القاعده، طالبان و داعش درپی هویت‌های گمشده

کیکاوس پور ایوبی - در سال ۱۹۷۹ اتحاد جماهیر شوروی به منظور حمایت از دولت دموکراتیک افغانستان که مشی کمونیست بین‌الملل را پذیرفته بود به آن کشور یورش برد، ائتلافی بین‌‌المللی در دو جبهه متضاد از کشورها و شبه نظامیان مقابل هم قرار گرفتند، کشورهایی که در جبهه مقابل شوروی و متحدان آن قرار داشتند عبارت بودند از آمریکا، بریتانیا، مصر، ایران، عربستان و... که عامل اصلی این ائتلاف منافع موازی بود که در مقابل منافع متعارض در روابط بین‌الملل خود را نشان می‌داد، برای شبه نظامیان اسلام‌گرای ائتلاف فقط کافی بود این نظر تئوریزه شود که کمونیزم، الحاد و کفر بر بلاد افغانستان حاکم و کشوری مسلمان و سنتی در حال غرق شدن در منجلاب بی‌دینی و بی‌ارزشی است.
این مسئله هویت‌های گمشده و فراموش شده مذهبی را به راحتی دور هم جمع خواهد کرد تا در سراسر جهان به همدیگر بپیوندند.
همه انسان‌ها برای هویت خود ارزش والایی را قائل هستند و هر کجا که احساس کنند مورد تحقیر واقع شده‌اند با بروز خشم و عصبانیت واکنش از خود نشان می‌دهند.
جنبش القاعده در سال ۱۹۸۸ در بحبوحه یورش شوروی به افغانستان توسط اسامه بن‌لادن تاسیس شد تا در مقابل کمونیزم مبارزه کند.


آمریکا برای تجهیز و تقویت این گروه افراطی و گروه‌های دیگر تندروهای مذهبی هزینه‌های زیادی متقبل شد تا رقیب اصلی خود را زمین‌گیر کند، اینکه آمریکا و بریتانیا و ... برای تامین و تجهیز این گروه‌های افراطی کمک کردند و هزینه‌های زیادی پرداختند شکی نیست، اما چند مسئله را نباید در این بین نادیده گرفت، آیا ایدئولوژی حاکم بر این گروه‌های افراطی را غرب و آمریکا تدوین و ترسیم نموده بودند؟ آیا پان‌اسلامیسم، اسلام‌گرایی سلفی، قطب‌گرایی، ضد غرب گرایی، صهیونیست ستیزی و ضد شیعی و... را هم غرب و آمریکا در مخیله این جماعت با طلسم‌های شیطانی، جادوهای فوق انسانی و خودکار فرو کرده‌ بودند؟ یا این فرهنگ، ایدئولوژی و ساختار فکری این جماعت زمینه‌ساز این نوع برداشت از دین و مذهب شده‌ است که هویت واقعی آنان را تشکیل می‌دهد، چطور می‌شود ایمن الظواهری دانش‌آموخته ممتاز رشته پزشکی و از یک خانواده مرفه مصری تبدیل می‌شود به یک تروریست بین‌المللی؟
البته شکی در این نیست آمریکا و غرب در مقطعی بر روی این پدیده‌های خطرناک بشریت سرمایه‌گذاری کردند اما به این معنا نیست که ایمن الظواهری دستوراتش را از کاخ سفید می‌گرفت و خط ارتباطی بین القاعده با آمریکا ایجاد کرده بود و اکنون که تاریخ مصرفش گذشته باید توسط پهپاد بدون سرنشین ایالات‌ متحده آمریکا نیست و نابود شود.
داعش نیز همینطور، زمانی آمریکا و متحدانش در منطقه، چه رژیم صهیونیستی و چه بسیاری از کشورهای عرب مجاور کشور ما برای مقابله با شیعیان و جمهوری اسلامی ایران این گروه خطرناک را حمایت تسلیحاتی و مالی می‌کردند اما وقتی برای هویت و موجودیت خودشان احساس خطر کردند در مقابل آنان ایستادند و اعلام جنگ کردند لیکن هویت و ساختار اصلی داعش و تمام گروه‌های تکفیری دیگر به فرهنگ‌ها و تعلقات دینی، مذهبی، ایدئولوژیهای نهفته خودشان بر می‌گردد که در افکار، پندار و تصورات فلسفی‌اشان سالیان متمادی پی‌ریزی شده و اکنون دنبال آن هویت گمشده می‌گردند و حتی بوسیله انتحار و خشونت در صدد کسب آن هستند.
اگر ملتی یا گروهی از انسان‌ها در قرن ۲۱ نخواهند فرهنگ و تمدن خاصی را بپذیرند آیا با زور و فریب و نیرنگ میتوان آنها را متقاعد کرد که راضی به آن تفکر باشند؟ اگر به فرض بشود متقاعد کرد، چند درصد را می‌توان همراه کرد؟ شاید با عوام بشود این کار را کرد، با خواصی مانند اسامه بن‌لادن و ایمن الظواهری هم می‌توان چنین کاری کرد؟ اگر قابل انجام باشد واقعا باید به این تبحر و چیرگی غرب نه تنها غبطه خورد بلکه باید حسادت کرد!
فراموش نکنیم طالبان، القاعده و داعش و امثالهم بخشی از تاریخ جدایی‌ناپذیر کشور افغانستان، پاکستان و... هستند که بصورت‌های مختلفی بروز پیدا می‌کنند.
سایر اخبار این روزنامه