دختران قهرمان ایران


 
 
 


گفت وگو با دختر 8 ساله مشهدی که در آسیا طلایی شد
همتیان: روزانه 400 مسئله شطرنجی حل می کردم
 
بهاره موفقی/ متولد 27 مهر 93 است. خیلی اتفاقی و با حمایت های پدر و مادرش با شطرنج آشنا شد. به مرور توانست قابلیت و استعدادهای خودش را در شطرنج ظهور و بروز دهد تا حدی که حالا از او به عنوان یک مدال آور آسیایی نام می برند. "سلما همتیان" دختر هشت ساله مشهدی که قبلا در خانه اش حتی یک صفحه شطرنج هم نبوده ، چند روز قبل با توانمندی های فوق العاده اش در مسابقات آسیایی اندونزی روی سکو رفت و اولین طلای مسابقات برون مرزی خود را کسب کرد. افتخار آفرینی این دختر شطرنج باز در مسابقات بین المللی آن هم با حجاب کامل بازتاب های زیادی در رسانه ها داشت  تا حدی که وزیر ورزش هم دیداری جداگانه با او برگزار کرد. حالا "سلما" که در ابتدای کار حرفه ای خود قرار دارد، رویاهای زیادی در شطرنج دارد که خیلی مصمم است در رقابت های جهانی پرچم کشورش را به اهتزار درآورد. به این بهانه گپ و گفتی با این دختر هشت ساله و مادرش داشتیم که در ادامه  تقدیم می شود.     حل 400 مسئله شطرنج سلما همتیان در معرفی خودش می گوید: متولد 27 مهر سال 1393 هستم. در مدرسه حضرت زینب(س) ناحیه 4 در پایه دوم درس می خوانم. به دلیل این که مسابقات آسیایی را پیش رو داشتم، فقط روز اول مهر به مدرسه رفتم و پس از آن مشغول تمرین برای مسابقات شدم . البته چون در شطرنج و ریاضی عملکرد خوبی دارم از نظر آموزشی هم خدا را شکر با مشکلی مواجه نشده ام. این قهرمان هشت ساله شطرنج درباره رمز موفقیت اش می گوید: تلاش و پشتکار حرف اول را می زند و در شطرنج خیلی تلاش می کنم . قبل از اعزام به مسابقات آسیایی روزی 400 مسئله شطرنجی برای تقویت تمرکز حل می کردم. او درباره شروع ورزش شطرنج می گوید: از پنج تا شش سالگی ورزش شطرنج را دنبال کردم. پس از چند ماه از شروع آموزش شطرنج ، استادم میری پیشنهاد کرد که در مسابقات استانی شرکت و تجربه کسب کنم. من هم برای آشنایی با فضای مسابقات همین کار را کردم. در این مسابقه هم که در سال 1399 در استان برگزار می شد، نایب قهرمان استان شدم. وقتی این مقام را کسب کردم هم خانواده ام و هم باشگاه جدی تر شدند و روی من برنامه ریزی کردند. پس از آن در مسابقات کشوری ثبت نام کردم و این مسابقات چون در دوران کرونا بود، به صورت مجازی برگزار شد. در این مسابقات که در همان سال 1399 و چند ماه بعد از مسابقات استانی برگزار شد، موفق به کسب رتبه ششم شدم و به تیم ملی راه یافتم. وی ادامه می دهد: آن جا زیر نظر استاد افشاری کلاس های تیم ملی را سپری کردم. بعد از آن در هر مسابقه ای که شرکت کردم موفق به کسب رتبه می شدم  . مثلا در مسابقات بانوان مشهد در رده سنی خودم نفر اول شدم. همتیان درباره شرکت در مسابقات آسیا می گوید: چون در مسابقات کشوری قهرمان شده بودم، فدراسیون شطرنج کشور، شرکت در مسابقات آسیایی را به عنوان جایزه برای من در نظر گرفت. در مسابقات آسیایی هم از طریق برگزار کننده جایزه شرکت در مسابقات جهانی سال آینده را دریافت کردم. به همراه تیم ملی و دیگر قهرمانان در رده های دیگر عازم این مسابقات شدم. هر چند که حضور همراه برایم الزامی بود، اما به تنهایی در این مسابقات حضور یافتم. روی سکوی مسابقات با چادر  همتیان درباره نوع پوشش در زمان حضور در مسابقات می گوید: این تصمیم شخصی خودم بود. من از زمان بچگی با چادر مأنوس بودم و همیشه چادر همراهم بود. در عکس های دو،سه سالگی ام هم با چادر بودم   همیشه هم چادر مشکی داشتم و هر