انقلاب دوچرخه، نیاز تهران!

به خاطر مي‌آورم در زماني که کودک و نوجوان بودم يکي از وسايل نقليه‌اي که پدرم و خودم از ان استفاده مي‌کرديم، دوچرخه بود. اين مسأله تنها مربوط به خانواده ما نبود بلکه يک امر رايج در ايران محسوب مي‌شد و بيشتر خانواده‌ها براي تردد در سطح شهر از اين وسيله استفاده مي‌کردند. اما با رشد شهر و گسترش فرهنگ اتومبيل-سواري، اين وسيله نقليه به انباري‌ها نقل مکان کرد و مسأله دوچرخه و استفاده از اين وسيله حمل و نقل به خاطره‌ها سپرده شد! البته هنوز در تعداد معدودي از شهر‌ها از جمله يزد و... شهروندان از اين وسيله براي حمل و نقل استفاده مي‌کنند. بخشي از اين کنار گذاشته‌گي به خاطر تغيير فرهنگ بود و بخشي ديگر به‌خاطر بعد مسافت و تسلط زندگي ماشيني بر روش‌هاي زندگي! به‌نحوي که حتي در شهر‌هايي مثل يزد که هنوز مردم از دوچرخه براي جابه جايي استفاده مي‌کنند، ميزان استفاده از دوچرخه و همچنين درصد شهرونداني که از اين وسيله نقليه بهره مي‌برند، نسبت به گذشته کاهش قابل توجهي داشته است. با اين وجود، هم اکنون بسياري از کشور‌ها همچنان به دوچرخه وفادار مانده‌اند. کشور‌هاي اروپايي نظير هلند، انگلستان، آلمان، فرانسه و‌... از کشور‌هايي هستند که همچنان دوچرخه را به‌عنوان يک روش حمل و نقلي به رسميت شناخته و حتي استفاده از آن را تبليغ مي‌کنند! اين مهم حتي در برخي کشور‌هاي اسيايي نظير کشور‌هاي جنوب و جنوب شرق آسيا نيز قابل مشاهده است‌؛ درايران نيز که سابقه طولاني در به‌کار‌گيري دوچرخه داشته با روي کار آمدن شوراي پنجم، شهردار وقت - آقاي حناچي- از اين وسيله به صورت نمادين در سه شنبه‌ها استفاده مي‌کرد و حتي مسير‌هاي دوچرخه در بعضي از معابر سطح مناطق مکان‌يابي، طراحي و اجرا شد. روي‌آوري به دوچرخه گذشته از ايجاد امکان مناسب براي بازگشت سلامتي به خاطر کم تحرکي شهروندان و تسلط زندگي ماشيني و کم تحرکي آن‌ها به فرصتي براي مقابله با دشمن خاموش اما پر صداي آلودگي هوا مبدل شده است. بر اساس اقدامات صورت گرفته در آن دوره بيش از 180 کيلومتر خط دوچرخه در سطح شهر تعبيه شد که البته پيش از اين نيز در دوره شهرداري آقاي قاليباف در رابطه با اين امر مهم تلاش‌هايي صورت گرفته بود اما اقدام مؤثر دوره پنجم ايجاد‌ايستگاه‌هاي دوچرخه در سطح شهر براي استفاده عموم بود امري که ضمن فرهنگ‌سازي تسهيلاتي براي تردد شهروندان فراهم مي‌کرد‌! در عين حال اين مهم به‌صورت الگويي براي کلانشهر‌هايي همچون شيراز و اصفهان نيز درآمد و شهرداري آن شهر‌ها نيز از الگوي دوچرخه اشتراکي استفاده کردند تا بار ديگر اين روش تردد را تشويق و تقويت کنند!
نکته جالب اين است که اين مسأله امروزه به يک امر همگاني در جهان مبدل شده است. بخش حمل و نقل يک چهارم از انتشار گاز‌هاي گلخانه‌اي مرتبط با سوخت را در جهان به خود اختصاص مي‌دهد که نيمي از آن از به وسايل نقليه شخصي نظير خودرو‌هاي سواري و کاميون‌ها مربوط مي‌شود. از اين رو با توجه به اين که شهر تهران از ابتداي سال تاکنون به تعداد انگشتان دست از روز‌هاي پاک برخوردار بوده ايا ناديده گرفتن اين امکان به منزله حذف مسأله اساسي اين شهر و کلانشهر‌ها در خصوص آلودگي هوا و به خطر افتادن سلامت شهروندان نيست! ؟ در تحقيقي در سال 1390 چنين ذکر شده که گسترش فرهنگ دوچرخه سواري نيز چيزي غير از «انقلاب دوچرخه‌ها» نيست. انقلابي براي در پيش گرفتن روشي سالم‌تر و پاک‌تر در زمينه حمل و نقل شهري، که براي محيط زيست هم مفيدتر است. از اين رو، به نظر مي‌رسد با توجه به تهاجم آلودگي هوا به شهر‌هاي کشور و ضرورت اتخاذ تصميم براي اين مهم، بازگشت به دوچرخه و ترغيب شهروندان به بهره‌گيري از آن و سرمايه‌گذاري متناسب با عنايت به سلامت شهروندان الزامي است. بر اساس يک تحقيق در سال 2004 دربارة سه شهر نروژ که در آن‌ها شهروندان از دوچرخه استفاده مي‌کردند، ظاهراً شاخص‌هايي شامل کاهش ناامني، کاهش هزينه‌هاي بهداشتي و درماني، کاهش هزينه‌هاي حمل و نقل، کاهش آلودگي هوا و سرو صدا، کاهش ترافيک، کاهش هزينه پارک ماشين و افزايش سطح سلامت فيزيکي از مهمترين يافته‌ها بوده است. لذا سرمايه‌گذاري در اين بخش سودمندتر از سرمايه‌گذاري در ساير گزينه‌هاي حمل و نقلي است. در حالي كه فوايد اجتماعي فراواني از دوچرخه سواري حاصل مي‌شود اما آساني و آزادي موجود براي استفاده از خودرو شخصي، يك مانع براي گسترش شبکة دوچرخه‌سواري محسوب مي‌شود.
در نهايت اگر با اين نگاه به اين روش تردد در شهر بنگريم، شايد بهتر بود برنامه ريزان و تصميم‌گيران در مديريت شهري با دقت بيشتري به مسأله دوچرخه و ضرورت تقويت و تشويق شهروندان به استفاده از آن مواجه مي‌شدند! حذف رديف دوچرخه و اماده‌سازي ظرفيت‌هاي شهري براي تردد ايمن در آن از بودجه، مسأله قابل تاملي در شهر تهران است که از نگاه علاقمندان به محيط زيست و سلامت شهري قابل تامل و پيگيري است!