احیای برجام در پیچ آخر

امین جمشیدزاده - بالاخره با ارسال پاسخ ایران به آمریکا درباره پیش نویس توافق احتمالی رفع تحریم ها و احیای برجام؛ روند مذاکرات به مقطعی رسیده است که اگر دولت ایالات متحده پس از ماه ها معطل کردن امضای برجام اراده به خرج دهد و واقع بینانه رفتار کند، رسیدن به توافق نهایی دور از دسترس نخواهد بود؛ ایران متن پیشنهادی خود را با رویکردی سازنده برای جمع بندی گفت‌و‌گوها تنظیم کرده و پنجشنبه شب از طریق اتحادیه اروپا به عنوان هماهنگ کننده گفت‌و‌گوها تحویل داد، که در این زمینه ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه به رسانه‌ها گفته است؛ پس از دریافت پاسخ آمریکا، یک تیم کارشناسی کشورمان آن را به دقت مورد بررسی قرار داده و پاسخ های ایران پس از ارزیابی در سطوح مختلف، تدوین و پنجشنبه شب به هماهنگ کننده تحویل داده شده است.
درباره کش و قوس های فراوان و فرسایشی احیای برجام در۱۷ ماه گذشته حرف و حدیث زیاد است ولی نکته ای که اینجا مستتر است و آن این است که شرایط مشابهی در ایران و آمریکا در این قضیه نهفته است؛ که آمریکایی ها بدون درخواست حرفه ای و رندانه از اتحادیه اروپا و در واقع تروئیکایی اروپا کاملا و به ضرس قاطع می توان ابراز کرد که در خصوص برجام منفعل عمل کردند و جانب انزوا و در لفافه بودن را در مواجهه با طرف اروپایی برگزدیدند می توانستند با راه و روش های دیگری به احیای برجام کمک می کردند که با تنظیم هیجان، ترس، واهمه و بازنگری رفتار خویش و دولت سابقشان که با خروج یکجانبه در۱۸ اردیبهشت۹۷ به سکانداری دونالد ترامپ و تحمیل تروریسم تمام قد اقتصادی علیه مردم آزاده ایران و اذعان مستقیم به شکست استراتژی کور فشار حداکثری از جانب رئیس جمهور مخلوع و پیشین خود، یک اطلس جامع راهبردی میان خویش و ایران تدوین می‌کرد و برنامه‌ها و راهکارهایی را با مشاوره با تئوریسین‌های سپهر سیاست در اتاق فکر احیای برجام در یک سال و نیم گذشته جایگزین و شناسایی می کرد که موجب برطرف شدن پریشانی ها، مصائب و مرتفع شدن موانع و مشکلات می شد که تجربه در عمل ثابت کرده است که زمان آزمون و خطا به پایان خط رسیده است و عصر جدید عصر دیجیتال و شناخت است و از راه آنالیز و تجزیه و تحلیل برنامه‌ها، راهبردها، انگیزه‌ها و توانایی ها می توان به جای پذیرفتن فعل پذیر هرآنچه که پیش آید، دست به کار انتخاب های پویا و فعال زد و در ایران هم به جای این دست و آن دست کردن و وقت کشی در اواخر دولت دوازدهم که چندی پیش حسن روحانی پس از یک سال روزه سکوت خود را شکست و گفت که همه چیز در۱۴ آذر۱۳۹۹هجری شمسی مهیا و آماده احیای توافق برجام بوده است و گفته است در سفر مهرماه۹۸ به جای ترامپ اگر اوباما می بود ممکن بود ملاقات با او را می پذیرفتم. اما گویا قصه احیای برجام طور دیگری رقم خورده بود و جناح مقابل اصلاح طلبان متفق القول شده بودند که به دولت بعدی که در بازه زمانی کوتاهی در۲۹ خرداد۱۴۰۱ پیروز از صندوق رای بیرون درخواهد آمد کار سپرده شود بهتر است و اینجاست که در منظومه سیاست و‌‌ تعامل میان کشورها که محسن رنانی اقتصاد دان شهیر کشورمان از آن به هرس سیناپسی یاد می کند باید اذعان کرد که مشکلاتی که در صحنه نمایش سپهر سیاست در عمل و نه روی کاغذ برای سیاست مداران حادث شده و گریبانگیر آنها می شود شبیه مساله احیای برجام گوناگون است و گاهی در هر دو طرف در بر یک پاشنه می چرخد و اطلاعات هم به تبع آن به صورت قطره چکانی در اختیار رسانه ها قرار می گیرد و هیچ رهنمود همگانی و فراگیری برای حفظ اقتصاد در ورطه سراشیبی و سلامت سلامت روانی کالبد جوامع صورت نمی گیرد و همان جایی که سر کارل پوپر نویسنده معروف و شهیر در شاهکار طلایی خود در کتاب «جامعه باز و دشمنان» به صراحت به نقد این مسائل و ترس‌ها، گریزها و اضطراب های سیاسی به صورت شفاف و روشن می‌کند که کتاب او را باید بارها و بارها با فراغ دل و جان مورد کاوش، کنکاش و مطالعه قرار داد که مرجع و رفرنس بسیار دم‌ دست و خوبی برای کارشناسان و تئوریسین های سپهر سیاست قلمداد می شود و جای دوری نمی رود که مردان سیاست دو کشور ایران و آمریکا مسائل و نکات ظریف، برنامه ها و راهبردهای این کتاب را بخوانند و راهکارها و نتیجه گیری اساسی آن بهره وافی و کافی ببرند.