چگونه می توان عقل ها را صیقل داد

محمدعلی نویدی. -نیروی عقل و خرد از یک سو قوه ی تشخیص و تمییز و تحلیل و تفسیر و از سوی دیگر توان آفرینشگری و انکشاف امور و مسائل زندگی انسان می باشد. بنابراین وقتی عقل ها غبارآلود و تیره و تار و خوابناک باشند، آدمی از تشخیص مسائل و معضلات و کشف راه حل های اثربخش و مفید و گشایش و رهایش آینده نگرانه، عاجز و ناتوان می ماند. گویی، عقل ها دچار پریشانی و آشفتگی می شوند و تعادل و آرامش خود را از دست می دهند و از افق گشایی و امید آفرینی باز می مانند. یعنی، عقل ها و خردها نیاز به جلا و صیقل و تابناکی و اثرمندی دارند تا اثر ویژه و ممتاز تولید کنند و فعال و پویا باشند. مثل چاقوی قصابی و جراحی که دم به دم نیاز به سوهان زدن و تیز و تمیز کردن لازم دارد تا کار قصاب و جراح پیش رود. حال پرسش این است که چگونه می توان عقل ها را از زنگار و غبار زدود و فعال نمود؟
در این نوشتار کوتاه شش روش کاربردی برای فعال نمودن عقل ها و اندیشه ها پیش نهاد می گردد تا شاید اهل اندیشه و علم را نافع افتد. : ۱- مطالعه و کتابخوانی. مطالعه و کتابخوانی اندیشه ورزانه و روزانه می تواند به پویایی و بالندگی عقل ها یاری رساند. مثل این می ماند که گوهری را از هر روز تمیز کنید و درخشان نگهدار دارید. مطالعه و تامل ما را با جهان اندیشه و علم و خردمندی مرتبط می سازد و در عقل و دانش و تجربه همنوعان خود مشارکت می دهد. ۲- گفت و گو و مباحثه و تبادل نظر. در طول بیست و چهار ساعت وقتی را به تضارب آراء و تبادل نظر و گفت و گو با اهل علم و اندیشه اختصاص دهیم تا عقل ها صیقل یابند. اهل گفتگو و دیالوگ با اهل قهر و غضب یکی نیستند. گفتگوهای مستدل و مستند و اثربخش به رشد و شکوفایی ما یاری می رسانند. ۳- تمرین پرسش و پرسشگری و کنشگری یکی دیگر از عوامل صیقلی عقل ها و اندیشه هاست. پرسش با شک علمی و اشتیاق به دانستن آغاز می‌شود و در جستجوی حقیقت پیش می رود. انسان پرسشگر با آدم منفعل و بی تفاوت و ساکت یکی نیست. پرسشگری یک ویژگی و صفت ممتاز بشر است. همین قدر بدانیم که تمام اختراعات و ابتکارات و نوآوری ها ریشه در پرسش و پرسشگری دارد. ۴- یادگیری و تمرین نقد و نقادی. میدانید که ایراد گرفتن و نق نق زدن با انتقاد اندیشگی و استدلال آوری فرق بنیادین دارد. اگر اندیشه ها و عقاید و باورها و دانسته ها مورد نقد و نقادی قرار نگیرند، دچار تیرگی و ابتری می شوند و از زایایی و پویایی می افتند. نقد و نقادی یک فرصت عاقلانه برای تازگی و طراوت عقل هاست. ۵- جستجو و تحقیق از علل حوادث و رخدادها. این نکته بسیار حائز اهمیت است که علت شناسی مهم تر از توصیف معلول است. توصیف معلولات و معلومات کار سهل و سطحی است در مقابل علت شناسی و ریشه دانی. پرسش از علت ها و تحقیق از ریشه ها، موجب صیقل یافتن اندیشه‌ها و عقل ها می شود، زیرا علت شناسی، عقل ها را به فعالیت و اثرگذاری وادار می‌کند و غبارها را کنار می زند. جستجو گری عقلانی و علمی، آدمی را از خواب غفلت باز می دارد و راه امید و آینده را می گشاید.
۶- کندوکاو و تلاش مستمر برای کشف ارزش و اهمیت زندگی. صیقل و صفای عقل ها که صیقل و زدودگی زنگ سایر امور بدان بستگی دارد، با تلاش بی امان و پیوسته برای کشف ارزش و اعتبار زندگی ربط وثیق دارد. انسان در زندگی و با زندگی معنی و مفهوم می شود و زندگی نیز با انسان معنی و مصداق می یابد، اما کدام انسان؟ بی تردید، انسان اندیشه ورز و گرانبار از خرد و خردمندی. کنکاش و کاویدن برای یافتن ارزش زندگی کار بنیادین عقل و خردورزی است. آدمیان بیدار در روزگاران بحرانی و آشفتگی و عدم آرامش، از صیقل دادن عقل ها و تیز نمودن اندیشه‌ها غفلت نمی کنند تا افق آینده و امید را گشوده نگه دارند و به جنبه های همیارانه زندگی توجه و تفطن می کنند و در جنبه های رقابتگرانه حیات مستغرق نمی گردند و همدیگر را فراموش نمی کنند.