پدر و پسرهای مستطیل سبز

 چند روز قبل تیم ملی نوجوانان کشورمان با شکست مقابل ژاپن از راه‌‌‌یابی به فینال قهرمانی نوجوانان آسیا بازماند، اما پیش از آن با برتری مقابل یمن، جوایز صعود به جام‌‌‌جهانی نوجوانان را در مسابقاتی که همزمان هم قهرمانی آسیا بود و هم انتخابی جام‌‌‌جهانی، گرفته بود. ستاره دیدار مقابل یمن، آرشا شکوری بود که دو پنالتی را با واکنش‌‌‌های دیدنی‌‌‌اش گرفت. بعد از این درخشش بود که مشخص شد آرشا، پسر هادی شکوری است. مدافعی که اوج دوران فوتبالش در پاس تهران بود، بین سال‌‌‌های 2005 تا 2007، زمانی که فقط 23 تا 25 سال داشت تعدادی بازی ملی هم انجام داد. در تیم‌‌‌های بزرگی حاضر بود و البته آن‌‌‌طور که باید حقش را از فوتبال نگرفت. حالا پسرش ستاره تیم ملی نوجوانان شده و با درخشش او بود که نوجوانان ما می‌‌‌توانند در انتظار حضور در جام‌‌‌جهانی نوجوانان و ارائه کیفیت بالای‌‌‌شان به فوتبال‌‌‌دوستان دنیا باشند. این درخشش بهانه‌‌‌ای شد تا سراغ دیگر پدر و پسرهای فوتبال ایران برویم و البته در کنارش گپی بزنیم با هادی شکوری، درباره مسیر موفقیت پسرش. با ما باشید.
زیر سایه سنگین سلطان
علی و محمد پروین

هروقت صحبت از پدروپسرهای فوتبال ایران می‌‌‌شود اولین نامی که به‌‌‌ذهن خطور می‌‌‌کند، علی پروین است. فوق‌‌‌ستاره و نام بزرگی که جدا از توانمندی فنی، به‌‌‌ دلیل اعتباری که در فوتبال ایران به‌‌‌خصوص باشگاه پرسپولیس دارد، جزو بزرگ ترین اسطوره‌‌‌های فوتبال ما محسوب می‌‌‌شود. محمد پروین بازیکن با استعدادی بود که می‌‌‌توانست سال‌‌‌ها بدرخشد، اما اهل تلاش نبود و فوتبال را جدی نمی‌‌‌گرفت. او زیر سایه نام پدر قرار داشت و به‌‌‌رغم داشتن استعداد و جرقه‌‌‌های ناگهانی، چندان فوتبال را جدی نگرفت طوری‌‌‌که در حدود 26 سالگی بی‌‌‌خیال بازی شد و بعد از آن ‌‌‌هم رفت سراغ کسب‌‌‌وکار که البته بسیار پرحاشیه بود. برای بازیکنی که 17 سالگی در پرسپولیس بازی کرده و 20 سالگی به‌‌‌ تیم ملی دعوت شده است، این خداحافظی زودهنگام نشان می‌‌‌دهد او از فوتبال لذت نمی‌‌‌برد و رفتار حرفه‌‌‌ای هم نداشت. جالب این‌‌‌که محمد پروین بعد از خداحافظی از فوتبال دیگر به‌‌‌عنوان کارشناس، پیش کسوت و ... هم ظاهر نشد. نکته جالب‌‌‌تر این‌‌‌که او هم سن وحید امیری است، وقتی محمد فوتبال را کنار گذاشت، وحید امیری تازه کمابیش مطرح شد. تفاوت تلاش شخصی و چهره شدن با استفاده از برند پدر این‌‌‌جا مشخص می‌‌‌شود. حالا امیری در 35 سالگی هنوز می‌‌‌درخشد و از محمد پروین لااقل خبر فوتبالی نداریم.
پسر دور از راه پدر
فرشاد و ماهان پیوس

فرشاد پیوس به معرفی نیاز ندارد؛ گلزنی که در سخت‌‌‌ترین و عجیب‌‌‌ترین روزهای فوتبال ما ظهور کرد، سال‌‌‌ها، مداوم آقای گل لیگ تهران شد، چون لیگ سراسری برگزار نمی‌‌‌شد، بهترین بازیکن آسیا شد و اگر این ‌‌‌روزها بود، نمی‌‌‌شد قیمتی برای او تصور کرد. یک گلزن فطری که کاپیتان تیم ملی هم شد. ماهان پسر فرشاد مدتی تلاش کرد فوتبالیست مطرحی شود، حتی زمان امیر قلعه‌‌‌نویی راهی استقلال شد، اما آن‌‌‌جا هم بازی به او نرسید تا این که از فوتبال کناره گیری و آکادمی ایجاد کرد.
آشیانه عقاب‌‌‌ها
احمدرضا و امیر عابدزاده

