فرصت سوزی در روایت حماسه ها

امروز نمی توان این واقعیت را نادیده انگاشت که قسمت قابل اعتنایی از غریبه بودن بخشی از  نسل نوجوان و جوان با حماسه های سربازان وطن در ادوار مختلف از مبارزات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تا رویدادهای ملی و حتی حماسه های علمی، ورزشی و جان فشانی ها برای حرم های اهل بیت(ع) و سلامت، ناشی از ضعف در آگاهی و قدرت تحلیلی آنان است.  عمیقا معتقدیم این ضعف آگاهی و فقدان ارتباط عاطفی و احساسی و گاهی هم مقابله با این حماسه ها  یا تهاجم به آن ها، معلول کم تدبیری و کم کاری متولیانی است که دهه های متوالی در نوعی انفعال و روزمرگی به سر بردند و می برند. شاید نباید چنین انتقادی را این گونه کلی و فراگیر و به تمامی مسئولان، متولیان و نهادهای فرهنگی و آموزشی تعمیم داد، چرا که در این سال ها و لابه لای حجم فراوانی از کم کاری ها، موارد و اقدامات موثر و کارآمدی هم صورت گرفت اما به گواه ارزیابی ها و برداشت ها از فرهنگ عمومی جامعه امروز می توان نتیجه گرفت که قصورها، ترک فعل ها و احیانا خراب کاری ها بیشتر از محاسن و فایده ها بوده است. البته که سال های مدیدی است که قصه این کم کاری ها در عرصه فرهنگ حماسه مطرح است، خصوصا آن جا که در کشاکش التهابات اجتماعی و سیاسی همچون اتفاقات نیمه دوم سال 1401 که رفتار، کنش و نمایی متفاوت از نسل نوجوان و جوان می بینیم، این پرسش را با خود زمزمه می کنیم که «چرا این نسل این گونه شد؟» کمی به سال های پیشین که بازگردیم، شاید به خاطر بیاورید دیالوگ تاثیرگذار فیلم «موج مرده» اثر ابراهیم حاتمی‌کیا در سال 1379 را که پس از اتفاقات ناخوشایندی که برای فرزند قهرمان ارزشی فیلم (مرتضی راشد از فرماندهان جنگ) رخ داد، او بر سر یکی از مسئولان فریاد کشید که: «قرار بود ما بجنگیم، شما مراقب بچه هامون باشید ... وجدانتون رو قاضی کنید، کدوم یک از ما کم فروشی کرد...؟».   با کم فروشی ها و غفلت هایی که داشتیم در کنار آن چه باید آن را کم فروشی، کم‌کاری، غفلت، روزمرگی و فراموشکاری در انتقال اثرگذار حماسه های بزرگ سربازان وطن به نسل جدید نامید، اغلب شیوه ها و کیفیت ارائه همان ها هم که انجام شده، خود جای بسی نقد و «اِن قُلت»  دارد:   1- چند قطره از این دریا؛  درباره حماسه سربازان وطن در دفاع مقدس از منظر حجم و فراوانی تا دلتان بخواهد، آثار مکتوب و غیر مکتوب تولید شده است. نمونه اش را در برگزاری برخی کنگره ها می توان جست وجو کرد که ذیل این بزرگداشت ها، کتاب های فراوانی از شهدا و ایثارگران تولید شده است اما به دلیل غلبه نگاه کمی گرایی بر کیفیت، با آثار ماندگار و جریان ساز در این فضا آن طور که باید مواجه نیستیم  و به طور کل چنان چه بخواهیم در حوزه حماسه و مقاومت، ردی از تولیدات فاخر و اثرگذار را بیابیم قطعا در این جست وجو دستمان پر نخواهد بود.   2- فرصت های غیر قابل بازگشت؛  از دردناک ترین کم کاری ها  در سه دهه گذشته در خصوص آثار دفاع مقدس، نادیده انگاری طولانی مدت نسبت به یادگاران این حماسه از جمله والدین شهدا بود. امروز از متولیان و بخش های مسئول باید پرسید، از زندگی، انگیزه ها و دل‌گفته های پدران و مادران شهیدانی که در دوردست ها و در روستاها زیستند و حرف هایشان را با خود به آن جهان بردند، چه میزان را ثبت و ضبط و فراوری کردید؟ نویسندگان و فیلم سازان در آینده‌های این سرزمین بر اساس کدام منبع و«روایت» می توانند، نهایت خلوص، پاکی و بی‌ادعایی آن مادر روستایی را به قلم و تصویر بکشانند که گفت: «اگر زمانه دوباره تکرار شود، باز هم فرزندم را برای حضور در جبهه دفاع از قرآن، وطن و ناموس تشویق می کنم...». اگر چه هنوز هم هوای این سرزمین، متبرک است به نفس های این مادران و پدران شهدا، اما اولا که تعدادشان اندک است و ثانیا به دلیل کهن سالی آن توان سال های گذشته را برای روایت دل‌گفته‌هایشان ندارند.  تاریخ مقاومت و برگ های حماسه ساز این سرزمین هیچ گاه این کم کاری و قصور را از یاد نخواهد برد و بی شک نخواهد بخشید متولیانی را که آن قدر غرق روزمرگی شدند تا این یادگاران بی بدیل و تاریخ‌ساز، یکی یکی جهان ما پر مدعایان کم خاصیت را بدرود گفتند. همان طور که رهبر انقلاب هم روز گذشته، این کم کاری را «غفلت» نامیدند: «در این میان، کسانی که میوه‌های دلشان و همسران محبوبشان را در جهاد فی سبیل‌ا... همراهی و کمک کردند، نقش بارزی در پیروزی حماسه دفاع مقدس دارند که متأسفانه این جهاد بزرگ پدران، مادران و همسران شهیدان تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است.»   3- فقر «روایت» و جریان سازی در عرصه محصولات؛ موضوعاتی همچون دفاع مقدس، دفاع از حرم و سلامت، مجاهدت مرزبانان و دانشمندان، به دلیل غنای موضوعی و ظرفیت های دراماتیک با مفاهیم والا و بلندی همچون جهاد، شهادت، ایثار و وطن همواره دارای قابلیت الگوسازی و جریان سازی فرهنگی و اجتماعی است. در این زمینه می توان از کتاب کم نظیر «دا» در سال 1387 یاد کرد که خود نمونه و شاهد مثال موفقی است که توانست با «روایت» واقعی از ماجرای خرمشهر، ضمن روشنگری تاریخی سرآغاز تولیداتی از این قبیل در میان اهالی فکر و فرهنگ و جهاد باشد. در واقع بخش قابل توجهی از آثاری که رنگ و بویی این چنین داشت که مبنا و محور بر «روایت» بود، با الگوگیری از روش کتاب «دا»، اغلب پس از تولد این اثر به جامعه عرضه شد.    4- غایب در ادبیات جنگ جهان؛ دهه هاست که آثار فرهنگی و تمدنی ملل و ممالک جهان، مرزها را در نوردیده اند و مخاطبانشان را در جای جای جهان سیراب کرده و می کنند؛ امروز شمار قابل توجهی از رمان های برتر جهان، آثار جنگ و رشادت سربازان وطن است و این در حالی است که ما با وجود وسعت مفاهیم انسانی و غنای گفتمانی در جنگ و جبهه هایمان که آن را «دفاع» می نامیم اما در پهنه ترجمه و نفوذ در ادبیات جهان جایگاهی نداریم.    راویان خوبی نیستیم به هر روی، امروز اگر ما خودمان را در قامت و پیشانی تمدن سازی نوین اسلامی می دانیم، این واقعیت را نیز باید به تمامی باور کنیم که تاریخ و روایت سازی از آن، از مهم‌ترین ابزار این تمدن نوین است که ما به تاسف باید اعتراف کنیم، عرضه کنندگان و هنرمندان خوبی برای تاریخ و حماسه های سرزمین بزرگمان نیستیم.