مصاف «ایران اینترنشنال» علیه باشکوه ترین «وحدت»

شرایط محنت‌افزای هموطنان بلوچ و فارسمان در استان سیستان و بلوچستان، آه تأسف و تألم از نهاد هر ایرانی پاک نهادی برمی‌آورد. هجوم سلامت‌ستان ریزگردها، کمبود شدید و گاه نبود آب در این آتشبار تابستانی، گرچه بر عواملی خارج از مرزها نیز متکی است اما سهم غفلت‌ها، تغافل‌ها و ترک فعل‌ها در ادوار مختلف آن‌چنان چشمگیر است که نمی‌توان معضلات امروز را تنها به سرمنشأ خارجی نسبت داد. از این نکته خطیر هم نباید چشم پوشید که سیستان و بلوچستان پس از انقلاب اسلامی پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده اما اینک طبیعی است که همنوا با مردمان نجیب این خطه، از مسئولان امر بخواهیم و مطالبه کنیم که علاج وقایع را  قبل از وقوع تدبیر و تمهید کنند. همزمان با این همدردی و همنوایی بایسته، ضروری است که گوشه‌چشمی به مشی رسانه‌ای و خط تبلیغاتی شبکه‌ای داشته باشیم که در مسیر مشئوم ایران‌ستیزی و تجزیه‌طلبی، بی‌رقیب و بلامنازع می‌تازد و گویی اندک شرم و آزرمی از مزدوری علیه مام میهن ندارد. شبکه‌ای که یک روز با مریم رجوی و منافقین سفاک و فتاک نرد عشق می‌بازد و روز دیگر با فرح دیبا و فرزند ناقص‌العقلش باده‌پیمایی می‌کند. اما این سیاست رسانه‌ای «ایران اینترنشنال» چیست که باید در برابر آن هوشیارانه قد علم کرد و درباره لزوم مهجوریت‌زدایی از باشکوه‌ترین دوران تقریب اسلامی در تاریخ معاصر ایران بارها و بارها سخن گفت.  «ایران اینترنشنال» افزون بر درنوردیدن مرزهای اغراق و مبالغه درباره مشکلات سیستان و بلوچستان، می‌کوشد در قالب‌های انتشار هفتگی مواضع سیاسی برخی شخصیت‌ها، مصاحبه‌های جهت‌دار و گزارش‌های خبری مزورانه، وضعیت کنونی این منطقه را ناشی از رویکرد ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی نسبت به هم‌میهنان اهل‌سنت برشمارد. در واکنش به این ادعا، بر این نکته پای ابرام و تاکید می‌فشارم که برخلاف آن‌چه ذکرش رفت، جمهوری اسلامی طی دهه‌های اخیر توانسته است با ایجاد تحول  در دو ساحت اساسی و راهبردی، بانی درخشان‌ترین دوران «تقریب و وحدت اسلامی» در تاریخ معاصر ایران باشد که مع‌الاسف کمتر از زوایای گوناگون آن سخن می‌رود و اقتضا می‌کند در امر «تبلیغ»، بن مایه‌ها و مصادر فقهی این تحول و پیامدهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن برای عموم مردم و به‌ویژه نخبگان تبیین شود.   تحول در ساحت دیپلماسی سرآغاز این سنخ تحول گرچه از نخستین سال‌های پس از انقلاب و با ابتکاراتی مانند نام‌گذاری «هفته وحدت» قابل رصد است ولی با آغاز دوران زعامت و رهبری آیت‌ا... خامنه‌ای و تشکیل «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» در سال 1369 به دستور ایشان، شتابی روزافزون می‌گیرد. در پرتو این هدف‌گذاری کلان، گفتمان محوریت بخشیدن به موضوع فلسطین به عنوان دغدغه همه گستره عالم اسلام، بیش از پیش تثبیت و تقویت می‌شود و جمهوری اسلامی عملا و علنا به حمایت از گروه‌های  مبارز اهل‌سنت فلسطینی برمی‌خیزد. نظام اسلامی البته به این حد و میزان بسنده نمی‌کند و در پی شکل‌گیری یک جریان منسجم تکفیری، یکی از بلندآوازه‌ترین سرداران ایران و اسلام را به میدان گسیل می‌دارد. قلم در برابر عظمت شاهکارهای «حاج قاسم» و مدافعان حرم، خود را قاصرتر از آن می‌داند که شرحی مبسوط بنگارد و تنها یادآوری می‌کند که آثار رشادت‌های این رادمردان، همان‌گونه که بر شیعیان سایه گسترد، اهل سنت منطقه را نیز، متنعم و بهره‌مند ساخت.   تحول در ساحت معرفت دینی در یک نظام اصالتا دینی، تحول در ساحت دیپلماسی نمی‌تواند بی‌اتکا و ابتنا بر رهیافت‌های وحیانی مجال رشد و بلوغ یابد. بر همین پایه ُپرمایه، «حرام» خواندن هرگونه اختلاف انگیزی میان شیعه و سنی، ترجیع‌بندی پُربسامد در گفتمان وحدت آفرین رهبر انقلاب است. مع‌الوصف، آن‌جا که رذیلت «ایران اینترنشنال» بر عقل و دل بسی گران می‌آید، ناظر به کتمان مواضع شجاعانه و صلابت‌آمیز آیت‌ا... خامنه‌ای در پاسداشت حرمت مقدسات اهل‌ سنت است که بی‌تردید، تحولی مبارک در فقه شیعه به‌شمار می‌آید و بدیل و نظیری در این ابعاد، حتی در دوره‌ای که دهه‌ها قبل، «عصر طلایی تقریب» خوانده می‌شد، ندارد. در سال‌هایی که برخی گروه‌های شیعی با اتخاذ رویکردی مشکوک، اسائه ادب به مقدسات اهل سنت را وجهه همت خود قرار داده بودند، این مواضع صریح و  بی‌پرده رهبر انقلاب بود که راه را برای همیشه بر تقابل فاجعه آمیز میان پیروان مذاهب اسلامی فروبست.   