روزگاری که عابدزاده دروازه‌‌‌بان تیم ملی و پرسپولیس بود، پسرش را با خودش به ورزشگاه می‌‌‌آورد تا قبل از بازی و در حضور هواداران گرم کند. آن پسرک خیلی زود مثل پدرش دروازه‌‌‌بان شد. از ذخیره‌‌‌های پرسپولیس و راه‌‌‌آهن سراغ تیم‌‌‌های خارجی رفت و آن‌‌‌قدر ممارست داشت تا زمان اسکوچیچ به تیم ملی هم رسید و اگر پای بازگشت کی‌‌‌روش در میان نبود شاید امیر عابدزاده مثل پدرش می‌‌‌توانست سنگربان تیم ملی در جام جهانی باشد؛ به‌‌‌خصوص وقتی بیرانوند مصدوم شد و حسینی هم مقابل انگلستان انواع و اقسام گل‌‌‌ها را دریافت کرد. امیر استعداد، کاریزما و روحیه شوخ و شنگ پدر را ندارد، اما با این همه فوتبالیست حرفه‌‌‌ای و بی‌‌‌حاشیه‌‌‌ای است که سال‌‌‌ها در لیگ دوم اسپانیا دوام آورد، اما هرگز به لالیگا نرسید.


پدر و پسر جنتلمن  
ناصر و آتیلا حجازی

ناصر حجازی ستاره بزرگ فوتبال ما بود که با بی‌‌‌مهری زیاد ناچار شد در اوج و زمانی‌‌‌که فقط 28 سال داشت از فوتبال ملی کنار برود. سال‌‌‌ها بعد راهی هند و بنگلادش شد. روزهای تلخی را با بی‌‌‌پولی دنبال باشگاه در این دو کشور سپری کرد؛ درحالی‌‌‌که روزگاری منچستر انگلستان خواهان او بود. حجازی یک جنتلمن واقعی و خوش‌‌‌تیپ بود که حتی هواداران تیم رقیب هم به او احترام می گذاشتند. پسرش آتیلا هم هرچند در فوتبال چندان موفق نبود و خیلی زود از دنیای حرفه‌‌‌ای کنار رفت، اما مثل پدر خوش‌‌‌تیپ، خوش اخلاق، بی‌‌‌حاشیه و جنتلمن بود. آتیلا هم برای مربیگری و تیم داشتن مثل پدر دنبال زد و بند و حاشیه نبود. تخصص اصلی او که در خط هافبک بازی می‌‌‌کرد، پنالتی زدن بود.
بدشانسی‌‌‌های پسر
ابراهیم و اردلان آشتیانی

مدافع راست با شخصیت و تحصیلکرده تیم ملی و پرسپولیس که 29 سالگی از تیم ملی خداحافظی کرد یک پسر به‌‌‌نام اردلان داشت که او هم مثل پدر دفاع راست بود. اردلان بازیکن گریزپا و فعالی بود که می‌‌‌توانست لب خط تیم حریف را آزار دهد، اما از بد روزگار دو بار رباط صلیبی پاره کرد و فرصت مطرح شدن را به‌‌‌ دلیل مصدومیت‌‌‌های پیاپی پیدا نکرد. اردلان هم مثل پدر بی‌‌‌حاشیه بود.
پسر رئیس فدراسیون
ناصر و آرش نوآموز

تیمساز نوآموز رئیس فدراسیون فوتبال بود و در همان روزها هم پسرش آرش که در تیم پاس بازی می‌‌‌کرد، به‌‌‌ تیم ملی رسید.آرش بازیکن موفقی نبود، اما به‌‌‌واسطه پدر مدتی دیده شد. خود تیمساز نوآموز بیشتر در جایگاه مدیریتی‌‌‌اش شناخته می‌‌‌شد و افتخارات زیادی را طی چند دوره مدیریت در فوتبال ایران کسب کرد.
تکنیکی‌‌‌ها
حسن و پیام صادقیان

