اقتصاد در دوراهی نسخه های جوانان و جنجال موسپیدها!

دوشنبه شب، شبکه افق میزبان دو اقتصاددان قدیمی و موسپید کرده کشور بود. دو اقتصاددانی که از دو مشرب فکری متفاوت مناظره داغی داشتند که البته واکنش بسیاری از اقتصاد خوانده ها و سایر مخاطبان به این مناظره، مثبت نبود، چرا که این مناظره فارغ از انگ زدن ها، ناظر به مسائل اصلی و چالش های بنیادین امروز اقتصاد کشور نبود. در حقیقت در اقتصادی که طی 5 سال مداوم تورم بالای 40 درصد را تجربه کرده  و یک دهه میانگین رشد اقتصادی نزدیک به صفر را به خود دیده است و براساس همین دو چالش اساسی، امسال از سوی رهبر انقلاب سال مهار تورم و رشد تولید نام گذاری شده است، دو اقتصاددان قدیمی و سرشناس کشور بر سر این که قانون اساسی ما در حوزه اقتصاد گرایش لیبرالیستی یا سوسیالیستی دارد، بحث تاریخی می کنند. این در حالی است که این بحث پاسخی به چرایی تورم مستمر سال های اخیر و رشد کم جان و بی رمق سال های گذشته ندارد. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از انرژی فضای رسانه ای و حتی محافل دانشگاهی ما به بحث های اقتصادی بی ربط با اولویت های امروز معطوف شده است. زمانی که این بحث ها، شکل اتهام زنی، انگ چسباندن، اردوکشی توئیتری و دعوای کف فضای مجازی به خود می گیرد، دیگر هدف پیدا کردن راهکار برای حل مشکلات کشور نیست بلکه هدف منکوب کردن یک تفکر و برآوردن افرادی است که عالم تر نیستند، اما جنگ روانی را بهتر بلدند. در چنین شرایطی باید از این فضای آلوده فاصله گرفت و سراغ چهره هایی رفت که حرفی نو، نگاهی تحول آمیز، ایده هایی فراتر از نسخه های تکراری و شکست خورده و رویکردی عملگرایانه به مسائل اقتصاد ایران دارند. در این میان در سال های گذشته تلاش هایی صورت گرفت که در خور تقدیر بود. بسته نجات اقتصاد ایران با عنوان «بنای ایران» به همت جمعی از اقتصاددانان جوان در بحبوحه انتخابات 1400 سعی داشت پاسخی مشخص به چالش هایی از جمله تورم مواد غذایی، معضل بازار مسکن، پنجره جمعیتی در معرض بسته شدن و آثار آن بر بازار کار، نقش صنایع پیشران در تحرک دادن به رشد اقتصادی و ... بدهد. اکنون و با گذشت بیش از یک سال و نیم از فعالیت دولت سیزدهم و مشخص شدن این که با وجود برخی توفیقات در کارنامه عملکرد این دولت، همچنان چالش های اصلی از جمله تورم بالا و رشد کم جان پابرجاست، نیاز به بازخوانی این که مسئله روز اقتصاد ایران چه راه حل هایی دارد، ضروری است. در حقیقت یک نگاه خیلی ساده، مهار رشد نقدینگی و انضباط بودجه ای را کلید اصلی مهار تورم می دانست، اما اتفاقات یک سال اخیر نشان داد که نگاه ساده انگارانه و تک عاملی به مقوله پیچیده تورم، چقدر خطاست. در شرایطی که رشد سالانه نقدینگی از بالای 40 درصد به 30 درصد رسیده است، رشد بالاتر پول در مقایسه با شبه پول که متاثر از جهش نرخ ارز رخ داده است، موتور محرک تورم شده است. در چنین شرایطی فشار بیشتر بر رشد نقدینگی، جز خشکسالی مالی در اقتصاد ایران اثری نخواهد داشت که کم وبیش شاهد آن نیز هستیم. مثال مهم دیگر حوزه مسکن و تلاش برای حل معضل مسکن با ساخت سالانه یک میلیون مسکن است که برآورد هزینه های آن از 2.5 هزار هزار میلیارد تومان به 4 هزار هزار میلیارد تومان رسیده است. هزینه نجومی که بخش اندکی از آن از سوی مردم تامین می شود و در نهایت دولت باید با صرف هزینه ای بسیار هنگفت، مسکنی در نقاط دوردست از شهرهای بزرگ تحویل مردم دهد. مسکنی که مسکّن تورم مسکن و اجاره بها در شهرهای بزرگ نیست. در چنین بستری از ایده های تکراری و نه چندان کارآمد، تلاشی که برخی اقتصاددانان نواندیش انجام داده اند و ایده خود را برای رهایی از تله تورم مطرح کرده‌اند، تلاشی ارزشمند است (جزئیات این ایده در صفحه 10 امروز روزنامه خراسان آمده است). صدالبته یک محتوای حدود هزار کلمه ای صرفا کلیاتی است که درباره جزئیات آن حتما باید کار مطالعاتی جدی و نقادانه صورت گیرد، اما مهم نگاهی نو، عملگرایانه و دور از کلیشه های رایج برای پاسخ به مسائل اصلی اقتصاد ایران است. تلاشی که در خور تقدیر است و باید این اقدام و تلاش هایی از این دست به جای مناظره های جنجالی و پویش های پرهیاهو و دعواهای بی حاصل روی میز اقتصاددانان و رسانه های کشور قرار گیرد و دستور کاری متفاوت برای سیاست گذاران فراهم کند.