در سال 1393 که پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، پاسخ‌های معظم‌له را به مجموعه‌های موضوعی از استفتائات، با تقریر حجت‌الاسلام فلاح‌زاده منتشر می کرد ، هنگامی که بحث از «احکام عزاداری» به میان آمد، پاسخ به یکی از سوالات، شیفتگان «تقریب اسلامی» را غرق شعف کرد:  «لعن برخی از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام در مکان‌های عمومی یا خصوصی چه حکمی دارد؟ این هم از جمله سوال‌هایی است که بارها پاسخش را شاید همه شما از خود حضرت آقا شنیده باشید و همین اواخر بیشتر تاکید داشتند. به خاطر این فتنه‌هایی که در جهان اسلام پیش آمده است و برادرکشی و مسلمان کشی بین برخی از مسلمانان و ضرری که برای جهان اسلام دارد و سودش را استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل می‌برد. بارها شنیده‌اید که ایشان فرموده‌اند به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید و توهین به مقدسات سایر مذاهب را حرام دانسته‌اند. به علاوه هر عملی که موجب تفرقه بین مسلمانان شود، ایشان آن را منع کرده‌اند و حرام دانسته‌اند. بنابراین مومنین از کارهایی که به هر حال سودی ندارد، بلکه ضرر دارد و موجب اختلاف بین مسلمان‌ها می‌شود و موجب برادرکشی بین مسلمانان می‌شود یا موجب وهن مذهب هست یا به نحوی توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی است ان‌شاءا... بپرهیزند که این عمل جایز نیست. سوالی دومی که در این‌جا مطرح شده این است که در این مجالس می‌شود شرکت کرد یا نه؟ یک وقت هست شما شرکت می‌کنید آن منبری را یا آن مداح را از این کار خودش باز می‌دارید - حالا با تذکر محترمانه که از این گفته‌های تفرقه‌انگیز بپرهیزد - این گاهی وقت‌ها لازم و واجب است. اما اگر شرکت شما این اثر را ندارد، بلکه مجلس چنین افرادی که تفرقه می‌اندازند تقویت می‌شود، بله گاهی وقت‌ها شرکت در چنین مجالسی جایز نیست و باید پرهیز شود». در موضعی صریح‌تر که به فصل‌الخطاب پهلو می‌زند، آیت‌ا... خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران همایش «صدف کوثر»، در مقام تکریم حضرت خدیجه(س)، که خرداد سال 1395 برگزار شد، تاکید کردند:  «تعریض به سایر زوجات مطهرات پیغمبر نبایستی باشد. بالاخره زوجات پیغمبر محترمند؛ هر کسی به این‌ها اهانت کند - هر کدامشان باشد- به پیغمبر اهانت کرده؛ این را من قاطعا عرض می‌کنم... امیرالمومنین با جناب عایشه آن رفتار را کرد... با زنی که به جنگ او آمده این جور با احترام رفتار کرد. به خاطر این‌که همسر پیغمبر بود و الا امیرالمؤمنین که از کسی ملاحظه ندارد. بنابراین حتما تعریض بایستی وجود نداشته باشد.» خواننده گرامی به تفطن و هوشمندی درمی‌یابد که برابر انگاری اهانت به جناب عایشه (به تعبیر رهبر انقلاب) با اهانت به ساحت قدسی پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) چگونه مسیر وحدت اسلامی و تقریب را هموار و ریشه بسیاری از منازعات را قلع می‌کند که خود، رویدادی نادر و بی‌سابقه در تاریخ تعاملات فرق اسلامی تلقی می‌شود. با این اوصاف، آیا اقتضای دین‌داری و آزادگی این نیست که این گام‌های سترگ، ارج و قدر نهاده شود؟ آیا خرد ناب و منطق ایجاب نمی‌کند که در برابر موج بی‌انصافی‌ها در حق جمهوری اسلامی و رهبر آن، دردمندانه بپرسیم که چرا برخی مخالفان علی‌الظاهر دین‌دار، با چهره‌هایی هم‌پیمان و هم‌صدا شده‌اند که نه اسلام، نه تشیع و نه تسنن و نه جمهوری اسلامی را در خلوت و جلوت به رسمیت نمی‌شناسند؟ چگونه است که در کلام این طیف از مخالفان، هیچ اثر و نشانه‌ای از یادکرد فتاوای آکنده از فرزانگی آیت‌ا... خامنه‌ای در عرصه پرهزینه «تقریب» به چشم نمی‌آید و تنها بر کاستی‌های مدیران اجرایی تمرکز می‌شود؟ اینان در محضر خداوند متعال و در پیشگاه امت اسلام چگونه احتجاج خواهند کرد که از این فرصت تاریخی بی‌بدیل برای وحدت اسلامی بهره نگرفته و در مقابل، صلای وحدت با مخالفان دین مبین و سکولارهای سکولاریسم نخوانده، سر داده‌اند؟