فریاد رسای ورزشکاران و گوش ناشنوای مسئولان

  ورزش بی‌شک کلیدواژه موفقیت است، نه، چون سلامت جامعه را تضمین می‌کند، بلکه به دلیل تأثیر بسزایی که در افزایش انگیزه، روحیه و حتی نشاط جوامع دارد و حس رقابت را به آن‌ها تزریق می‌کند. مواردی که مسیر موفقیت در هر زمینه‌ای را مهیا می‌کند. با این وجود این مقوله مهم هنوز آنطور که باید در ایران مورد توجه قرار نگرفته است، نه در زمینه همگانی و نه حتی قهرمانی، آن‌هم در شرایطی که توصیه‌های اکیدی در این زمینه شده است. ایستادن بر سکوی المپیک و دست یافتن به گردن‌آویز آن بزرگ‌ترین موفقیت در حوزه ورزش است که بی‌شک هر ورزشکاری آرزوی دستیابی به آن را دارد. آرزویی که بسیاری سال‌ها برای تحقق آن از جان مایه می‌گذارند و به سختی تمرین می‌کنند، اما با وجود تقلای بسیار، عدم مهیا بودن شرایط و امکانات، آرزوی ایستادن بر سکوی المپیک را بر دل آن‌ها می‌گذارد و تنها چیزی که باقی می‌ماند حسرت است و بس.
آخرین کاروان اعزامی ایران به المپیک را ۵۶ ورزشکار آقا و ۱۰ ورزشکار زن تشکیل می‌دادند، اما کیست که نداند ظرفیت ورزش ایران بیش از آن ۶۶ ورزشکاری است که شانس حضور در بزرگ‌ترین رویداد ورزشی دنیا را داشتند. ورزشکارانی که یا شرایط برای شکوفا شدن استعدادهای‌شان فراهم نمی‌شود یا تحت عنوان اعزام‌های کیفی از حضور در رقابت‌های حائز اهمیت جا می‌مانند و به بهانه‌های مالی شرایط حضور در رقابت‌های مختلف شامل حال‌شان نمی‌شود، اما بسیاری از آن‌ها که شانس حضور در مسابقات مختلف شامل حال‌شان می‌شود نیز با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند که اهم آن مهیا نبودن شرایط و زیرساخت‌های لازم است و بی‌توجهی مسئولانی که وقت موفقیت در صف نخست گرفتن عکس یادگاری هستند و به وقت فراهم کردن شرایط و امکانات یافتن‌شان به پیدا کردن سوزن در انبار کاه می‌ماند!
شنیدن گله ورزشکاران چشم و گوش چندان تیزی نمی‌خواهد و کمتر روزی است که نتوان دلخوری‌ها و درددل ورزشکاران و مدال‌آوران را در لا‌به‌لای صفحات خبری رسانه‌ها دید. گله از بی‌توجهی‌ها، خلف وعده‌ها و صدالبته نبود امکاناتی که مهیا کردنش وظیفه مسئولان است و تأثیری انکار‌ناپذیر در کسب موفقیت در هر رشته‌ای دارد، اما طی سال‌های اخیر اهم موفقیت‌ها به واسطه همت و تلاش قابل توجه ورزشکاران رقم خورده است. موفقیت‌هایی که دستیابی به آن با توجه به امکانات اندک و نصفه و نیمه‌ای که در اختیار ورزشکاران قرار می‌گیرد به معجزه می‌ماند، اما حتی موفقیت‌های به دست آمده نیز نمی‌تواند تضمینی باشد برای بالا بردن سطح کیفی امکاناتی که باید در اختیار ورزشکاران قرار گیرد. مسئله حائز اهمیتی که بی‌توجهی به آن طی سال‌های اخیر انگیزه بسیاری را برای پیموندن مسیر از بین برده و آن‌ها را حتی از ورزش کردن منصرف می‌کند.
ورزش ایران استعداد‌های قابل توجهی دارد که باید در پیچ جاده‌ها و کوچه و پس‌کوچه‌های شهر آن‌ها را یافت و پرورش داد تا سکو‌های معتبر جهانی را از آن خود کرده و مدال‌های رنگارنگ به پرچم پرافتخار ایران تقدیم کنند، اما نه فقط بخش اعظم این استعداد‌ها به دلیل بی‌توجهی سوخت می‌شود که بسیاری از آن‌ها که به هر طریق موفق به قدم گذاشتن در مسیر قهرمانی می‌شوند نیز به واسطه عدم مهیا بودن شرایط و امکانات، ناچار به نیمه‌کاره گذاشتن مسیر می‌شوند تا ورزش کشور را از موفقیت‌های احتمالی محروم کنند و تنها عده معدودی می‌مانند که با به پا کردن کفش آهنین قید هرگونه حمایتی را می‌زنند و با دست گذاشتن بر زانوی خود با یک یاعلی جهت کسب مدال و موفقیت برای ایران تلاش می‌کنند. عده معدودی که با وجود کسب عنوان‌های در خور توجه در میانه راه از تعدادشان به دلایل برشمرده، کاسته می‌شود و این ریزش قابل توجه هنوز نتواسته خم به ابروی کسی بیاورد. در راستای همین تراژدی دردناک ماندانا دهقان، رکابزن ۳۱ ساله کرجی اولین بانوی لژیونر دوچرخه‌سواری ایران پس از کسب موفقیت در بخش جاده بازی‌های کشور‌های اسلامی از عدم مهیا بودن شرایط و امکانات گلایه‌ها داشت. دختر رکابزنی که بعد از ۱۱ سال تلاش سرانجام موفق به کسب دو مدال شد تا شاید صدایش به گوش کسی برسد، وقتی از عدم امنیت جاده‌ها شکایت می‌کند: «جرئت رکاب زدن در جاده را نداریم.» گله‌ای هر روز به شکلی از زبان ورزشکاران و مدال‌آوران شنیده می‌شود، اما، چون میخ آهنین بر سنگ نمی‌رود!