کن می‌گوید مستهجن و بدبختی بساز جایزه بگیر!

سابقه حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره کن تقریباً به حدود شش دهه پیش بر می‌گردد که از سال۱۹۶۱ با فیلم کوتاه «کوروش کبیر» ساخته مصطفی فرزانه شروع شد و طی سال‌های قبل از انقلاب با نمایش فیلم‌هایی مثل «شب قوزی» ساخته فرخ غفاری و «پستچی» داریوش مهرجویی همراه بوده است. در سال‌های بعد از انقلاب با توجه به رویکرد برخی مدیران سینمایی که شعارشان و آرزوی‌شان این بود که هیچ فستیوالی بدون فیلم‌های ایرانی نباشد، در کنار دنیاطلبی سینماگرانی که حاضر شدند برای کسب جایزه این جشنواره‌ها هر دروغی را به مردم و کشورشان الصاق و سنجاق کنند، روزگاری را ایجاد کرده است که باید شاهد وهن ایران در برخی آثار باشیم.
واقعیت این است که انگشت اتهام اوضاع سینمای جشنواره زده کشورمان با آثاری که مملو از دروغ‌پردازی و سیاه‌نمایی علیه ملت و کشور است، متوجه مدیران منفعل و سینماگرانی است که برای تصاحب جوایز جشنواره‌های خارجی اقدام به تولید آثار چرک از اوضاع کشورشان می‌کنند.
سقف آرزوی مدیران سینمایی دهه ۶۰
روایت افخمی از مضامینی که در کن امتیاز محسوب می‌شوند، قابل تأمل است.


بهروز افخمی، کارگردان و تهیه‌کننده شناخته شده کشورمان به عنوان سینماگری که تجربه حضور در جشنواره‌های خارجی و داخلی را دارد در مورد پروتکل‌های پنهان جشنواره‌هایی مثل جشنواره کن برای فیلمسازان ایرانی می‌گوید: «جشنواره کن پروتکل‌های خودش را دارد که شما (فیلمساز) باید حتماً با او به لحاظ محتوای فیلم توافق کنید، جشنواره‌ای مثل ونیز مقداری شرایط متفاوت تری دارد. مثلاً جشنواره کن روی مسئله‌ای مثل LGBT خیلی حساسیت و اصرار دارد. LGBT در واقع مخفف لزبین، گی، بای‌سکچر و ترانسکچر یا همان انواع و اشکال مختلف همجنس‌گرایی و همجنس‌بازی که با تعبیر کلی انحرافات جنسی شناخته می‌شوند، خیلی تأکید و حساسیت دارد که اگر فیلمی با چنین محتوایی به جشنواره بیاید یک‌سری امتیازات ویژه دارد که خیلی از دیگر آثار جلو می‌افتد. بعد در مورد ایران، فیلمسازان ایرانی باید خوب بدانند که چه جور تصویری از ایران باید عرضه کنند که مورد تأیید آن‌ها باشد.»
افخمی در ادامه می‌افزاید: «مثلاً در مورد یکی از فیلم‌های جعفر پناهی (فیلمساز ممنوع‌الکاری که تاکنون چندین فیلم با محتوای ضد ایرانی و دروغ‌پردازانه را کارگردانی کرده و به جشنواره‌های مختلفی از جمله کن فرستاده است) که از روی یکی از آثار عباس کیارستمی هم ساخته بود، مسئولان جشنواره به او می‌گویند آن صحنه‌هایی که کاراکتر پیتزافروش داستان (نقش اصلی فیلم پناهی) پیتزا‌هایی را به در خانه افراد متمول و پولدار می‌برد باید از فیلم دربیاورد (حذف کند)، وقتی پناهی از آن‌ها علت این درخواست را می‌پرسد، مسئولان جشنواره کن در پاسخ به او می‌گویند: برای اینکه یک چنین تصاویر شیکی از خانه و زندگی این‌جور با استاندارد‌های ثروتمند [ی]را ما از ایران نمی‌پذیریم! و نباید چنین تصویر خوبی از زندگی در ایران نمایش داده شود. حالا اتفاقاً فیلم در مورد یک پیک موتوری و تحویل‌دهنده بدبخت پیتزاست که قرار است بدبختی‌های ایرانی‌ها به وسیله او به مخاطب منتقل شود! گفته بودند که این تصاویر خانه‌های شیک ثروتمندان در این فیلم چیست؟ اصلاً در ایران چنین خانه‌های وجود ندارد و باید آن‌ها را از توی فیلم دربیاوری؟!»
