بستر گفت‌وگو، شرایط و امکان

احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاح‌طلب جامعه امروز زمينه و شرايط گفت‌وگو و مفاهمه را دارد. هر چند که متأسفانه گروه‌هايي هستند که اساسا مفاهمه گريز هستند و اين گروه‌ها را در دو سمت دو طيف مي‌بينيم. هم در بين کساني که از حاکميت دفاع مي‌کنند و هم در بين کساني که به برخي روندهاي جاري و دستگاه‌ها معترض هستند. متأسفانه برخي مي‌خواهند با ابزارهايي که به نوعي صرفا ابزار اعمال قدرت است به نتيجه برسند. واقعيت امر بر آن است که اين مساله امکان ندارد که صرفا با تکيه بر ابزار قدرت يک طرف بتواند اعمال اراده کند. لذا نه دولت مي‌تواند صرفا با استفاده از ابزار قدرت تنش را بخواباند ونه کساني که به دنبال رسيدن به خواسته‌هاي خود هستند مي‌توانند با ابزار خشونت به نتيجه برسند و فکر‌کنند که با تکرار حرف‌هاي خود در يک فضاي گفتماني يک سويه که فقط خودشان درک مي‌کنند مي‌توانند پيش ببرند. اين اتفاق نمي‌افتد و ما بيش از هر زمان ديگري نياز به مفاهمه و گفت‌وگوي دوجانبه داريم. حال اينکه آيا واقعا به آنجايي رسيديم که طرفين نتوانند با يکديکر صحبت کنند؟ به نظر مي‌رسد که اينگونه نيست و هنوز زمان بسيار خوبي براي رسيدن به يک تفاهم و گفت‌وگوي مثبت وجود دارد. امروز واقعا اين نياز بسيار بيشتر در دانشگاه‌ها حس مي‌شود و کاملا هم فکر مي‌کنيم که در بخش عمده‌اي از دانشجويان اين گوش شنوا و احساس تشنگي وجود دارد که کساني بنشينند و حرفشان را بشنوند و اينها نظراتشان را بگويند، مشکلاتشان را مطرح کنند و آنچه در اذهانشان مي‌گذرد را باز کنند و جواب بشنوند. اين مساله مهمي است کاملا حس مي‌شود. ما مي‌توانيم گفت‌وگو‌هاي دانشجو- دانشجو ؛ استاد- دانشجو و دعوت از کارشناسان در جهت گفت‌وگو با دانشجويان و به ويژه گفت‌وگوهاي دانشجويان با مسئولان را داشته باشيم که بسيار مي‌تواند موثر باشد. به شرطي که از فضاي تنش دور باشد و در فضايي مقداري صميمانه‌تر شاهد برگزاري اين گفت‌وگو‌ها باشيم. حال شايد وقتي دوربين صداو سيما مي‌‌آيد و شبيه اين حضورهايي است که سخنگوي دولت در دانشگاه‌هاست مقداري از حالت مفاهمه دوجانبه خارج مي‌شود و بيشتر جنبه نمايشي پيدا مي‌کند. ولي در مقياس‌هاي کوچک، دانشکده‌هاي کوچک‌تر و جمع‌هاي کوچک‌تر مي‌تواند حالت دوستانه‌تري داشته باشد و بيشتر منتج به نتيجه شود. البته که گفت‌وگو‌هاي بزرگ مقياس هم در جاي خود با مولفه‌هاي خود مي‌تواند مفيد و موثر باشد. به هرحال به نظر مي‌رسد که اين گفت‌وگو‌ها نياز روزافزون جامعه بوده و امکان آن نيز کاملا شدني است. اگر فعلا در سطح جامعه با کساني که از روش‌هاي خشونت‌آميز استفاده مي‌کنند نمي‌توان وارد صحبت شد به اين دليل است که شايد نشود تشخيص داد که با چه کسي بايد به گفت‌وگو پرداخت. ولي لااقل جاهايي مثل دانشگاه‌ها که جوانان حضور دارند بسيار خوب مي‌شود اين کار را انجام داد. البته دبيرستان‌ها فضاي ديگري دارد و سن و سال دانش‌آموزان يک اقتضاي ديگري دارد و آنها ر ا خيلي نبايد به سمت مسائل سياسي کشاند ولي باز هم با اقشار ديگر کاملا اين امکان وجود دارد. در يک سري از انجمن‌ها يا بخش‌هاي فرهنگي مثل جلسات نقد فيلم، شعر و تحليل کتاب اين نوع گفت‌وگو‌ها مي‌تواند در مقياس بزرگ به مفاهمه ملي کمک کند. البته اينکه گفته مي‌شود بايد نوعي گفت‌وگو با مردم در خيابان نيز صورت گيرد بايد اذعان داشت که در خيابان نيز همين جواناني هستند که عموما مي‌شود آنها در محل‌هاي ديگري يافت. از طرفي در صحنه خيابان نمي‌شود نشست و گفت‌وگو کرد. متأسفانه آنهايي که در خيابان از خشونت استفاده مي‌کنند به دنبال هماوردي و تقابل هستند و اينجا اساسا گفت‌وگو و مفاهمه معنا و مفهومي پيدا نمي‌کند. ولي مقدم بر اين صحنه‌ها خيلي‌از جاها را داريم که به فراخور سن و سالشان با جوانان صحبت کنيم. دانشگاه‌ها يک فراخوري دارد و محيط‌هاي آموزشي پيش از دانشگاه نيز فراخور ديگري دارد. هر چند که گفت‌وگو را فقط هم نبايد به محيط‌هاي آموزشي محدود کرد. خيلي از کانون‌هاي فرهنگي مختلف وجود دارد که مي‌توان آنها را فعال کرد. متأسفانه در گذشته با کج سليقگي‌هايي اين جلسات به فراموشي سپرده شده و جواب نداده است. مثلا اگر جلسات نقد فيلم تشکيل مي‌شود ممکن است که محدود به آن جلسات باشد اما مي‌توان با مسامحه اجازه داد اين جلسات بسيار بيشتر شود و ثانيا اگر هم مباحث روز هم مطرح شد مي‌توان پذيرفت که از اين محمل استفاده شود.