کانون تفکر و گفت‌وگو‌های اندیشه محور

محمدعلی نویدی- منظور از گفت‌وگوهای اندیشه محور، محاورات و هم سخنی‌های منطقی و مبتنی بر استدلال و واقعیت و خردورزانه است. روش گفت‌و‌گو‌های اندیشه ورزانه، روش دیالکتیکی «‌Dialectical‌» و کشف اندیشه مستدل و معقول و موثر می‌باشد. یعنی، روشی که سرشت منطقی و معقول و اثربخش و پیشرونده دارد. چنین گفت و گو های باز و پویا و بالنده، با محاورات و مباحثات و مجادلات انسدادی و انقیادی و انقباضی، فرق ها و فاصله ها دارد. بنابراین، گفت و گو های اندیشه مدار، دارای خصایص و ویژگی های ممتاز و اثرهای اصیل می باشند که در این مجال و مقال کوتاه به برخی از آنها می پردازم:
۱- اصل و اساس گفت‌وگوهای اندیشه محور، ارائه و عرضه دیدگاه‌ها و ایده‌ها و اندیشه‌های پیشبرنده و زندگی ساز است. بدین ترتیب، هرگونه گفت و گو را نمی توان گفت‌وگوی اندیشه محور و اثربخش و سازنده نامید. در اصل، گفت و گو یک راه و روش انتقال نظرها و طرز اندیشیدن ها و نوع نگاه ها و اظهار گونه های تحلیل و تفسیر و چگونگی کنش های اندیشه ورزانه می باشد. بدین سان، نفس گفت و گو، به مثابه یک ظرف و چهارچوب و قالب گفتاری و رفتاری عیان می شود. و این مظروف و محتوای « container » گفت‌وگوها ست که سمت و جهت و هدف و اهمیت و اعتبار گفت‌وگوها را بیان می کند و میزان منطقی بودن و اندیشه ورز بودن آن را معلوم می‌دارد. یعنی، گنجانده ی گفت‌وگوها مهم و حیاتی است. ۲- چنانکه گفته آمد، روش گفت‌وگوهای اندیشه محور، دیالکتیکی و استدلال ورزانه است. گفت‌وگوی دیالکتیکی، یک روش و متد و محتوای فرآیند مدار و پروسس محور «‌process‌» است که آغاز و انجام آن باز و گشوده می‌باشد نه یک امر بسته و قفل شده. ۳- گفت‌وگوهای عقلانی با گفت‌وگوهای انتزاعی و ادعایی و بی حاصل فرق اساسی دارند. لذا، گفت‌وگوهای اندیشه ورزانه، مسئله محور و موضوع مورد هستند، نه کلی و ذهنی و ابتر مدار. نتیجه و اثر در گفت‌وگوهای اندیشه ورزانه اصل است. ۴- دیالکتیک اندیشه ها یعنی، فکر و دانش و هنر بهترین و درسترین نوع استدلال ورزی. چگونه صحیح ترین دلیل را برای یک اندیشه و ایده و طرز تلقی پیدا کنیم؟ چگونه راه حل درست یک مسئله و مشکل را دریابیم؟ دیالکتیک اندیشه ها ما را در این خصوص یاری می رساند. در کانون های تفکر و اندیشه ورزی، اندیشه‌ها، ایده ها، استدلال ها و کنش ها، با وجود تفاوت و تعارض، با هم تضارب و تعامل پیدا می کنند و اندیشه نو و افق تازه گشوده می‌شود و متولد می گردد. تز، آنتی تز، سنتز. پس بنابراین، هنر استدلال ورزی و مقابله و مطابقه اندیشه ها و ایده ها و ادله و چگونگی همجوشی و امتزاج دیدگاه ها و نگرش‌ها، در رهگذر روش دیالکتیکی و سرشت منطق پیشبرندگی امکان پذیر می‌باشد. درستی و ژرفناکی استدلال ها و عمق اندیشه ها نیز از این طریق آشکار می گردد. ۵- با چنین نگاهی، گفت‌وگوهای اندیشه ورزانه با قبول مسئولیت و عهد مندی در ارتباط وثیق قرار دارد. یعنی، مسئولیت پذیری بخش لاینفک گفت‌وگوهای عقلانی است. زیرا، گفت‌وگوی مبتنی بر عقلانیت و منطق و اثربخشی چنین اقتضاء دارد که میان تهی و خالی نباشد بلکه در صحنه عمل و اثر ظهور یابد و پدیدار گردد و توافق جمعی بر سر نظر و طرح مستدل و متقن و راستین و مفید از همین مسوولیت پذیری نشات می‌گیرد. ۶- اینکه برخی از بزرگان تفکر و فلاسفه دیالکتیک را جدل و مجادله معرفی کرده اند و مباحثه دیالکتیکی را مجادله گفته اند، مثل شیخ الرئیس و ابن رشد، در دانش نامه علایی و تهافت، شاید منظور دیگری داشتند و یا واژگان دچار تحول و تطور شده است و یا اشتباه کرده‌اند. زیرا، جدل با الزام و چیرگی بر غیر و دیگری، همراه است در حالیکه دیالکتیک اندیشه ها، به دنبال کشف و آشکارسازی مجهولات و پوشیده ها و نمایان سازی معیارها و بهتر ها و کمک به بهبود و بالا بردن عیارها هاست. در گفت‌وگوهای استدلال محور، غیر و دیگری و خودی و غیر خودی به معنی مطلق معنی ندارد، چون انسان و انسانیت و زندگی و حقیقت و برهان و منطق ملاک است. پس گفت‌وگوهای اندیشه ورزانه، با تفاوت و تشابه اندیشه ها و عمل ها شروع می شود و پیش می رود و به نتیجه می رسد. ۷- در کانون های تفکراثربخش، جریان تغییر و تحول و حرکت پیوسته و تکامل بطور مداوم ساری و جاری است. همین حرکت پیوسته و دگرگونی بهبود یابنده، دیالکتیک اندیشه ها ست. و چنین گفت‌وگوهایی همواره سازنده و اثربخش خواهد بود. شاید لازم باشد یک بار دیگر برگردیم به زمان «هراکلیتوس» و دیدگاه تغییر و دگرگونی و دیالکتیکی او را با ژرفای جان پژوهش کنیم و در کانون‌های اندیشه ورزی به‌کار گیریم.