وقت دوست داشتم سرم می کردم. مادرم هم هیچ اجباری برای استفاده من از چادر نداشت. وقتی هم در مسابقات کشوری قهرمان شدم به مادرم گفتم دوست دارم با چادر روی سکو باشم و مدال طلا برازنده چادر است. در مسابقات کشوری هم با چادر روی سکو رفتم ، در مسابقات استاندارد و   مسابقات سریع هم قهرمان کشور شدم و با چادر مدال طلا را گرفتم. در مسابقات آسیایی هم توانستم این افتخار را به دست بیاورم که با چادر و پرچم ایران مدال طلا را به گردنم بیندازم. تنهایی در مسابقات آسیایی در ادامه به سراغ فاطمه مخملباف، مادر سلما  رفتیم که او درباره دخترش می گوید: سلما فرزند بزرگ خانواده است. او یک خواهر کوچک تر چهار ونیم ساله به نام "آلا" دارد. سلما از کودکی که شروع به صحبت کرد به حفظیات خیلی علاقه داشت و کتاب های شعرش را کامل حفظ می کرد . به بازی های فکری تمایل داشت. وقتی به پنج، شش سالگی رسید تصمیم گرفتم فعالیت هایش را جهت دار کنم. برای همین کلاس های شطرنج را برایش انتخاب کردم. نظر استادان شطرنج این بود که سلما می تواند در این رشته موفق باشد. وی می افزاید: یک مدت که گذشت کلاس هایش مصادف با شروع کرونا بود و به صورت مجازی برگزار شد. کلاس های شطرنج سلما در مشهد زیر نظر استاد امیر میری برگزار می شد. در پنج سالگی شروع آموزشش با مهره ها بود. هم اکنون تقریبا یک سال و نیم تا دو سال است که حرفه ای کار می کند. وی درباره دیگر استعدادهای دخترش می گوید: سلما علاوه بر استعداد و علاقه اش به شطرنج، نقاشی ها و تصویر سازی هایی می کند که به شدت زیبا و چشم نواز است، حافظه خوبی هم دارد و علاقه مند به حفظیات است، اما از زمان شروع شطرنج تمرکز اصلی اش شطرنج است. ورزش بسکتبال را هم در تابستان که وقت خالی داشت تجربه کرد، اما این گونه نبود که حرفه ای کار کند. او می گوید: در سطح حرفه ای هیچ کدام از اطرافیان ما علاقه مند یا فعال در ورزش نیستند. شطرنج را هم ما طبق علاقه شخصی سلما پیگیری کردیم وگرنه حتی صفحه شطرنج در خانه نداشتیم. البته من ابتدا برای استفاده از وقت مفیدش و این که بازی های فکری و تمرکزی را که انجام می دهد، هدفمند کنم او را کلاس شطرنج گذاشتم اما ادامه اش با خودش بود. چون شطرنج شرایط سختی دارد. من حتی چندین بار قبل و بعد از حضور او در مسابقات کشوری   پیشنهاد دادم که اگر این شرایط سخت اذیتش می کند، می تواند شطرنج را کنار بگذارد، اما چون علاقه شدیدی به شطرنج داشت، ترجیح داد که شطرنج را ادامه بدهد. از نظر من و استادش او تلاش خیلی خوبی داشت. از نظر حمایت مسئولان چون شرایط کرونا بود و سلما نتوانسته بود خودش را نشان بدهد، حمایت خاصی از او نشد، اما در شرایط فعلی که مسابقات حضوری شده، امیدوارم حمایت مسئولان از سلما بیشتر از قبل باشد. وی خاطر نشان می کند: نکته خاصی که در همه مصاحبه ها داشتم، تشکر و قدردانی از مربی دلسوز امیر میری است که در همه لحظات تلخ و شیرین همراه سلما بود. همچنین محمدرضا افشاری، استاد تیم ملی سلما هم راهگشای او در راه پرفراز و نشیب مسابقات بود. از صمیم قلب از این دو بزرگوار قدردانی می کنم. حتی اعزام سلما برای مسابقات آسیایی هم پیگیری های آقای افشاری را در پی داشت که ما را امیدوار کرد که سلما حتما شانس مقام دارد تا با هر سختی کنار بیاییم و به سلما اجازه اعزام بدهیم. چون برای مسابقات آسیایی همراه الزامی بود. وقتی ما نتوانستیم شرایط را فراهم کنیم اسمش را از فهرست حذف کردند و با پیگیری نایب رئیس فدراسیون شطرنج نامش مجدد به فهرست برگشت و توانست در مسابقات آسیایی به تنهایی حضور یابد.    
 
