چرا تجزيه فرهنگي؟

يكي از عادات رفتاري ما بحث فراوان و البته يك‌سويه پس از بروز هر رخداد بزرگ است و هنگامي كه آن واقعه تمام شد، بحث نيز فراموش مي‌شود. گويي كه نه خاني آمد و نه خاني رفت! نمونه آن در قرآن آمده كه: «و چون در دريا به شما خوف و خطري رسد در آن حال به جز خدا همه آنهايي كه به خدايي مي‌خوانيد از ياد شما بروند و آن‌گاه كه خدا شما را به ساحل سلامت رسانيد باز از خدا روي مي‌گردانيد و انسان بسيار كفركيش و ناسپاس است. (اسراء: ۶۷)» دقيقا مشابه رفتار ما در ايران است. دانشگاه تهران ده‌ها نفر از استادان خود را دعوت كرده تا درباره اعتراضات اخير سخن بگويند. مثل همه آن مواردي كه پيش‌تر نيز انجام مي‌شد و هيچ نتيجه‌اي در برنداشت زيرا اين در همچنان بر همان پاشنه پيشين مي‌چرخد. آقاي دكتر حداد عادل نيز يكي از سخنرانان بود كه گفت: «متاسفانه جامعه ما به سرعت به سمت دوقطبي شدن پيش مي‌رود؛ يك عده حزب‌اللهي محض و يك عده ۱۰۰ درصد مخالف آنها. اين درحالي است كه در جامعه با طيفي از سليقه‌ها روبرو هستيم كه در عين حال كه بايد اين طيف را به سمت معنويت و اسلاميت سوق دهيم ولي نبايد واقعيتش را انكار كنيم. اگر عقلانيت را از گفتمان انقلابي و اسلامي كنار بگذاريم يا آن را تضعيف كنيم، يعني به دست خودمان داريم به دوگانگي و دوقطبي شدن جامعه كمك مي‌كنيم. بايد در دانشگاه اسلام را با گفتمان عقلاني بيان كنيم. در يكي از جلسات آينده، همين بحث حجاب را به بحث بگذاريم، ببينيم مدافع و مخالف چه مي‌گويند؟» واقعيت اين است كه آقاي حداد عادل فرهنگي‌ترين چهره اصولگرايان است. از ابتدا نيز در همين حوزه‌ها مشغول فعاليت بوده و اگر در مقطعي رييس مجلس بود از فعاليت‌هاي فرهنگي خود در فرهنگستان و دايره‌المعارف و شوراي فرهنگي كشور غفلت نكرده است. بنابراين انتظار مي‌رود كه به جاي توصيف واقعه، قدري به تحليل و تبيين و چرايي بروز اين پديده زيان‌بار نيز مي‌پرداختند. اين قطبيت امروز به وجود نيامده و چيز ناشناخته‌اي هم نبوده است، چرا تاكنون به آن توجه رسمي نمي‌شد؟ آقاي حداد عادل كه نخبه فرهنگي و فكري اصولگرايان است و همواره در ميان چند مقام بالاي سياسي و فرهنگي جاي داشته است، چرا متوجه اين مساله نشده بود؟ حكومت‌داري مستلزم رويكرد آينده‌نگرانه هست. نمي‌توان فقط پس از اتفاق تحليل كرد. بايد از پيش مطالعه مي‌شد. در اينجا كليتي از پژوهش با عنوان «تجزيه فرهنگي» خود كه در كتاب «تحولات فرهنگي در ايران» منتشر شده را تقديم مي‌كنم. اين پژوهش حدود سال ۱۳۷۳ يعني ۲۸ سال پيش و به سفارش مركز پژوهشي وزارت ارشاد و در زمان مديريت آقاي دكتر سبحاني انجام شد. طبعا آقاي حداد عادل بر حسب وظيفه و حرفه خود بايد نگاه اوليه‌اي به همه اين نوع پژوهش‌ها مي‌كردند، شايد يافته‌هاي اين مقاله يا پژوهش‌هاي مشابه مي‌توانست تلنگري باشد براي اينكه اقدامي جدي صورت دهند و آنچه را كه امروز به عنوان ضرورت التزام به گفتمان عقلاني نزد همفكران‌شان مطرح مي‌كنند، همان زمان مي‌گفتند تا به وضع امروز دچار نشويم. پيشنهاد ايشان گرچه خوب است ولي ديرهنگام است هر چند متضمن نوعي اقرار است كه تاكنون چنين عقلانيتي نزد آنان نبوده است. خلاصه پژوهش؛ مولفه‌هاي فرهنگي در جامعه به‌طور معمول داراي توزيع طيف طبيعي هستند و اكثريت به ميانه‌ طيف گرايش دارند و قطب‌هاي چپ و راست در اقليت هستند. از سوي ديگر جامعه ما با فرآيند تحول در فرهنگ مواجه است كه طيف فرهنگ را به سوي جلو سوق مي‌دهد. حال اگر به هر دليلي اين تحول سريع يا نامتوازن شود يا قدرت سياسي مداخله كند و موجب اختلال در فرآيند طبيعي تحول شود؛ با وضعيت دو قطبي فرهنگي مواجه خواهيم شد. اين پژوهش به عوامل مثبت و ‌منفي فرآيند تحول فرهنگي اشاره كرده است و با استناد به پژوهش‌هاي گوناگون نشان داده است كه دو حوزه دين و سياست بيش از ساير حوزه‌ها دچار وضعيت دو قطبي شده‌اند. براي نمونه رويكرد به حجاب با ارجاع به مطالعه‌اي دقيق نشان مي‌دهد كه در حالت دو قطبي و تجزيه قرار دارد.‌ گرچه در آن زمان قطب و كفه گرايش به حجاب سنگين‌تر بود و براي حكومت موجب نگراني نمي‌شد، ولي اين مطالعه نشان مي‌دهد كه اين وضعيت دو قطبي ناپايدار است و متغيرهاي موثر نشان مي‌دهند كه وزن آن در آينده به سوي قطب مخالف حجاب خواهد شد. همچنين درباره رويكرد نسبت به دين و سياست و حكومت شاهد اين قطبيت و تجزيه بوديم. علت نيز روشن بود، دخالت مستقيم قدرت در فرآيند طبيعي تحول فرهنگي است كه مانع از شكل‌گيري و قوام گروه ميانه مي‌شود، در نتيجه كم‌كم يك جامعه را به دو جامعه با دو نوع ارزش‌ها، دو نوع رفتارها و... تقسيم مي‌كند و جامعه را از شرايط همزيستي به سوي ستيز سوق مي‌دهد. اگر همان زمان توجه مي‌شد، قطعا امروز با چنين وضعي مواجه  نبوديم.