آبگوشت دوشوفره پروین را با شیشلیک عوض نمی‌کنم!

آفتاب‌یزد - امید مافی: در هُرم گرمای تابستان کمی برف روی موهایش نشسته بود، اما هنوز بهار در تنش نفس می‌کشد. دلتنگی مالدینی وطنی در چهارمین دهه زندگی‌اش همان پیراهن کهنه‌ای بود که در سال‌های جهنمی برای خودش ابهتی داشت. رضا حالا که کفش‌ها را آویخته و با سکوتی سرشار از ناگفته‌ها روز و شب را دوره می‌کند، با به خاطرآوردن جنگ‌های تاریخی، شبیه دره‌ای می‌شود که هر روز و هر لحظه سراغ سربازانی را می‌گیرد که روی تمام کوه‌ها و قله‌ها را کم کرده‌اند. مردی که در اثنای یک مصاحبه دربه‌در دنبال حبه قندی برای چای تلخش می‌گردد، همچنان خود را متعلق به نسلی می‌داند که چای قندپهلو برایش حرمت داشت و واژه رفاقت را جور دیگری معنا می‌کرد. نسلی که بی‌پول و بی‌مازراتی و بی‌خروس قندی به سیم آخر می‌زد تا اشکی روی سکوها نریزد و عشق در یک پیراهن سرخ نجیب تبلور یابد. در عصر دلگیر تیرماه، درست وقتی خورشید خسته شد و به شب تعارف زد ما با تفنگداری همکلام شدیم که روزگاری همه سرجوخه‌های مخمل سبز را حریف بود. واگویه‌های رضا شاهرودی مثل آتش فندکی بود که روزگار از ره رسیده‌ها را سیاه می‌کرد!


هنوز هم مثل سال‌های جوانی گردوخاک می‌کنی؟


نه، از ما دیگر گذشته. جوانی بود و سرکشی و شلوغ کاری. هر سنی مختصات خودش را دارد. الان وقتی به گذشته فکر می‌کنم خنده‌ام می‌گیرد. البته جوانی ما خیلی خوب سپری شد و دنبال حاشیه‌های خانه خراب کن نرفتیم. من حتی برخلاف بعضی از قرمزها سراغ سریال و سینما و اینجور چیزها هم نرفتم، با آنکه از همه خوش‌تیپ‌تر بودم. همیشه فکر می‌کردم از اصل فوتبال نباید دور شوم و هنوز هم جز فوتبال علاقه‌ای به حوزه‌های دیگر ندارم. ما را با فوتبال می‌شناسند بالاخره.

یعنی مالدینی وطنی دیگر بوی عصیان و جنجال نمی‌دهد؟ باور کنیم یا..؟
گفتم از ما گذشته این حرف‌ها، من ۴۵ ساله‌ام، بیست سال است که نیستم. همیشه سعی کردم بی‌دلیل وارد حاشیه نشوم. آدم باید حرمت خودش را نگه دارد و کاری نکند مضحکه خاص و عام شود.
خیلی چاق شدی رضا!
با همین چاقی حاضرم یک ربع برای پرسپولیس بازی کنم و نسخه حریفان را بپیچم. رضا شاهرودی چاق و چله می‌ارزد به هزارتا از این نورسیده‌ها که از یک سانتر معمولی عاجزند. من بهترین چپ ایران از ازل تا ابد هستم.(می‌خندد) شما در جناح چپ کدام تیم بازیکنی را پیدا می‌کنید که شبیه سال‌های اوج رضا شاهرودی بازی کند؟

بگذریم. تو فکر می‌کنی پرسپولیس در فصل پیش‌رو با برانکو بتواند باز هم نتیجه بگیرد و جام را دوباره در ویترین سرخ بنشاند؟
کار نشد ندارد. پرسپولیس خریدهای خوبی در بازار نقل و انتقالات داشته و حسابی مسلح شده است. این می‌تواند سرآغاز موفقیت دوباره باشد. خوشبختانه پرسپولیس خوب خرید کرده و همین دست برانکو را برای چیدن یک ترکیب زهردار بازمی‌گذارد. خوشحالم که تیم ابهت گذشته‌اش را دوباره پیدا کرده و هوادار را با سکوها آشتی داده است. دیگر در پرسپولیس به جای جذب بازیکن صبح تا شب به پروپای هم نمی‌پیچند. یک زمان فقط جر و بحث و حاشیه بود و همین مسائل اجازه نمی‌داد تیم پوست بیندازد.

خیلی از هواداران سرخ از باشگاه مطالباتی دارند، مثلا معتقدند تحت هر شرایطی مهدی طارمی باید بماند یا بیرانوند باید یاغی‌گری را کنار بگذارد. تو فکر می‌کنی هوادار در این جور مواقع حق دارد ورود پیدا کند یا نه؟
هوادار همیشه حق دارد. متاسفانه هواداران پرسپولیس مظلوم واقع شدند و سالهاست خون دل می‌خورند. طرفدار پرسپولیس دوست دارد تیمش قهرمان شود، نه اینکه سر از بن‌بست درآورد. این باشگاه هرچه دارد مرهون هوادارانی است که در گرما و سرما پرسپولیس را تنها نمی‌گذارند. بی‌تعارف بخشی از قهرمانی پرسپولیس در لیگ به حمایت بی‌چون و چرای تماشاگران برمی‌گردد. آن هم تماشاگری که در سرما و گرما تیمش را تنها نمی‌گذارد و با هزار مصیبت به آزادی می‌آید تا پرسپولیس احساس یاس نکند.