نوجوان موفق
برای مدال آسیایی یک سال تلاش کردم      
گفت وگو با نوجوان کرجی رکورددار پرتاب چکش ایران که چند روز پیش نقره آسیا را به دست آورد
الهه توانا|  روزنامه نگار
چندروز پیش مسابقات دوومیدانی نوجوانان آسیا در کویت با درخشش رفقای ما به پایان رسید؛ 13 مدال در شاخه‌های مختلف، نتیجه کار بروبچه‌های تیم ملی بود، ازجمله نقره ارزشمند در رشته پرتاب چکش که به‌ «ملیکا نوروزی» رسید. ملیکای 17ساله، رکورددار پرتاب چکش ایران که تمام یک‌سال گذشته را برای رسیدن به این موفقیت سپری کرده‌‌است، درباره رشته ورزشی خاصش و چند و چون موفقیت در ورزش حرفه‌ای می‌گوید.
   چطور با پرتاب چکش آشنا شدی؟
تکواندو، والیبال، شنا، بسکتبال و ...؛ مدتی همه رشته‌‎ها را امتحان می‌کردم و به هیچ‌کدام‌شان علاقه نداشتم تا این‌که یک نفر بهم گفت باید استعدادت را بشناسی تا وقتت تلف نشود. این شد که رفتم پیش دکتری که در استعدادیابی تخصص داشت. بعد از گرفتن یک‌سری تست ورزشی و روان‌شناسی، چند رشته بهم پیشنهاد کرد ازجمله دوومیدانی. بخش میدانی این رشته مربوط به پرتاب‌هاست؛ پرتاب وزنه، چکش و نیزه. در همه‌شان تست دادم و درنهایت پرتاب چکش را انتخاب کردم، رشته‌ای که تا آن موقع حتی اسمش را هم نشنیده ‌بودم.
   چطور در رشته‌ای که اسمش را هم نشنیده‌بودی، به مدال آسیا رسیدی؟
خیلی زود به پرتاب چکش علاقه‌‎مند شدم، آن‌قدر که حالا موقع بدحالی و ناراحتی تنها چیزی که آرامم می‌کند، پرتاب است. خب رسیدن به مدال آسیا کار راحتی نبود. برای این مسابقات، یک‌سال تمرین کردم. ما در پرتاب چکش چهار یا شاید پنج تا مربی در کل کشور داریم. کرج هم از آن شهرهایی است که مربی ندارد و من 10روز قبل از مسابقه توانستم با مربی‌ام که ارومیه زندگی می‌کند، تمرین کنم. پیش از این 10روز، تنهایی پرتاب می‌کردم و کسی نبود که اشتباهاتم را اصلاح کند. برای همین از خودم فیلم می‌گرفتم تا اشکالاتم را بفهمم. من این سختی‌ها را تحمل کردم چون دو هدف مهم در زندگی‌ام دارم؛ اول این‌که می‌خواهم اولین‌نفری باشم که در رشته‌ خودم به المپیک راه پیدا می‌کند. دوم این‌که دوست دارم در آینده مربی پرتاب چکش شوم تا در شهر خودم بچه‌ها مربی داشته‌باشند.
   خب راستش من هم تازه مدتی‌ است که پرتاب چکش را شناخته‌ام. از دیگران درباره ورزش خاصت، بازخوردهای عجیب نمی‌گیری؟
 خیلی‌ها نمی‌دانند پرتاب چکش چیست و اسمش را که می‌شنوند، ذهن‌شان می‌رود سمت همان چکش آشنا. من برای‌شان توضیح می‌دهم که چکشِ ما درواقع یک گوی است با سیم و دسته و ربطی به تصویر ذهنی آن‌ها ندارد. اصولا وقتی درباره دوومیدانی حرف می‌زنی، بیشتر مردم فکر می‌کنند این رشته در دویدن خلاصه می‌شود و نمی‌دانند شاخه‌های مختلفی دارد. به‌نظرم ناشناخته بودن این رشته در ایران، طبیعی است. نه مسابقاتش را زیاد در تلویزیون نشان می‌‎دهند، نه همان‌طور که گفتم مربی کافی دارد. یعنی حتی کسانی که این رشته را  می شناسند هم امکان انتخاب کردنش را ندارند. خیلی‌ها به من می‌گویند رشته‌ات را عوض کن و برو سراغ ورزشی که مربی داشته‌باشد.
   زندگی یک ورزشکار حرفه‌ای نوجوان چطور است؟
ورزش تبدیل می‌شود به همه زندگی آدم، من برای هیچ کار دیگری وقت ندارم. خیلی جاها نمی‌توانم بروم چون باید تمرین کنم. خیلی آدم‌ها را از زندگی‌ام حذف کردم چون مانع پیشرفتم بودند. خیلی وقت‌ها باید مدت طولانی دور از خانواده‌ام باشم. باید همیشه مراقب وزنم باشم که پایین نیاید چون روی توانایی‌ام برای پرتاب کردن تأثیر می‌گذارد. همچنین باید به‌طور مرتب خودم را برای مسابقه آماده کنم. مثلا الان مسابقات جوانان آسیا را درپیش دارم که دست‌کم سه ماه تمرین لازم دارد و باید بروم ارومیه.
   برای کسانی که از پرتاب چکش خوش‌شان آمده، چه پیشنهادی داری؟
اشتباه من را مرتکب نشوند. من کارم را با مربی پرتاب نیزه شروع کردم چون فکر می‌کردم رشته‌های پرتابی با هم فرقی ندارند ولی هرکدام‌شان یک تخصص جدا هستند و تکنیک‌های‌ کاملا مخالف هم دارند. در پرتاب چکش، به قدرت و سرعت بالا نیاز است. قدرت را به‌ کمک مربی و با بدن‌سازی می‌شود بالا برد ولی سرعت، عاملی است که باید در شما وجود داشته‌ باشد تا بتوانید در این رشته موفق شوید.