تا که نور حسن (ع) از منزل زهرا(س) سر زد - شد به ماه رمضان جلو ه‌گر آ ن فیض عظیم

جواد نوائیان رودسری – امروز منوّر است خانه مرتضی(ع) به نور مجتبی(ع) و قلب خاتم‌المرسلین – که درود پروردگار بر او باد – شادان است از ولادت فرزندی کریم؛ کریمی که دایره کرامت او نامحدود و وسعت بزرگواری‌اش بی‌حد است. وقتی بنا باشد این قلم قاصر از امام مجتبی(ع) بنویسد و با زبان الکن خود، قطره‌وار توصیف اقیانوس کند، چه جای نکوهش است اگر نشود آن‌چه که باید بشود؟ مگر می‌توان حُسنِ حَسَن(ع) را در قالب کلماتی که از مصدر فانی انسانی صادر می‌شود، گنجانید؟ مگر می‌توان وصف کریمی را در شمار آورد که انفاس قدسی او، شفابخش جان بیمار است و مهربانی‌اش، آرامبخش آسیمه‌سرانی که راه ملکوت گُم‌کرده، در دنیای دون و گرفتاری‌های آن، سرگشته و حیرانند؟ از ولادت باسعادت آن ولیّ‌خدا، چهارده قرن می‌گذرد و برجسته‌ترین علما، مورخان و اندیشمندان جهان اسلام، با هر مذهب و اعتقادی، در نَعْتِ او قلم‌فرسایی کرده و از کراماتش، فصل‌ها پرداخته‌، اما هنوز یک از هزاران را بیان نکرده‌اند. با این حال، در این روز فرخنده، آن قلم‌های قاصر و دل‌های از محبت مجتبی(ع) لبریز را به شهادت گرفته‌ایم تا ذره‌ای از کرامات و بزرگواری او را در قالب بیان نامداران تاریخ اسلام، مورخان و محدثان ارجمند شیعه و اهل‌سنت، از قرن‌های پیشین و دوران معاصر، پیش روی شما سروران ارجمند قرار دهیم، «تا که قبول افتد و که در نظر آید»؛ التماس دعا.   آن آقای بردبار و آراسته درباره ویژگی‌های شخصیتی آن امام همام(ع)، مطالب فراوانی در کتاب‌های معتبر علمای جهان اسلام، اعم از شیعه و اهل سنت، نقل شده است. «جلال‌الدین سیوطی»، مفسر و عالم برجسته قرن دهم که شافعی مذهب بود، در کتاب خود، «تاریخ‌الخلفاء»، امام مجتبی(ع) را این‌گونه وصف کرده است:«برای حسن(ع)، مَناسِب[شایستگی] و ویژگی‌های بسیاری است. آقای بردباری که به زیور آرامش، وقار، حشمت و بخشندگی آراسته بود.» او روایتی از «محمد بن سعد»، دیگر عالم اهل‌سنت و صاحب اثر «طبقات الکبری»، درباره امام‌حسن(ع) و از قول «عمیر بن اسحاق» نقل کرده‌ است که گفته‌بود:«با هیچ فردی سخن نگفتم که دوست‌ داشتنی‌تر از حسن بن علی(ع) باشد. هنگامی که سخن می‌گفت، اصلاً دوست نداشتم کلامش متوقف شود. در سراسر دوران آشنایی‌ام با او، کلامی ناسزا یا درشت از وی نشنیدم.» «احمد بن یحیی بَلاذُری» در «انساب‌الاشراف»، امام حسن(ع) را با عباراتی همچون «آقای بخشنده و بردبار» می‌ستاید و روایت مشهور «حسن و حسین(ع)، سرور جوانان اهل بهشت هستند» را از رسول‌خدا(ص) نقل می‌کند و دلیلی بر عظمت شخصیت امام مجتبی(ع) می‌داند. ابامحمد(ع) بسیار سخی و بخشنده بود. مرحوم «استاد مهدی پیشوایی» در کتاب «سیره پیشوایان»، در این‌باره می‌نویسد: «وجود گرامی آن حضرت، آرامبخش دل‌های دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از خانه آن حضرت دست خالی باز نمی‌گشت؛ هیچ آزرده دلی، شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی‌کرد، مگر آن‌که مرهمی بر دل آزرده او نهاده می‌شد.» «محمد بن اسحاق»، مشهور به «ابن ندیم» نیز، می‌نویسد:«دَرِ خانه حسن(ع) برای برآوردن نیازهای مردم، باز بود. هرگاه از خانه خارج می‌شد، مردم به احترامش، می‌ایستادند و کسی عبور نمی‌کرد تا آن حضرت از کوچه بگذرد.» بی‌تردید، افزون بر وابستگی نَسَبی به رسول‌خدا(ص)، حُسن سلوک امام حسن(ع) با مردم و شخصیت اخلاقی برجسته آن حضرت، نقش مهمی در این ابراز محبت و احترام مردم داشت. مسلمانان به بیانات ایشان گوش فرا می‌دادند و از کلام گهربارش، بهره