حسن صادقیان یکی از فوتبالیست‌‌‌های تکنیکی کشورمان بود که به‌‌‌ دلیل یک تکل خشن خانه‌‌‌نشین شد و گویا به‌‌‌ دلیل عوارض همان اتفاق که شامل مشکلات نخاعی هم می‌‌‌شد، فوت کرد. پسرش پیام هم مثل پدر تکنیکی بود، اما او هم چندان دوران فوتبال طولانی نداشت. وقتی در 22 سالگی با پرسپولیس درخشید همه تصور کردند سال‌‌‌ها شاهد هنرنمایی او خواهند بود، اما وقتی توسط کی‌‌‌روش برای حضور در جام جهانی 2014 به‌‌‌ تیم ملی دعوت نشد، حاشیه‌‌‌هایش شروع شد؛ بعد هم که یک محرومیت عجیب به‌‌‌ دلیل اعتراض به داور در بازگشت موفق نبود و بعد از چند جابه‌‌‌جایی در تیم‌‌‌های داخلی و خارجی، به‌‌‌ دلیل راه‌‌‌اندازی سایت شرط‌‌‌بندی به‌‌‌صورت مادام العمر در 27 سالگی از فوتبال محروم شد تا حسرت یک بازیکن تکنیکی و باهوش بر دل فوتبال ایران بماند.
مورد خاص سپهر
سیاوش و سپهر حیدری

این پدر و پسر مورد خاص این فهرست هستند؛ چون پسر از پدر مشهورتر است. سیاوش حیدری ابتدا با سپاهان وارد فوتبال ایران شد، اما در سال ۵۲ به ذوب آهن رفت و با این تیم در لیگ تخت جمشید درخشید. او در یکی از بازی‌‌‌های آن فصل مقابل ماشین‌‌‌سازی تبریز ۴ گل زد که تا چند سال قبل در تاریخ ذوب آهن رکورد بود. سپهر هم فوتبال خود را از ذوب‌‌‌آهن شروع کرد و با این تیم به شهرت رسید، اما در پرسپولیس با زدن گل قهرمانی سرخ پوشان در دقیقه 96 به سپاهان به محبوبیتی بی‌‌‌نظیر رسید و در دوره مربیگری دایی، کاپیتان این تیم هم شد. 
و دیگر موارد...
به این فهرست می‌‌‌شد نام‌‌‌های بزرگ دیگری را اضافه کرد؛ به‌‌‌طور مثال اگر سراغ خارجی‌‌‌ها می‌‌‌رفتیم خانواده مالدینی‌‌‌ها که سه نسل فوق‌‌‌ستاره و مربی داشتند جزو اولین انتخاب‌‌‌ها بود یا یوهاون و یوردی کرایوف، همین‌‌‌طور پیتر و کسپر اشمایکل که هر دو دروازه‌‌‌بان تیم ملی دانمارک بودند. سرخیو کنسیسائو مربی پورتو همین حالا مربی پسرش است که ذخیره تیم است. از داخلی‌‌‌ها می‌‌‌شد به آندرانیک و آلکو اسکندریان، عزت و علی جان ملکی و علی و ایرج دانایی‌‌‌فرد اشاره کرد و اگر رابطه پدر و فرزندی لحاظ می‌‌‌شد ناصر و آتوسا حجازی یا نصرت و مریم ایراندوست می‌‌‌توانستند به این فهرست اضافه شوند. نکته مهم فارغ از همه این‌‌‌ها، این است که هرچند پدرهای فوتبالیست، راه موفقیت فرزندان  را هموار می‌‌‌کنند، اما از جایی به‌‌‌بعد خارج شدن از زیر سایه نام پدر و توقع زیادی که ناشی از مقایسه است به فرزند چنان فشار می‌‌‌آورد که نمی‌‌‌تواند عملکرد موفقی داشته باشد. اتفاقی که امیدواریم شامل آرشا شکوری نشود و او را سال‌‌‌ها با درخشش‌‌‌هایش به‌‌‌یاد بیاوریم؛ نه نام پدر.           
 
رمز موفقیت «آرشا»
 تکیه‌ نکردن به من است
گفت‌و‌گو با «هادی شکوری» مدافع سابق تیم ‌ملی که پسرش
 با مهار 2 پنالتی، سند صعود تیم ‌ملی نوجوانان ایران
به جام ‌جهانی را امضا کرد
مجید حسین‌زاده  |  روزنامه‌نگار

