به آرزوی دیرینه‌شان رسیده‌اند و تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست هم نمی‌رسد.


اشتغال رؤیایی نیست که ذهن ورزشکار را به خود مشغول کند. جوانی که بهترین سال‌های عمرش را به امید درخشش و افتخار‌آفرینی به نام کشورش سپری کرده، هم پیراهن ملی را پوشیده و هم در تورنمنت‌های مهم پاسخ اعتماد مربیان را داده نباید امروز حسرت داشتن شغل را داشته باشد، آن هم در شرایطی که خارجی‌ها و به‌ویژه کشور‌های همسایه منتظر صید چهره‌های ناامید ایرانی هستند. آن‌ها با تدارک امکانات مطلوب و تأمین خواسته‌های بحق یک ورزشکار حرفه‌ای، به راحتی مهره‌ای را که در کشورمان پرورش یافته جذب می‌کنند، اما آیا جلب نظر ورزشکاران و مهیا کردن خواسته‌های اولیه برای قهرمانان واقعاً سخت است؟!
در کشور پهناور ما می‌توان با برنامه‌ریزی و بها دادن به ورزش، هم مشکل اشتغال ورزشکاران را حل کرد و هم معضلات اجتماعی و سلامت جامعه را. دود بی‌توجهی مسئولان به این مسئله به چشم ورزش کشور می‌رود. ضمن اینکه روند رو به رشد مهاجرت ورزشکاران بازتاب خوبی نه در داخل دارد و نه در خارج. ناتوانی در حفظ استعداد‌های ورزشی چالشی است که طی سال‌های اخیر بار‌ها نسبت به آن هشدار داده شده، ولی گویا مسئولان پشت میزنشین نه آبروی کشور برایشان مهم است و نه آینده جوانانی که به ناچار به کشوری بیگانه کوچ می‌کنند.