می‌بردند. رسول جعفریان، در کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)»، ضمن اشاره به شهرت سخنوری آن حضرت، آورده‌است که امام مجتبی(ع) در جریان جنگ جمل، خطبه‌ای غرا برای مردم کوفه ایراد فرمود که نقش مهمی در برانگیختن مردم این شهر برای مبارزه با «ناکثین» داشت. در وصف مکارم اخلاق فرزند زهرا(س) درباره مکارم اخلاق و جایگاه آن حضرت نزد رسول‌خدا(ص) امام حسن مجتبی(ع)، روایت و گزارش در منابع شیعه و اهل‌سنت، بیرون از شمار است. علاوه بر مواردی که پیشتر به آن اشاره کردیم، می‌توان به تعداد فراوانی از این روایات در کتاب‌های معتبر پرداخت. «مسلم بن حجاج نیشابوری»، محدث مشهور اهل سنت، در کتاب خود، «صحیح مسلم»، روایتی مشهور را درباره جایگاه امام حسن مجتبی(ع)، نزد رسول خدا(ص) آورده است. او به نقل از یکی از راویان معتبر اهل‌سنت می‌نویسد:«رسول خدا(ص) را دیدم که حسن(ع) را در آغوش گرفته بود و می فرمود: بار خدایا! من حسن را دوست می دارم، تو نیز او را دوست بدار.» درباره جایگاه ممتاز و ویژه امام حسن(ع) نزد پیامبرگرامی اسلام(ص)، اختلافی میان دانشمندان شیعه و اهل سنت وجود ندارد. آن حضرت در دامان رسول خدا(ص) پرورش یافت؛ همان پیامبری که خداوند او را با عبارت «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم» ستوده است. مورخان، خوی و منش امام حسن(ع) را همانند پیامبراکرم(ص) توصیف کرده اند. «ابونعیم» در «تاریخ أصبهان»، «ابن سعد» در «ترجمة الامام الحسن(ع)» و نیز دیگر مورخان جهان اسلام، زهد و پارسایی امام مجتبی(ع) را ستوده‌اند. آن حضرت با پای پیاده، بیست بار به حج مشرف شد و می فرمود:«شرم دارم خداوند را در حالی ملاقات کنم که پیاده به خانه او نرفته باشم». «باقر شریف القرشی» در کتاب ارزشمند «حیاة الامام الحسن(ع)» می نویسد:«راویان روایت کرده اند که هیچ گاه با امام مجتبی(ع) ملاقات نمی‌کردند، مگر این که آن حضرت به ذکر خداوند مشغول بود؛ وقتی به یاد عذاب و پاداش الهی می‌افتاد، وجودش را اضطراب فرا می‌گرفت و از خداوند بهشتش را مسئلت می‌کرد و از دوزخ به او پناه می‌برد. امام(ع) هنگامی که یاد مرگ می‌افتاد، همچون خائفان می‌گریست و وقتی که به نماز می ایستاد، وجودش مملو از خضوع و خشوع بود. آن حضرت از کسانی بود که مرگ را زیاد به یاد می آورند. امام حسن(ع) هنگامی که قصد وضو می کرد، چهره اش دگرگون می شد و از خوف خداوند رنگ صورتش تغییر می کرد. آن حضرت بر تلاوت قرآن مداومت داشت؛ دایم در آیات آن تدبر می کرد و زمانی که آیه ای را تلاوت می کرد که در آن، خداوند مؤمنان را مخاطب قرار داده بود، با صدای بلند می فرمود: لبیک! اللهم لبیک! امام مجتبی(ع) هر شب سوره کهف را تلاوت می کرد.» آن‌حضرت تصویری روشن از مکارم اخلاق را پیشِ روی پیروان و علاقه‌مندان خود قرار می‌داد و آن ها را به رعایت این موارد تشویق می‌کرد. «احمد بن اسحاق یعقوبی» در کتاب «تاریخ یعقوبی» می نویسد:«جابر می گوید، از امام حسن(ع) شنیدم که می فرمود: مکارم اخلاق ده چیز است، راستگویی، ناامیدی از غیرخدا، بخشش به نیازمندان، خوش اخلاقی، پاداش دادن در برابر خدمت دیگران، پیوند با خویشان، حمایت از همسایه، توجه به حقوق دوستان، مهمان نوازی و در رأس همه آن ها، شرم و حیا. آورده اند که شخصی از امام حسن(ع) پرسید: بهترین نوع معیشت کدام است؟ فرمود: آن معیشت که دیگران را در آن شریک کنیم. آن شخص دوباره پرسید: حال بفرمایید بدترین نوع معیشت کدام است؟ آن حضرت فرمود: آن معیشت که جز خودمان را از آن بهره ای نباشد. از امام حسن(ع) همچنین، روایت شده است که فرمود: بدترین مصیبت، بداخلاقی است و برترین عبادت، انتظار فرج.» امام مجتبی(ع) در گفتار، بسیار با ادب بود و جز در موارد لزوم سخنی نمی گفت. ادب و وقار امام(ع) آن اندازه بود که حتی دشمنی مانند معاویه نیز به آن اعتراف می کرد. «یعقوبی» در کتاب خود به نقل از معاویه می نویسد: «هنگام صحبتِ هیچ کس مایل به سکوت نبودم، مگر حسن بن علی؛ حتی یک بار از زبان او ناسزایی نشنیدم.» افزون بر تمام این صفات، آن امام همام(ع) اهل تفکر و تعقل بسیار بود. «ابراهیم بن محمد جوینی» در کتاب «فرائد السمطین»، از قول رسول خدا(ص) روایتی نقل می کند که آن حضرت فرمود:«لوکان العقل رجلاً لکان الحسن؛ اگر عقل در قامت مردی مجسم می شد، آن مرد، حسن بود.» پرورش در مَهبط وحی امام حسن(ع) در خانواده‌ای پرورش یافت که محل سکونتشان، مهبط وحی بود. آن حضرت از محضر رسول‌خدا(ص) بهره برد و از آموزه‌های پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان(ع)، ممتازترین شاگرد مکتب پیامبر(ص)، درس‌ها آموخت. امام مجتبی(ع) می‌فرمود:«ما از شجره‌ای هستیم که شاخه‌های پربار و میوه‌های پاک و گرانبهایی دارد. ما از خاندان نبوت و رسالتیم که در آن خاندان، اساس اسلام برپا شده است و با وجود ممانعت دیگران، عزت خاندان ما، هر روز، بیش از پیش، ریشه‌دارتر شد. ما دریاهای ژرف و شگرف را مانیم که هرگز خشک نمی‌شوند و شبیه قله‌های بلند و مرتفع هستیم که هرگز فرود نمی‌آیند.» امام مجتبی(ع) در رویداد مباهله در سال دهم هجرت، تعدادی از علمای مسیحی که در «نجران»، منطقه‌ای در شمال عربستان، ساکن بودند، برای دیدار با پیامبرخدا(ص) و بحث و گفت‌وگوی علمی و دینی با آن حضرت، به مدینه آمدند. مباحثه میان علمای مسیحی و رسول‌اکرم(ص) به موضوع خلقت حضرت عیسی(ع) کشیده شد. با وجود ارائه استدلال‌های محکم از سوی پیامبراکرم(ص)، مبنی بر این‌که حضرت عیسی(ع) پیامبر و بنده خداست، علمای مسیحی نجران حاضر به پذیرش حقیقت نبودند و مسیح(ع) را فرزند خدا می‌دانستند. در این هنگام، فرشته وحی بر رسول خدا(ص) نازل شد و پیام حق را به آن حضرت رساند: «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوری موجود شد. (بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست)؛ این ها حقیقتی است از جانب پروردگار تو، بنابراین، از تردید کنندگان مباش! هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. » (آیات 59 تا 61سوره آل عمران- ترجمه استاد مهدی فولادوند) ظاهراً قرار مباهله رسول‌خدا(ص) و علمای مسیحی نجران، به روز 24 یا 25 ماه ذی‌الحجه موکول شد. همه مردم مدینه منتظر بودند تا ببینند رسول خدا(ص) چه کسانی را با خود به مراسم مباهله خواهد آورد. دیری نگذشت که رسول خدا(ص) در حالی که حسین(ع) را در بغل گرفته بود و دست در دست حسن(ع) داشت و از سویی، دخترش فاطمه(س) و دامادش، علی(ع) هم همراهش بود، برای مباهله به سوی مسیحیان رفت. آیت‌ا... جعفر سبحانی در کتاب «فروغ ابدیت» می‌نویسد که رهبر علمای مسیحی، پس از مشاهده پیامبر(ص)، امیرمؤمنان(ع)، حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) از مباهله با پیامبراسلام(ص) منصرف شد و به یارانش گفت:«من چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ ترین کوه‌ها را از جا بکند، فوری دعای آن ها مستجاب می‌شود.» به همین دلیل، روبه رسول‌خدا(ص) کرد و گفت:«أقلنا أقال ا... عثرتک؛ از ما بگذر و ما را عفو کن، خداوند بر شما رحمت کند» و آن حضرت فرمود:«نعم، قد اقلتکم؛ آری، از شما درگذشتم.» حضور امام‌حسن مجتبی(ع) درکنار رسول‌خدا(ص) در روز مباهله، نشان‌دهنده جایگاه بی‌مانند آن حضرت نزد پروردگار متعال و پیامبر گرامی اسلام(ص) است.