 کار صعود تیم ‌ملی نوجوانان ایران به جام‌ جهانی به ضربات پنالتی کشید. تیم ‌ملی کشورمان روبه روی یمن، یک ضربه پنالتی را از دست داد، اما دو واکنش استثنایی «آرشا شکوری» سند صعود به جام جهانی نوجوانان را امضا کرد. «آرشا»، پسر هادی شکوری است که همه او را با سال‌های بازی برای استقلال، پاس و تیم‌ ملی به یاد می‌آورند. در گفت‌و‌گو با «هادی شکوری» از موفقیت پدر و پسرهای فوتبالی پرسیدیم.
روی تفکرات حرفه‌ای پسرم کار کردم
«شکوری» درباره این‌که بسیاری از پسرهای فوتبالیست‌های سرشناس، ناموفق بودند، می‌گوید: «من سعی کردم اتفاق‌هایی که برای دیگر بازیکن‌هایی که پدرشان فوتبالیست بودند، افتاده، برای آرشا نیفتد و یک سری مسائل را رعایت کنم. بیشتر سعی کردم روی رفتار و تفکرات حرفه‌ای‌ بودنش کار کنم. از همه مهم‌تر، این که سعی کردم «آرشا» از کودکی روی پای خودش بایستد و به خودش تکیه کند. من در این سال‌ها از نزدیک شاهد بودم که خیلی زحمت کشید و کاملا به این موضوع واقف بود که اگر قرار باشد به من تکیه کند، نمی‌تواند یک فوتبالیست خوب شود. به نظرم چون این نکته مهم را فهمید و درک کرد، موفق شد. البته من هم سعی کردم خیلی پیگیرش نباشم. حتی بسیاری از  اهالی فوتبال تا قبل از همین مسابقات اخیر، خبر نداشتند که آرشا پسر من است. من خودم سعی کرده بودم که این اتفاق نیفتد و تحت پوشش اسم من نباشد که به او و توانمندی‌هایش توجه ‌شود. به همین دلیل فکر می‌کنم که خدا را شکر تلاش‌هایش نتیجه داد».
برادرم مشوق او برای دروازه‌بان شدن بود
به «هادی شکوری» می‌گویم که شما مدافع بودید و پسرتان دروازه‌بان شد. او می‌گوید: «آرشا از 12 سالگی، فوتبال حرفه‌ای را شروع کرد و پشتکار خیلی زیادی داشت و خیلی زحمت کشید. واقعیت این است که اوایل پسرم هافبک وسط بازی می‌کرد، اما به واسطه این‌که با چند دروازه‌بان رفت‌و‌آمد داشتیم،به دروازه بانی علاقه مند شد و خوب هم پیشرفت کرد و یکی از برادرهای من که دروازه‌بان بود، مشوق او شد. به نظر من هم، انتخاب خوبی بود.خدا را شکر که عضو کوچکی از جامعه فوتبال است و توانست حماسه‌ای را خلق کند».
تمام پدر و پسرهای فوتبالی‌ محترم بودند اما ...
«به نظر من، تنها جایی که انسان‌ها با تمام وجود و قلب‌شان آرزو می‌کنند و دوست دارند که یک نفر را بالاتر از خودشان ببینند، در مقام پدر و پسری است». این پیش کسوت فوتبالی ادامه می‌دهد: «هر پدری دوست دارد پسرش را از خودش بالاتر ببیند و من خودم از این موفقیت پسرم خیلی خوشحالم و امیدوارم که تداوم داشته باشد. تمام پدر و پسرهای فوتبالی محترم بودند، اما بعضی‌ها، یک مقدار راه‌هایشان را اشتباه رفتند و به نتیجه نرسیدند».
می‌دانستم حداقل 2 پنالتی را می‌گیرد
او در بازی تیم‌ ملی مقابل یمن، دو پنالتی را مهار کرد که ویدئوی یکی از آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شد. آرشا در آن ویدئو، مهاجم حریف را فریب داد و ناگهان با تغییر مسیر پریدنش، موفق به مهار توپ شد. پدرش در همین باره می‌گوید: «واقعیت این است که او در چند سال اخیر، برای مهار ضربات پنالتی تلاش زیادی می‌‌کرد و سابقه گرفتن پنالتی هم زیاد داشته است. می‌دانستم که خوب پنالتی می‌گیرد، چون با او کار کرده و از نزدیک دیده بودم. آرشا بسیار باهوش است و قبل از زدن ضربات پنالتی می‌دانستم که حداقل دو ضربه را می‌گیرد، هرچند استرس زیادی داشت. خدا را شکر این تلاش ها آن جایی که باید به کارش آمد و درخشید».
چند پیشنهاد خارجی دارد که هنوز خودش خبر ندارد
«شکوری» درباره آینده «آرشا» می‌گوید: «من خیلی با او صحبت کردم، ولی این برهه زمانی و این شرایط سنی که در آن قرار دارد، خیلی حساس است. من تلاش کردم تجربیاتم را به او آموزش بدهم و به او بگویم که جنبه خیلی از مسائل را داشته باشد که خدا را شکر تا الان داشته و به نظرم تازه اول راه است. هرچند به دلیل درخشش در این دوره از مسابقات، چند پیشنهاد لیگ ‌برتری خوب و سه پیشنهاد خارجی هم دارد که به خودش نگفتم، چون هنوز برنگشته است. بعد از چند روز استراحت باید بنشینم و با او هم فکری کنم که ان شاءا... بتوانیم یک تصمیم خوب برای آینده بگیریم».