سینمای اجتماعی ما زاییده ذهن فیلمساز است نه آینه اجتماع

شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما در نشست تخصصی «سینما و خانواده» به این نکته اشاره کرد که در فیلم‌های ما جوانان در حال خودکشی و خانواده‌ها در حال فروپاشی نشان داده می‌شوند. باید تحقیق کنیم تا ببینیم، آیا واقعاً جوانان همین‌قدر ناامیدند؟
اسفندیاری عنوان کرد: تصویر خانواده در سینمای ایران از منظر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ما مطلوب نیست، اما پرسش این است که دلیلش چیست؟ یا چرا سینما و رسانه به‌عنوان نهاد‌های تأثیرگذار آنگونه که باید نقش مؤثری در تحکیم خانواده ایفا نکردند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها نیاز به دانش جامعه‌شناسی سینما و هنر داریم.
وی افزود: جامعه‌شناسی هنر و سینما فقط بررسی تأثیر جامعه بر هنر یا بر عکسش نیست. آنچه در جامعه‌شناسی هنر مغفول مانده تمرکز بر خالقان هنر است. این شاید به خاطر دشواری این امر و عدم همکاری هنرمندان باشد. در برخی جا‌ها بر حساسیت روی قومیت و نژاد خیلی کار کرده‌اند، همین باعث‌شده گاهی اوقات تبعیض مثبت ایجاد شود. ولی در کشور ما این اتفاق رخ نداده، اینجا تصور ما این است که آنچه روی پرده می‌رود یک حقیقت مطلق و جامع از جامعه است و هیچ‌کس روی آن تردید نمی‌کند و نمی‌گوید که آنچه روی پرده رفته یک برساخت اجتماعی و زاییده ذهن کارگردان و درواقع محدود به قاب ذهن اوست. یکسری چیز‌ها از این قاب بیرون مانده که این‌ها جای تحلیل دارد.
اسفندیاری گفت: ضمن اینکه برخی با استناد بر این تصاویر اینگونه قضاوت می‌کنند که وضع جامعه همینطور است که تصویر شده‌است. فضا‌های روشنفکری، جشنواره‌ها و ... به برخی چیز‌ها ضریب می‌دهد، برخی چیز‌ها را انکار می‌کند و اثرگذاری فوق‌العاده‌ای دارد. البته در فضای جامعه‌شناسی ایران، گفتمان‌های انتزاعی و دور از واقعیت‌های میدانی، بسیار رایج است حتی گاهی ادبیات استعاری به کار برده‌می‌شود یا مثلاً مدام از اصطلاح فروپاشی اجتماعی سخن می‌گویند، اما یک نفر نمی‌گوید شاخص‌ها و تعریفش چیست و اینگونه بی‌پروا و بی‌محابا سخن می‌گویند.


وی افزود: این چنین می‌شود که در فیلم‌های ما هم جوانان در حال خودکشی و خانواده‌ها در حال فروپاشی نشان داده می‌شوند برای اینکه پایایی این تصویر نسبت به جامعه اثبات شود باید تحقیق میدانی کنیم تا ببینیم آیا واقعاً جوانان همین‌قدر ناامیدند؟ آنگاه می‌شود قضاوت کرد که سینما آینه جامعه ما است یا خیر.
سینما و مسیری از حیرت
در بخش دیگری از این نشست محمدتقی کرمی دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی پشت تریبون قرار گرفت و عنوان کرد: من به‌عنوان یک مخاطب سینما که از سال‌های ۶۵ به صورت حرفه‌ای به تماشای فیلم‌های ایرانی نشسته‌ام و در دانشگاه علامه درگیر مفاهیمی همچون جنسیت، زن در سینما و مفهوم بازنمایی در سینما بودم باید بگویم در این سال‌ها مسیری از حیرت برای من شکل گرفته‌است که اینجا می‌خواهم آن را به بحث بگذارم.
وی مطرح کرد: سینمای ما به شدت از سینمای دوم خرداد و نوعی از سینمای دختر و پسری تأثیر گرفته‌است. این موضوع از سال ۷۶ شروع شد و در دوره‌ای به مضامین مربوط به خیانت گرایش پیدا کرد و این مسیر تا همین امروز تداوم پیدا کرده‌است. نمی‌دانم سینمای ما چه اصراری به حذف نشانه‌های خانواده دارد.
کرمی گفت: وقتی به فیلم‌های دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ نگاه کنید متوجه می‌شوید با این مسئله مواجه هستیم که گویی خانواده یعنی یک مرد و زن جوان، که با هم زیر یک سقف هستند، اما شاید به دلیل محدودیت جامعه ایران به آن‌ها زن و شوهر می‌گوییم و اگر این محدودیت نبود، آن‌ها را به گونه دیگر نشان می‌دادیم. یا مثلاً در سینما از فرزند و فرزندآوری هیچ نشانی نمی‌بینید و از شبکه ارحام هم هیچ نشانی نیست.
وی افزود: در این مدت برای من این سؤال پیش آمد که شاید جنس سینما همین است و بعد متوجه شدم نه این‌طور نیست؛ مثلاً حتی اگر سریال‌های امریکایی را ببینید متوجه می‌شوید در خدمت چند مفهوم محوری هستند. مثلاً خبیث‌ترین کاراکتر امریکایی هم امریکا برایش مفهوم دارد. یا مثلاً ایده خانواده برای آن‌ها مهم است. سؤال من این بود که ما کجا این مفاهیم را در فیلم‌های‌مان نشان داده‌ایم. البته انتظار یک فیلم ایدئولوژیک محض هم نداشتم، اما نمی‌دانم چرا اجماع بر سر حذف نشانه‌های خانواده است. ضمن اینکه بسیاری از مناسکی که در جامعه ما کارکرد مثبت دارند در فیلم‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرند. حتی صدا و سیما هم در این موضوع با بدنه سینما همراه است. البته که چند فیلم و سریال خوب هم در این حوزه‌ها داشته‌ایم.
حجت‌الاسلام محمدرضا زیبایی‌نژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده نیز در بخش دیگری از این نشست عنوان کرد: در طول تاریخ ساختار‌های اجتماعی و سیاسی به‌طور طبیعی مسیر خود را می‌رفتند، اما آنچه امروز اتفاق افتاده این است که ساختار اقتصاد نئوسرمایه‌داری دارد روی فرهنگ، سیاست و اجتماع ما تأثیر می‌گذارد. اتفاق جدیدی که در فرایند مدرن شدن پیش آمده سیطره ساختار‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نئوسرمایه‌داری بر همه چیز است یعنی امروزه خانواده ما تحت سیطره جهان نسبیت‌گرای ارزشی و نئولیبرالیسم اخلاقی قرار گرفته‌است.
این کارشناس فرهنگی افزود: پرسش این است در زمانی که ارزش‌های معارض با خانواده بر کل آدم‌ها سیطره دارد، خانواده چگونه می‌تواند از ارزش‌های خود صیانت کند و این ابرچالش چگونه می‌تواند وجه فرصت خود را تقویت و بر وجه تقبیحی‌اش غلبه دهد؟
وی گفت: وقتی فهم از موقعیت داشته باشیم تا بدانیم این موقعیت‌ها چه چالش‌هایی برای ما دارد، می‌توانیم برای مقابله با آن برنامه‌ریزی کنیم. در حالی که در خیلی از عرصه‌های فرهنگی و هنری این فهم شکل نگرفته‌است. این نشست برای این است که ببینیم خانواده در موقعیت جدید چه چالش‌هایی پیش رو دارد و چگونه باید بر آن غلبه کند.