خطر استفاده ابزاري از شخصيت ‌ها

هرگز با شهيد بهشتي از نزديك و به صورت چهره به چهره مأنوس نبودم و ايشان را از طريق سخنراني‌ها، آثار و نوشته‌هاي‌شان مي‌شناسم. اگر قرار باشد وجه مميزه بارز شهيد سيدمحمد بهشتي در مقايسه با ديگران شرح داده شود، اين واقعيت كه ايشان هرگز هيچ نوع تحميل فكري را نمي‌پسنديد، بسيار قابل توجه است. اساسا براساس همين جهت‌گيري‌هاي فكري است كه شهيد بهشتي در مناظره‌هاي سياسي سال‌هاي ابتدايي انقلاب، حضور پيدا مي‌كرد و با افراد و جرياناتي كه آراي متفاوت و در برخي موارد متضادي داشتند، بحث و تبادل‌نظر داشت. در واقع تحمل افكار ديگران، تحميل نكردن ايده خود به سايرين و به رسميت شناختن افكار مخالف و متفاوت از ويژگي‌هاي شخصيتي و فكري شهيد بهشتي بود. ايشان معتقد بودند هر مسيري براي انسان بايد مبتني بر «انتخاب» باشد و محدود ساختن اين حق، انسان را از مسير طبيعي‌اش دور مي‌سازد. اگر بهشت و جهنمي وجود داشته باشد (كه دارد) و اگر آدمي، بايد پاسخگوي عملكرد خود باشد، اين ارزيابي‌ها نسبت به موضوعاتي است كه انسان نسبت به آن اختيار دارد و انتخاب كرده است. در غير اين صورت موارد تحميلي و جبري، موضوع بهشت و جهنم را در هستي بي‌معني مي‌كند و شهيد بهشتي اين معاني و مفاهيم را به خوبي درك مي‌كرد. متاسفانه برخي افراد و جريانات با نصب بنرها و اتيكت‌هايي در سطح شهر تهران و با استفاده ابزاري از ديدگاه‌هاي شهيد بهشتي، ايشان را طرفدار نوع خاصي از قرائت‌هاي خاص درباره حجاب و ساير گزاره‌هاي ديني معرفي كردند. بدون شك، در دعواي ميان افرادي كه قرائت تحميلي از دين دارند و افرادي كه قرائت اختياري و فكري از دين دارند و افرادي كه حجاب را اجباري مي‌دانند، اختياري مي‌دانند يا اساسا حجاب را دوست ندارند؛ شهيد بهشتي طرفدار حجاب اختياري بودند. نه فقط درخصوص حجاب، بلكه در همه شؤون ديني و غيرديني طرفدار نوع اختياري و انتخابي تصميمات بودند. در شرايطي كه حجاب جزیي از انديشه ديني محسوب مي‌شود، ايشان كليت دين را اساسا به عنوان يك امر اختياري مي‌پسنديدند و قبول داشتند. متاسفانه مدت‌هاست كه برخي جريانات سياسي، استفاده ابزاري از شخصيت‌هاي برجسته سياسي، ملي و ديني را باب كرده‌اند. اين افراد و جريانات حتي از داستايوفسكي، ويكتور هوگو و تولستوي هم استفاده ابزاري مي‌كنند. 
حتي در برخي موارد ديده شده كه از معصوم هم استفاده ابزاري مي‌شود و يك بُعد از شخصيت معصوم مطرح مي‌شود. بدون ترديد، چهره‌هايي مانند شهيد بهشتي، شهيد مطهري و... سرمايه‌هاي اين كشور و نظام هستند. استفاده ابزاري از هر شخصيتي، در واقع تنزل دادن آن جايگاه، شخصيت و اسطوره است. خسارت‌هاي اين موضوع كه برخي افراد و گروه‌ها براي حل و فصل مشكلات روتين و روزمره سياسي خود از شخصيت‌هاي برجسته و چهره‌هاي كليدي سوءاستفاده كنند، غيرقابل محاسبه است. اين همان شيوه‌اي است كه براي شهدا و خانواده‌هاي شهدا هم صورت مي‌گيرد و از آنها استفاده ابزاري مي‌شود. امروز كه جوانان ايراني نتوانسته‌اند ارتباط مناسبي با سرمايه‌هايي كه بسيار ارزشمند و اثرگذار هستند برقرار كنند، ناشي از همين استفاده‌هاي ابزاري است. زماني كه موضوعات، شخصيت‌ها و اسطوره‌هاي يك كشور از جايگاه رفيع خود تنزل داده شوند و براي موضوعات سياسي، ‌جناحي و گروهي به كار گرفته شوند باعث قطع ارتباط جامعه با سرمايه‌هاي واقعي خود مي‌شود. شهيد بهشتي هم يكي از همين شخصيت‌هاي برجسته است كه متاسفانه در معرض اين سوءاستفاده‌ها قرار گرفته است. اما اگر قرار باشد يكي از بخش‌هاي مهم انديشه‌هاي شهيد بهشتي مورد توجه قرار بگيرد و درباره آن صحبت شود، همانا توجه ايشان به تحمل عقيده مخالف و تكيه بر رويكردهاي انتخابي و غير تحميلي شخصيت انسان است. موضوعي كه جامعه ايراني، امروز بيشتر از هر عامل ديگري به آن نياز دارد.