با همه اینها رضا شاهرودی برای پرسپولیس مدل ٩۶ چه نسخه‌ای تجویز می‌کند؟
خیلی روشن است، اول باید بازیکن خوب می‌گرفتند که تقریبا این ماموریت را به نحو مطلوبی به سرانجام رساندند، می‌ماند پروسه بدنسازی که فکر می‌کنم در اردوی اوکراین بدن‌ها حسابی آماده شود. به هر حال پرسپولیس آسیا را هم دارد و باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که در ادامه مسیر حریفان را از سر راه بردارد. بعد هم می‌رسیم به لیگ که باید برای کسب موفقیت دوباره نیم فصل اول به بهترین شکل طی شود تا تیم در نیم فصل دوم بار خود را ببندد. پرسپولیس در سال‌هایی که نتیجه نگرفت چوب بدن‌های شلاق نخورده و خسته بازیکنانش را خورد.

چرا در این سال‌ها هر وقت پیشنهاد کار در رده‌های پایه را دادند، یک‌جورهایی شانه خالی کردی و نپذیرفتی؟
چون حال و حوصله کارکردن در این رده را ندارم. فوتبال پایه در این مملکت جایگاه ویژه‌ای ندارد و اکثر باشگاه‌ها حاضری خور شده‌اند. مادامی فوتبال ما در رده‌های سنی پایین نتیجه خواهد گرفت که به اندازه تیم‌های بزرگسال برای تیم‌های نوجوان و جوان هم هزینه شود. امروز فوتبال دنیا روی کاکل استعدادها می‌چرخد. کشف استعداد هم کار باشگاه‌هاست. دیدید که قهرمانی پرسپولیس در لیگ چه رابطه‌ای با درخشش جوان‌های باانگیزه داشت. ما نمی‌توانیم باد بکاریم و زعفران بچینیم. بعد هم...

بعد هم چی؟
ببینید؛ حرف و حدیث در رده پایه‌ها زیاد است و خیلی‌ها دنبال این هستند که بازیکن سفارشی به تیم تحمیل کنند. من هم آدمی نیستم که زیر بار این چیزها بروم و به اعتبارم چوب حراج بزنم.

متاسفانه باشگاه‌هایی که برای جذب سلبریتی‌ها میلیارد میلیارد خرج می‌کنند، وقتی نوبت به افشاندن بذر استعدادها می‌رسد، دست روی دست می‌گذارند و با ناکامی دست و پنجه نرم می‌کنند. این درد نیست خدا وکیلی؟
خب وقتی پرورش بازیکن بی‌اهمیت تلقی شود و هر کس دنبال منافع خودش باشد، بهتر از این نمی‌شود. تیم‌های ما سال‌هاست که حاضری خور شدند و هیچ علاقه‌ای به ساختن بازیکن از رده پایه ندارند. همه جای دنیا باشگاه‌ها از پایه شروع می‌کنند، اما اینجا برعکس است و گرفتن نتیجه با هر شیوه‌ای مهم‌ترین کار است.

بالاخره نگفتی پروفسور امسال هم فرشته نجات پرسپولیس خواهد بود یا نه؟
اگر شرایط فصل قبل استمرار یابد و جوان‌های پرسپولیس مغرور نشوند شک نکنید باز هم اتفاقات خوبی خواهد افتاد. پرسپولیس باید به قهرمانی خو بگیرد. زمانی ما با همین پیراهن اگر جام نمی‌گرفتیم دنیا روی سرمان خراب می‌شد، چون می‌دانستیم چقدر توقع از تیم بالاست. امسال هم اگر برانکو تعارف با بازیکنان بی‌انضباط را کنار بگذارد و تیم شسته رفته‌ای را به مصاف رقیبان بفرستد یقینا امتیازات به حساب پرسپولیس واریز خواهد شد. پرسپولیس هشتاد هزار هوادار در هر بازی دارد و این برای برانکو بالاترین امتیاز است.

جدای از اتفاقات اردوگاه قرمزها فکر می‌کنی در فوتبال پرهیاهوی ایران با تمام گرفتاری‌ها و مصائبش، توپچی‌هایی با این قد و قامت که می‌بینیم، به اندازه میلیارد می‌ارزند انصافا؟ نسل شما به خاطر چشم‌های سرخ پروین جان داد، اما حالا بازیکن در فلان تیم تا چکش نقد نشود پاشنه‌ها را ور نمی‌کشد!
رک بگویم پول را باید بازیکنی بگیرد که عُرضه‌اش را داشته باشد. من سال‌هاست از باشگاه پرسپولیس طلب دارم، اما حرفش را نزدم، چون به پرچم قرمز تعصب دارم. متاسفانه امروز تیم‌های ما بازیکنانی را جذب می‌کنند که نه از لحاظ فنی شایستگی دارند و نه حتی ارزش پیراهن را می‌دانند. پول چیز بدی نیست و در فوتبال حرفه‌ای بی‌مایه نمی‌شود پیش رفت، حرف من این است که بازیکن باید جنبه‌اش را داشته باشد و یک‌شبه مویز نشود. بعد هم واقعا بعضی از اینها که نجومی می‌گیرند از دادن یک پاس ساده عاجز هستند. شما به بازی‌های لیگ برتر دوباره نگاه کنید تا به حرفم برسید.