اکبر عبدی: بدبختی ما را دوست دارند
چند وقت پیش هم اکبر عبدی، بازیگر سرشناس و محبوب کشورمان نیز با حضور در برنامه خندوانه تعبیر جالبی درباره فیلم‌های جشنواره‌ای به کار برد: «خارج از ایران متأسفانه به فیلم‌هایی جایزه می‌دهند که راجع به بدبختی و بیچارگی ما است [می پردازند مثلاً به فیلم‌هایی که در آنها]یکی بچه اش را [از سر فقر و نداری]می‌برد و می‌فروشد جایزه می‌دهند که ما در [فضای ساخت]این فیلم‌ها بمانیم و راجع به هیچ پیشرفتی در ایران فیلمی نباشد. اونا، اما فیلم می‌سازند و هر چاخانی (دروغ) که شما فکر کنی و به ذهن شیطان هم نمی‌آید آن‌ها می‌سازند و به خورد ما می‌دهند؛ به خورد جوان‌های ما می‌دهند که این باعث تأسف است. مثلاً به فیلمی که یک سر و گردن ایران را به آن‌ها خوب معرفی کند، جایزه نمی‌دهند! [فقط دنبال این هستند که بگویند مردم]ایران بدبخت هستند و در یک کویر با یک بز زندگی می‌کنند و اگر شترش بمیرد آن طرف دیگر هیچی ندارد [و در]خاک و خل و گل [زندگی می‌کنند]و از زور بدبختی‌هایش مجبور به فروش بچه‌های‌شان می‌شوند و... به این فیلم‌ها جایزه می‌دهند.»
اعتراف کیارستمی به سیاه‌خواهی جشنواره‌ها
اگرچه ادله اثبات کننده این رویکرد در بین اظهارات سینماگران کشورمان که سابقه و تجربه حضور در جشنواره‌های سینمایی خارجی را دارند به وفور دیده می‌شود، اما یکی دیگر از معروف‌ترین نقل‌قول‌ها را در این زمینه عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نقل کرده که در دوران ریاستش بر رسانه ملی اتفاق افتاده است. ضرغامی در پست اینستاگرامی که در صفحه شخصی‌اش آن را منتشر کرد، می‌نویسد: امیر نادری در امریکا، فیلمی ساخت که محتوای آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه امریکا بود. فیلم را به جشنواره کن فرستاد؛ به‌رغم تصور او، از همان ابتدا فیلم مردود و از مسابقه کنار گذاشته شد!
آقای عباس کیارستمی در یک جلسه طولانی و صمیمی با من، به این مسئله اشاره کرد و گفت آقای نادری از من خواست پا در میانی کنم؛ با رئیس جشنواره کن صحبت کردم و راجع به کارنامه آقای نادری توضیح دادم و از او خواستم این فیلم در مسابقه پذیرفته شود. آقای ژیل ژاکوب (رئیس وقت جشنواره فیلم کن) در پاسخ گفت بله، فیلم خوبی است، ولی مربوط به جامعه امریکاست؛ اگر مربوط به ایران بود، حتماً قبول می‌کردیم!»
شعاری که مدیران سینمایی درست کردند
علیرضا شجاع‌نوری در دوره اوج ترویج سینمای جشنواره‌ای در ایران (اواخر دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰) در جایگاه معاون بین‌الملل وقت بنیاد سینمایی فارابی که همچنان به عنوان مهم‌ترین بازوی فیلمسازی و تولید وزارت ارشاد محسوب می‌شود، در بخشی از مستندی باعنوان «ایران؛ یک انقلاب سینمایی» به خوبی از نگاه اشتباه و ریل‌گذاری غلط و سلیقه‌ای مدیران گذشته سینمایی کشورمان که ماحصل آن را در سینمای جشنواره زده کشورمان به خوبی می‌توان رصد و پیگیری کرد پرده برمی‌دارد و می‌گوید: ما طبیعتاً آن سینمایی را که به ذائقه خودمان فکر می‌کردیم زیباتر است، معرفی و از آن حمایت می‌کردیم.... یک شعار برای خودمان گذاشته بودیم آن روز و آن اینکه «به امید روزی که هیچ فستیوالی بدون فیلم‌های ایرانی نباشد» در کنارش یک چیز دیگری داشتیم که «به امید آن روز که هیچ فیلمی بدون فستیوال نماند» و این دومین [شعار و هدف‌گذاری]بود.» دقیقاً تسری این نوع نگاه که روزگاری در مدیران سینمایی ما وجود داشته، بعد‌ها در بین سیاستمدارانی که به دنبال تحقق شعار هر توافقی بهتر از عدم توافق است، دیده می‌شود.
ترویج سینمای جشنواره‌ای در ایران ریشه در دو رفتار دارد که یکی بازی خوردن از سر ذوق زد‌گی مدیران سینمایی کشور به ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰ است و دیگری نداشتن نگاه راهبردی به این موضوع است که موجب شده عنان از دست خودی‌ها خارج و در بیرون مدیریت شود.