مرثيه‌اي بر محيط زيست ايران

نيوشا طبيبي 
انعطاف پذيري و اصلاح خطاها از الزامات امر مديريت است. وقتي عامل انساني كه خطاپذير است، واضع و موضوع تصميماتي است، لاجرم ممكن است خطاهايي صورت بگيرد. سازماني هوشمند و كارآمد است كه بتواند خطاهايش را تشخيص دهد و به موقع با اصلاح آنها، جلوي خرابي بيشتر را بگيرد. چيزي كه كمتر درسازمان‌ها و مديران ما ديده مي‌شود، همين پذيرفتن خطا و در نتيجه قدم به راه اصلاح گذاشتن است. امر سياسي را عرض نمي‌كنم. آن مقوله ديگري است و جاي گفتنش هم لابد اينجا نيست. عرض من در اموري مانند محيط زيست و ميراث فرهنگي است. هر دوي اين امور براي ملت واجب و حياتي هستند. يكي موثر بر شرايط زندگي و زيست جمعي‌مان است و ديگري به مثابه ثروتي تكرار نشدني، حاوي تاريخ و گذشته و فرهنگ ملّي ماست. وااسفا كه كارنامه مسوولان در هردوي اين موضوعات، مطلقا قابل دفاع نيست. موضوع سدهايي كه بي‌حساب ساخته شدند و نتيجه‌اش تخريب طبيعت و نابودي منابع و بياباني شدن زمين‌ها و شورشدن رودخانه‌ها و خشكيدن درياچه‌ها شد. تغييراتي كه تاثيرش بر زندگي ميليون‌ها نفر آشكار شده و روز به روز بيشتر مي‌شود.
فاجعه خشكيدن درياچه‌ها و تالاب‌هاي ايران، نتيجه عدم دقت و تكيه بر تجربه‌هاي جهاني و فدا كردن محيط زيست در مسير «توسعه» است. توسعه‌اي البته موقت. گيرم، احداث يك سد براي چند سال زمين‌هاي حوضه خودش را سبز و خرم كرد و كشاورزي در آن سامان رونق گرفت. بعد از مدتي كه آبش شور شد و كل منطقه را به بياباني لم يزرع تبديل كرد، كشتزارها نابود شدند و جماعت بيكار در جست‌وجوي كار و نان و آب به مناطق ديگر هجوم بردند، چه كسي پاسخگو خواهد بود؟ همين الان مي‌توانيد نمونه‌هاي متعددي از اين ماجراي مشابه را در نقاط مختلف ببينيد. با تذكراتي كه كارشناسان مختلف مي‌دهند، سد تازه افتتاح شده هم احتمالا به همين سرنوشت كشيده خواهدشد. چنانكه بر سر سد گتوند چنين رفت. در زمان احداث و آبگيري آن سد، درباره تبعات منفي راه‌اندازي‌اش ادله فراواني ارايه كردند كه با بي اعتنايي مواجه شد. دولت وقت عزم كرده بود كه احداث اين سد را به سياهه فعاليت‌هايش بيفزايد و هيچ چيز ديگري برايش مهم نبود و هيچ حرفي را نمي‌شنيد. سازمان محيط زيست هم به عنوان بخشي از دولت بر ادامه كار صحه گذاشته بود، چنان‌كه بر سر سد اخير چنين رفت. حتي اگر فرض كنيم كه سازمان محيط زيست را ياراي ايستادگي بود، چه ابزاري در اختيار داشت تا جلوي احداث آن را بگيرد يا آن را اصلاح كند؟ مگر با وجود مخالفت‌هاي بي‌شمار با دلايل محكم و غير قابل ترديد درباره پتروشيمي ميانكاله، كسي توانست جلوي آن را بگيرد؟ عكاس و منتقد و گزارشگر موضوع تحت فشار قرار گرفتند و كار ساختمان مجتمع هم روي اراضي دولتي و ملي واگذار شده ادامه دارد. 
آنچه بر سر محيط زيست و گونه‌هاي دريايي و رودخانه‌اي در جنوب ايران آمده هم داستاني مشابه است. صيد بي رويه آزادسازي گونه‌هاي غيربومي و مهاجم، چيزي از ماهي‌هاي اروند و كارون و خليج فارس براي صياد ايراني باقي نگذاشته است. اگر از صيادان آن نواحي بپرسيد براي شما خواهند گفت كه چگونه سال به سال از تعداد ماهيان بومي منطقه كم مي‌شود. دو گونه غير بومي «تيلا پيا» و «سي بس» به زيست بوم رودخانه‌اي و دريايي جنوب ايران نفوذ كرده‌اند. حوضچه‌هاي پرورش اين دو ماهي براي عرضه ماهي انبوه و ارزان مجوز گرفته‌اند، اما هر دوي اين ماهيان به رودخانه‌ها و دريا وارد شده‌اند. «تيلا پيا» گونه‌اي بسيار مهاجم است كه به ماهي‌هاي بومي حمله مي‌كند و چنان از جمعيت ديگر گونه‌ها كاسته و جمعيت خودش افزايش پيدا كرده كه صيادان بيش از هر ماهي ديگري «تيلاپيا» صيد مي‌كنند. درباره ماهي «سي بس» هم اين خبر متعلق به ۱۳۹۸ را ببينيد: 
«به گزارش خبرگزاري صداوسيما مركز آبادان، سي بس يكي از گونه‌هاي ماهي دريايي است كه در 9 حوضچه ماهي 2 هزار هكتار مزرعه واقع در چوئبده پرورش داده مي‌شود…بيش از ۳۰۰ نفر كارگر در اين حوضچه‌ها مشغول به كار شده‌اند... مدير اتحاديه شركت‌هاي تعاوني آبزيان خوزستان گفت: طرح پرورش اين ماهي همه استانداردها را به دست آورده و تاييد كشور روسيه را نيز دريافت كرده است. سيد محمد حقي كارشناس شيلات مي‌گويد: ماهي سي بس، ماهي آب شور و بومي آب‌هاي استراليا است كه در دماي ۲۵ تا ۳۰ درجه رشد مي‌كند و با آب‌هاي آبادان و چويبده سازگاري خوبي دارد.» 
سيصد نفر موقتا به كار گماشته مي‌شوند تا در نهايت با نابودي زيست محيط دريايي و گونه‌هاي آبزي بومي هزاران نفر صياد بيكار شوند و البته سود فراواني نصيب موسسين اين حوضچه‌ها مي‌شود. نكته ديگر، روسيه از بزرگ‌ترين ناقضان پروتكل‌هاي زيست محيطي جهان است، كدام استاندارد و كدام تاييديه اين كشور متخلف مي‌تواند معتبر باشد؟
دور نيست كه از ماهي‌هاي بومي سواحل ايران جز خاطره‌اي برجاي نمانده باشد و جز همين گونه‌هاي مهاجم و مخرب و بيگانه ذخيره ديگري در آب‌هاي ساحلي نداشته باشيم.