کج فهمی و بدفهمی سیاست بین الملل

وحید کریمی
برای یک سفر می توان از هواپیما، اتوبوس، قطار پرسرعت و استر استفاده کرد. ضرب الامثل ایرانی “گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی” دیگر مصداق ندارد و یک جای کار ایراد دارد.
غیرممکن است در یک بحث سیاسی از کلمه امریکا و دشمن استفاده نشود. این درحالیست که دشمن ترین کشور امریکا، انگلیس و اسرائیل هستند اما روش تخریب امریکا توسط آنها به طریقی است که دودش به چشم ما می رود. امریکا را به جان کشورهای مسلمان می اندازند و نه تنها از امریکا انتقام می گیرند بلکه کشورهای اسلامی را در مقابل امریکا قرار می دهند.
در تاریخ معاصر، چهار دهه است که نابسامانی در منطقه غرب آسیا ادامه دارد. بسیاری از سیاسیون و مشاوره دهندگان به بالادستی ایرانی؛ در امریکا زندگی و تحصیل کرده اند ولی به تناسب رشته تحصیلی و تز دکتری که نوشته اند؛ امریکاشناس نشدند. امریکا را نه تنها درک نکردند بلکه به دلیل ناموفقیت های شخصی؛ ضد امریکا شدند و جبران عدم موفقیت خود را از طریق هدایت سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای انتقام از امریکا برگزیدند. قصد دفاع از امریکا نیست ولی در اینکه امریکا صدام را ساقط کرد به نفع جمهوری اسلامی ایران بود و الا هنوز شاهد گلوله های دوربرد صدام به دزفول و جنگ مردمی آن روزها بودیم. این جماعت نخبه ناموفق در امریکا که اطراف حلقه حکومتی بالادستی در ایران را گرفته اند با بالا رفتن از دیوار سفارت امریکا و تبعات آن، کاری کردند که انگلیس و اسرائیل خواهانش بوده اند. با این کار منافع انگلیس و اسرائیل را تضمین کردیم. وقتی به مصاحبه مشاورینی که به دلیل پدران و اتصالات خانوادگی به بالادستی در حکومت جمهوری اسلامی ایران، گوش می کنم؛ از کج فهمی و بدفهمی سیاست بین الملل توسط این عزیزان اذیت می شوم. نگرانی در همان مثال، سیر سیاست خارجی با سرعت متاورس یا استر است که چهار دهه گرفتار آن شده ایم. دوستان تصمیم گیر یا مشاوره دهنده به بالادستی، در سیاست بین الملل طی طریق نکردند و به لایه های پنهان سیاست بین الملل پی نبرده اند و در صورت ادامه این روند منافع انگلیس و اسرائیل را جاودانه می کنند.  در تاریخ روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم مستند است که امریکا در جنگ های نیابتی، اغفال انگلیس و اسرائیل شده که خارج از بحث است.  پاسخ چه کنیم در خروج از گیجی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که به در چین، روسیه و احتمالا هند در آینده نزدیک کوبیده خواهد شد این است که باید مراکز چنبره نفوذ در کنگره و کاخ سفید را از انگلیس و اسرائیل در سیاست بین الملل بزدایبم. کنگره تحت نفوذ اسرائیل و کاخ سفید با تاثیر بیشتر در سیاست بین الملل تحت هدایت انگلیس است. هدف اثبات این نظریه نیست زیرا اسناد زیادی از طریق اینترنت قابل حصول است. هدف بیداری و آگاهی سیاسیون و نخبگان ایرانی برای خروج از هزینه زیگزاگ و کج فهمی علم سیاست بین الملل است. هدایت واشنگتن؛ از طریق لندن می گذرد. ولی چون توان علمی در سیاست بین الملل را نداریم راه میدان و لجبازی و پرفشاری بر کج فهمی را برگزیدیم. امریکا قدرت سخت و لندن قدرت نرم سیاست بین الملل به خصوص در غرب آسیا و روابط با ایران است. وقتی تونی بلر می گوید: "میوه جنگ عراق را در تهران چیدیم،” یعنی چی؟ وقتی بلر می گوید؛ “چون زیرکی و ظرافت در سیاست خارجی ما را درک نمی کنند به تئوری توطئه رو می آورند.” یعنی چی؟ چرا افلا یعقلون و افلاتعلمون نمی کنند و نمی کنیم!  وقتی چرچیل می گوید: “امریکایی ها در روابط بین الملل نادان هستند و سیاست درست را بعد از اینکه تمامی مسیرهای اشتباه را رفتند، انجام می دهند”، چرا تامل نمی کنیم؛ مگر در افغانستان نگفتند؟ وقتی مک میلان می گوید: “ما برای امریکایی ها مثل یونانی ها برای رومیان هستیم، زیرک و مدبر و آنها قدرت نظامی هستند.” چرا متوجه نمی شویم و تجدید نظر نمی کنیم؟ وقتی هالیفکس می گوید: “امریکا کیسه پول است و ما مغز گردو.” چرا تعمق نمی کنیم؟


ترکیب انگلیس و امریکا از افغانستان تا سوریه را شخم زده و مردم را خسته و سیاسیون را گیج و زیگزاگی کرده است. در این میان حیاط سیاسی ایران را تکراری و سرگردان هم کرده است.