تو خودت از باشگاه قرمز چقدر انتفاع مالی بردی؟
ما با عشق بازی کردیم و هیچ وقت دنبال پرکردن حساب‌هایمان نبودیم. من اگر به دالیان نمی‌رفتم یا در کشاورز بازی نمی‌کردم، معادلات مالی‌ام حل نمی‌شد. پرسپولیس برای ما یک عشق بود؛ عشقی که هیچ وقت جذابیتش را از دست نداد. هنوز هم حرف پرسپولیس که به میان می‌آید حالم عوض می‌شود. ما برابر پرچم سرخ یک عمر خبردار ایستادیم.

اگر بپرسم بزرگ‌ترین بدشانسی زندگی و ورزشی رضا شاهرودی چه بوده به کدام سکانس مه‌آلود اشاره می‌کنی؟
دفترچه خاطرات هر بازیکنی پر از اتفاقات تلخ و شیرین است. من فکر می‌کنم از میان بدشانسی‌ها، مصدومیتم در آستانه جام جهانی بزرگ‌ترین بداقبالی زندگی‌ام بود. شاید اگر مصدوم نمی‌شدم و در جام جهانی بازی می‌کردم سر از باشگاه‌های بزرگ اروپا درمی‌آوردم ‌و روی جلد مارکا می‌رفتم. (می‌خندد)

پس به همه حقت در این فوتبال ترحم‌برانگیز نرسیدی؟
می‌توانستم بیش از اینها پیشرفت کنم، اما سرنوشت اجازه نداد. خب همین که امروز نزد مردم اعتبار دارم و همچنان در ذهن مردم جا گرفته‌ام جای شکر دارد. ما هنوز از حافظه عشق فوتبال‌ها پاک نشدیم و توی کوچه و خیابان احساس غریبی نمی‌کنیم.

خودت فکر می‌کنی بهترین چپ فوتبال ما در همه این سال‌ها چه کسی بوده؟ رضا شاهرودی بیش از هرکس دیگری روی این سوال تسلط دارد لابد؟
جواد منافی خیلی خوب بود و اگر تصادف نمی‌کرد قیامتی می‌شد. مجتبی محرمی هم کارش را بلد بود و بدیل نداشت. ما هم که همین گوشه کنارها بودیم دیگر. بعضی‌ها می‌گویند من بهترین چپ بودم، خودم هم فکر می‌کنم در این پست روی دست من و مجتبی محرمی بازیکن نیامد.

نگفتی با بچه‌های قدیم هنوز تله‌پاتی داری؟
کم و بیش. از هم دورافتادیم و هر کس مشکلات خودش را دارد، اما همچنان زنگ می‌زنیم و از حال همدیگر با خبر می‌شویم. از بین قدیمی‌ها من با افشین پیروانی خیلی جورم و مدام با هم در ارتباط هستیم. افشین پای ثابت رفاقت است.

با علی پروین چطور؟
علی آقای را خیلی کم می‌بینم، اما همیشه دوستش داشتم. پروین جزء لاینفک تاریخ پرسپولیس است. یادش بخیر آبگوشت دو شوفره‌ای که با هم می‌زدیم. باور کنید من آن آبگوشت را با شیشلیک این حضرات عوض نمی‌کنم. همین حالا اگر پروین برگردد خیلی از مشکلات فوتبال ایران با ریش سفیدی حل خواهد شد.

بزرگ‌ترین آرزوی رضا شاهرودی در همین لحظه چیست؟
دوست دارم خاطراتم در ذهن مردم همیشه تر و تازه بماند. خب به موفقیت در دنیای مربیگری هم فکر می‌کنم و امیدوارم بتوانم بیش از اینها روی نیمکت، لیاقتم را اثبات کنم. از همه اینها مهمتر آرزو می‌کنم دو دختر خوبم یشنا و دینا در درس و زندگی موفق شوند و به همه خواسته‌هایشان برسند.

و مقصد نهایی تو کجاست؟
هر جا که سرنوشت بخواهد. من سعی کردم سالم زندگی کنم و قدر داشته‌هایم را بدانم. امیدوارم روزی برسد که بتوانم بیش از اینها به فوتبال ایران خدمت کنم. بازیکنی با این همه سال حضور در متن فوتبال حتما می‌تواند تجربیاتش را در اختیار نسل جدید بگذارد خدا را چه دیدید. شاید یک روز روی نیمکت پرسپولیس نشستم. آنجا خانه اول و آخر من است.