امیدواری به جامعۀ پیچیدۀ ایران

مهمترين ويژگي جامعة ايران در تاريخ معاصر چيست؟
جامعة ايران، مانند هر جامعة ديگري، داراي ويژگي‌هاي مهم بسياري مي‌تواند باشد که نام بردن يکي از اين ويژگي‌ها به‌تنهايي به‌عنوان مهم‌ترين ويژگي جامعه شايد خيلي دقيق و علمي نباشد و حتي موجب کج‌فهمي بشود. با وجود اين، با نگاهي به تاريخ اجتماعي و سياسي ايران مي‌توان «شکاف دولت - ملت» را به‌عنوان يک ويژگي مهم و تأثيرگذار در جامعة ايران مشاهده کرد. مسئله‌اي که به‌ويژه از دورة مشروطه‌خواهي تا روزگار کنوني براي جامعة ايراني به شکل‌هاي گوناگون چالش‌برانگيز بوده و حفره‌اي پُرنشدني شده است. چنين شکافي در تاريخ معاصر ايران با افزايش تکثر و تنوع در سبک‌ها و شيوه‌هاي زندگي بسياري از ايرانيان و مدرن شدن جنبه‌هاي ذهني و عيني زيست‌جهان آن‌ها همراه بوده است. از پيامدهاي مهم شکاف دولت - ملت در ايران نيز مي‌توان به بي‌ثباتي سياسي و در مواقع متعددي، نارضايتي‌ها و اعتراض‌ها و جنبش‌هاي مدني و مردمي اشاره کرد.
 مهمترين تغيير اجتماعي ايران معاصر از ديد شما کدام است؟
به‌سادگي نمي‌توان مهم‌ترين تغيير اجتماعي در يک جامعه را نام برد. در هر جامعه‌اي مي‌توان تغييرات اجتماعي گوناگون و متفاوتي را مشاهده کرد. جامعة ايران نيز دگرگوني‌هاي مختلف و بسياري را تجربه کرده است. با وجود اين، «پيچيده‌شدن فزاينده» جامعة ايراني -در ابعاد و سطوح گوناگون- را از مهم‌ترين تغييرات اجتماعي ايران معاصر مي‌دانم. همين امر است که من را از ارائة اظهار نظري ساده‌انگارانه دربارة جامعة ايران و تغييرات آن باز مي‌دارد. در تاريخ ايران، هرچه جامعه به سمت روزگار کنوني پيش‌تر آمده پيچيده‌تر شده است. در دهه‌هاي اخير و پس از انقلاب اسلامي پيچيدگي‌هاي جامعه فزوني يافته است. به‌طوري‌که ايران در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي با تنش‌ها و مسائل بسياري روبه‌رو شده که در موارد بسياري نتوانسته‌اند آن‌ها را حل و برطرف نمايند. اين پيچيدگي فزاينده روابط دولت-ملت را نيز بغرنج‌تر و دشوارتر از پيش کرده است.


3. چه مفهومي مهم‌ترين خصوصيّت تغييرات اجتماعي ايران‌ را توصيف مي‌‌کند؟
به نظرم يکي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي تغييرات اجتماعي در ايران -و چه بسا هستة اين تغييرات- اين است که دگرگوني‌ها و تغييرات عمدتاً درون‌زاد و زمينه‌مند نبوده‌اند. ما ايراني‌ها خيلي از ويژگي‌ها و عناصر دنياي مدرن غربي را در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي پذيرفته‌ايم، بدون اين‌که با آن‌ها سازگاري بسترمند و زمينه‌اي داشته باشيم. همين امر به شکاف دولت - ملت در ايران دامن زده است. نظام‌هاي سياسي در ايران معاصر همواره در کشمکش با مردم بوده‌اند. البته بايد توجه داشت که بخش مهمي از چگونگي تغييرات جامعة ايران را در سطوح مختلف بايد در نسبت‌شان با تغييرات جهاني و روابط بين‌الملل و مناسبات قدرت در منطقه ديد و درک کرد.
روندهاي اصلي تغييرات کنوني ايران کدام‌‌اَند؟
طبيعتأ مي‌توان از روندهاي گوناگوني نام برد. اما شايد بتوان شاخص‌ترين روندها را در تغييرات کنوني ايران در زمينة «زنان و زنانگي»، «جوانان و جواني»، «جامعة مدني» و «رسانه‌ها» دانست. روند و نحوة دگرگوني در اين زمينه‌ها در سطوح خرد و کلان بسيار چشم‌گير و پُرمسأله بوده است: زيستِ زنانة سنتي به چالش کشيده شده؛ تعريف جواني و مسائل جوانان دگرگون گشته و مسائل جمعيت‌شناختي، به‌ويژه کاهش رشد جمعيت، به نگراني دربارة آيندة جامعة ايران دامن زده؛ جامعة مدني مدرن‌تر و مطالبه‌گرتر شده است. اما هم­چنان در برابر نظام سياسي در موضع ضعف و سردرگمي قرار دارند. رسانه‌ها به‌شدت گسترش يافته‌اند و تأثيرگذاري آن‌ها بر جامعه افزايش يافته است، اما رسانه‌ها، با وجود مزاياي اجتماعي‌شان، در شکاف موجود ميان دولت - ملت عمدتاً آتش معرکه را شعله‌ورتر ساخته‌اند.
براي شما، کدام خصوصيت اين تغييرات اميدآفرين و کدام بيمآفرين است؟
ما بايد نسبت به اين موضوع آگاه باشيم که تغييرات اجتماعي و بيم‌ها و اميدها اجتماعي همراه با آن صرفاً مختص به جامعة ما نيست؛ هر جامعه‌اي در طول تاريخ‌اش فراز و نشيب‌هاي خاص خود را پشت سر گذاشته است. از ويژگي‌هاي بيم‌آفرين کنوني جامعة ايراني مي‌توان به بحران‌ها و مسائل اقتصادي و معيشتي، سوء مديريت‌ها و عوام‌فريبي‌هاي رسانه‌اي اشاره کرد. با اين حال، وجود جامعة مدني تاب‌آور، منعطف و مطالبه‌گري که بنيان تاريخي- فرهنگي‌اش را هم­چنان مهم و ارزشمند مي‌داند، مي‌تواند بسيار اميدآفرين باشد. وجود سرماية غني انساني در جامعه، به‌ويژه در ميان زنان و جوانان تحصيل‌کردة وطن‌مان، را نبايد ناديده گرفت. باري، در روزهاي ناخوش کنوني سرزمين‌مان، لازم است مسئولان و برنامه‌ريزان در مديريت کشور عقلانيت و جديت و تعهد بيش­تري به خرج دهند تا شکاف ميان دولت و ملت کمتر شده و جامعة ايراني آن‌طور که شايسته است تداوم يابد. کسي نمي‌داند فردا چه پيش مي‌آيد؛ زندگي انساني و اجتماعي پيش‌بيني‌ناپذير است. از اين‌رو، بايد اميدوار باشيم و ايران‌مان را تنها نگذاريم.
سايت انجمن جامعه شناسي ايران