تعبیر امام مبنی بر «میزان رأی ملت» است، یک تعبیر ساده انگارانه نیست

آرمان ملي: يادگار امام با تأکيد بر اينکه سياست خارجي بايد منافع کشور را در نظر بگيرد، گفت: سياست خارجي جمهوري اسلامي، متوازن يعني اينکه ما به عنوان يک ملت و حاکمان اينجا به عنوان حاکمان ملي که البته مي‌دانند منافع ملي در گرو منافع اسلامي هم هست و مي‌دانند عزت اسلامي لاجرم به عزت ايراني هم منجر مي‌شود، عقلانيت به خرج بدهند. آيت‌ا... سيدحسن خميني در همايش «سياست خارجي متوازن در انديشه امام خميني(ره)»، با اشاره به شعار «نه شرقي- نه غربي»، اظهار داشت: سياست خارجي جمهوري اسلامي تمام هويت خودش را در همين کلمات دارد. اولا اين يک سياست است؛ به معناي اينکه علمي در راستاي به دست آوردن بيش‌ترين منافع با کمترين هزينه است. لذا هم محتاج دانش و اطلاعات است و هم در فضايي که تزاحمات بسيار زياد قرار مي‌گيرد بايد راهي را انتخاب کند که کمترين هزينه و بيشترين منافع را در پي دارد. وي با اشاره به اينکه سياست در زمره علوم عقل عملي است، افزود: پايه عقلانيت عملي اين است که انسان همواره بايد کاري کند که منافعش بر هزينه‌ها برتري داشته باشد. لذا بايد همواره محاسبه اين را داشت که کار ما براي کشور ما و حتي جهان اسلام چه قدر منافع دارد. البته محاسبه آن کار بسيار سختي است. يادگار امام اظهار داشت: دومين مسأله اين است که اين سياست خارجي قرار است مشکلاتي را در حوزه روابط خارجي حل کند. البته يک ديپلمات جزء با قدرتي که از مردمش مي‌گيرد توان حل مشکلات را ندارد. کما اينکه هيچ نيروي نظامي اگر ريشه امکاناتش در خانه‌ها و دل‌هاي مردم نباشد، نه توپش توپ، نه فشنگش فشنگ و نه تفنگش تفنگ است. ريشه يک ديپلمات قوي به قدرتي است که از اعتماد مردم کشورش مي‌گيرد. سيد حسن خميني با بيان اينکه سومين نکته مهم در سياست خارجي مختص نظام جمهوري اسلامي است، ادامه داد: دقت کنيد که جمهوري اسلامي خلافت نيست؛ ما يک دولت- ملت در دنيا هستيم. يعني با کشورهايي که آنها را به رسميت شناخته‌ايم، داراي روابطي هستيم. دنياي جديد با پيدايش يک شخصيت حقوقي به عنوان «کشور» شناخته مي‌شود. در چارچوب اين نظم، انقلاب اسلامي در حوزه نظر چندين کار بسيار بزرگ کرده که آثار آن در حوزه انديشه ديني ما بسيار عميق است و در آينده حتما بروز و ظهور بيشتري پيدا خواهد کرد. وي در تشريح اين آثار افزود: نخست اينکه انقلاب اسلامي، رأي مردم را وارد حکومت کرد. اين مسأله خيلي مهمي است که ما مقوله‌اي تحت عنوان شورا و رأي را در نظام برآمده از انقلاب اسلامي تأسيس کرديم. تا قبل از آن عده‌اي مي‌گفتند در يک نظام اسلامي چيزي به عنوان رأي وجود ندارد؛ و فقط مفهوم بيعت را به رسميت مي‌شناختند. اما اصل ريشه تفکر انقلاب بر اين است که مشروعيت حکومت‌ها به آراي مردم است. بر همين اساس، تعبير امام مبني بر «ميزان رأي ملت است» يک تعبير ساده انگارانه نيست. يادگار امام عنوان کرد: اثر دوم اينکه ما پذيرفته‌ايم وقتي جمهوري اسلامي شکل مي‌گيرد، کشوري هستيم که از خليفه‌گري خارج شده‌ايم. شايد جهان اهل سنت با فروپاشي حکومت عثماني اين موج را گذرانده بود، اما جهان تشيع امروز نيز پذيرفته که رئيس‌جمهوري دارد که با آراي مردم انتخاب مي‌شود. لذا مرز ميان اين نظريه‌هاي حکومتي معنادار شده و در جمهوري اسلامي ايران، شخصيت حقوقي پيدا کرده است. توليت مرقد مطهر امام خميني(ره) بيان کرد: سومين نکته در آثار انقلاب اسلامي اين است که حکومت، قيد اسلامي دارد. اين قيد به معناي اين است که بايد ارزش‌هايي که پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) مطرح کرده‌اند بر تصميمات ما حاکم شود. اولين آنها درحوزه سياست خارجي، شعار شرقي، نه غربي، و يا به تعبير مرحوم مدرس «موازنه منفي»، است. اما اينجا سؤال مطرح مي‌شود که آيا هر رفت و آمدي و داد و ستدي و هر محاسبه گري، وادادگي است؟! کجا يک سياستمدار استقلال و عزت اسلامي دارد و يکي ندارد؟ آيت‌ا... سيدحسن خميني اظهار کرد: کشوري را در نظر بگيريد که روابطي با دنيا دارد و حتما با نوعي از محاسبه اين کار را انجام مي‌دهد. کشور ديگري در روابط خودش با ديگران يک چيزي مي‌دهد و يک چيزي مي‌گيرد. آيا اينها الزاما مخل به استقلال است؟ آيا وابستگي است؟ هم بله و هم نه. وقتي پاسخ مثبت است که هنگام اتخاذ تصميم محاسبه مي‌کنم که در سبد هزينه و منافع، منافع «من حاکم» قرار بگيرد. وثوق‌الدوله قرارداد امضا کند که بماند؛ احمد شاه امضا کند که قاجاريه بماند. رضاشاه قرارداد ننگين نفت را مجددا امضا کند که پهلوي بماند؛ اين وابستگي است. اگر منافع من و گروه من در سبد منافع و هزينه قرار بگيرد، عينا وابستگي و خروج از عزت است؛ اما اگر حاکم، منافع کشور، مردم، جهان اسلام را ببيند کار عاقلانه است. البته پشت آن کار اول هم عقلانيت هست، اما عقلانيت شخص محوري که در آن منيّت خوابيده، اما عقلانيت نوع دوم عقلانيت خدايي است. يادگار اما تاکيد کرد: سياست خارجي متوازن يعني اينکه ما به عنوان يک ملت و حاکمان اينجا به عنوان حاکمان ملي - که البته مي‌دانند منافع ملي در گرو منافع اسلامي هم هست و مي‌دانند عزت اسلامي لاجرم به عزت ايراني هم منجر مي‌شود- عقلانيت به خرج دهند. با توجه به اينکه اينجا سرزميني با محدوده و تعريف حقوقي معين محتاج هرچه بيشتر دانش و شجاعت است، شجاعت يعني انسان آمادگي داشته باشد که در مرحله جان، مال و آبروي خودش را طبق اخلاص بگذارد و براي چيزي از اينها بگذرد. وي ادامه داد: سياست نه شرقي، نه غربي ما بياني از همان قاعده اصيل ديني است که مسلمان بايد عزيز باشد. اين تابعي از نوعي زندگي عاقلانه است، اما نقطه تمايز آن با يک سياست غلط آنجايي پيدا مي‌شود که شما منيّت را در محاسبه وارد کنيد.