دلايل بي‌توجهي به مطالبات اصحاب فرهنگ و...

اين روزها بيشترين نقدها در مورد عملكرد وزارت ارشاد، خاصه سازمان سينمايي كشور صورت مي‌گيرد.  سازمان سينمايي كماكان روي كارهاي كوچكي متمركز بوده و ريل‌گذاري اساسي و توجه به زيرساخت‌هاي سينما را فراموش كرده است. دورنماي عملكرد اين سازمان، مديريت قدرتمند يك تشكيلات كلان فرهنگي را تداعي نمي‌كند و همين دورنماي تار و متزلزل باعث مي‌شود تا نقدها و تلنگرها در مورد عملكرد اين سازمان همچنان ادامه يابد. دو سال از عمر فعاليت دولت حاضر مي‌گذرد و هنوز مديران و تصميم‌گيران كلان سينماي كشور در پله اول ايجاد تغيير و تحول ساختاري سينماي كشور قرار نگرفته‌اند. اما اينكه چرا به‌رغم اين‌همه روشنگري از طرف اصحاب قلم، نظر، انديشه و رسانه، هيچ‌گونه اراده و تصميمي از طرف اين سازمان براي تحول‌آفريني سينما مشاهده نمي‌شود، واقعا جاي تعجب و شگفتي است. سازمان سينمايي نبايد دچار روزمرّگي شود كه آن زمان از رشد و پويايي خبري نخواهد بود. تا كي بايد اهالي رسانه مدام داد بزنند و گوشزد كنند كه اين سازمان به جاي پرداختن به يك سري امور اداري ابتدايي، بايد به زيرساخت‌ها و مسائل ريشه‌اي مورد نياز سينما و دست‌اندركاران آن بپردازد؟!
چرا نمي‌خواهند بپذيرند كه سيستم مديريتي حاكم بر سينماي فعلي، پاسخگوي نيازمندي‌هاي اساسي جامعه كثير سينمايي كشور نيست. سازمان سينمايي براي خروج از شرايط موجود بايد به راهكارهاي ارايه‌شده توسط اصحاب قلم و منتقدين توجه كند.
به عنوان نمونه:  به يك‌باره مدير بنياد فارابي را كه از اصحاب رسانه بودند، عوض مي‌كنند و اعلام مي‌شود كه مديريت لازم را نداشته‌ است و بلافاصله همكار ديگر رسانه‌اي ايشان را جايگزين مي‌كنند. خب اگر اين مدير عزيز تخصص لازم را نداشته چرا انتخاب كرده بوديد؟ حال كه تصميم گرفتيد ارتقاي مديريت بدهيد و تغييراتي صورت دهيد، چرا از يك مدير متخصص در حوزه سينما بهره نگرفتيد و از يك عزيز رسانه‌اي ديگر دعوت به كار كرديد؟ 
اين رفتارها درجا زدن نيست؟ 


مگر اين سازمان، كانوني براي رزومه‌سازي افراد منتقل‌شده از نهادهاي ديگر است؟  بارها همين موضوع را اصحاب رسانه اعلام كرده‌اند كه از نيروهاي متخصص حوزه سينما در مديريت‌ها استفاده كنيد تا با چنين مشكلاتي مواجه نشويد، اما بازهم اينگونه رفتارها تكرار مي‌شوند.
چرا سازمان سينمايي كشور به‌طور قاطع اعلام نمي‌كند كه اين مجموعه، يك تشكيلات حرفه‌اي و تخصصي است و نه مركزي براي آموزش مدير سينمايي...!!
يا در بحث بازگشت هنرمندان خارج از كشور به وطن كه زمان انتخابات آقاي رييسي وعده بازگشت آنها داده شد.
وزير محترم و رييس سازمان سينمايي توضيح دهند چرا بعد از دو سال هيچ‌گونه اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته است؟ آيا منتظرند سن آنها به بالاي صد سال برسد؟ 
معيشت هنرمندان و سينماگران را كه با سكوت و بي‌تفاوتي پاسخ داديد، حداقل بفرماييد چرا در اين بخش مهم اقدامي صورت نگرفت؟
در بخش مديريت نمايش خانگي انتظار مي‌رفت كه مديريت اين بخش را از طريق شوراي عالي انقلاب  فرهنگي به وزارت ارشاد برگردانيد و نظرات خانواده بزرگ سينما را مد نظر قرار دهيد كه برعكس عمل شد و.... 
به نظر مي‌رسد مديران وزارت ارشاد بايد تعارف را كنار بگذارند و به‌طور شفاف اعلام كنند كه آيا توان لازم براي ادامه كار و حركت‌هاي بزرگ و تحول‌ساز را دارند يا خير؟
اگر چنين تواني دارند، اعلام كنند تا در دوسال دوم دولت، اصحاب فرهنگ منتظر تحول و دگرگوني اساسي ايشان بمانند، ولي اگر چنين تواني را ندارند پيشنهاد مي‌شود تا دير نشده سكان امور را به افراد حاذق و كاربلد ديگري بسپارند، قبل از اينكه كشتي حوزه فرهنگ و هنر و سينما به گل بنشيند كه آن زمان عواقب غير قابل جبراني را شاهد خواهيم بود. اينكه در صحبت‌هاي خود مدام بر طبل حمايت از اصحاب سينما بكوبيم، اما در عمل هيچ‌گونه حركتي ديده نشود، نامش مديريت نيست، در هيچ‌كدام از حوزه‌ها نه فقط سينما. اگر هم توان حركت‌هاي بزرگ را دارند و ملزومات آن فراهم نيست، صريح و شفاف با اصحاب فرهنگ و سينما گفت‌وگو كنيد و توضيح دهيد كه مشكل كار كجاست تا پيگيري شود.  اگر امروز مشكلات و سد راه مديريتي خود را اعلام نكنيد، فرداي روز افكار عمومي، اين نقصان‌ها را از چشم شما خواهند ديد. پيش‌تر نيز گفته شده، ميز مديريتي حوزه‌هاي مربوط به فرهنگ و سينما، جايگاهي بسيار حساس است. كسي كه پشت چنين ميزهاي بزرگي مي‌نشيند بايد صاحب ايده، انديشه و افكار بزرگ باشد و آنها را به كار ببندد و مدام نيز در مورد برنامه‌هاي تحول‌ساز خود با تكيه بر آرا و نظرات مشورتي انديشمندان حوزه هنر روشنگري كرده و گفت‌وگو كند.
وزير فرهنگ كشور بايد توضيح دهند كه چرا در مقابل مطالبات اهالي هنر و سينما سكوت اختيار كرده‌اند؟
معناي اين سكوت چيست؟
چرا وقتي در رسانه‌ها از گرفتاري‌هاي هنرمندان و سينماگران صحبت مي‌شود، واكنشي از طرف شما مشاهده نمي‌شود؟ چرا تعداد و آمار فيلم‌هاي شركت‌كننده در جشنواره‌ها براي‌شان اهميت زيادي پيدا مي‌كند ولي اين سوال مطرح نمي‌شود كه چرا جاي آثار فيلمسازان بزرگ كشور نظير بهرام بيضايي، ناصر تقوايي يا بهمن فرمان‌آرا و ديگر مفاخر سينما در اين جشنواره‌ها خالي است.
آنچه مي‌تواند فاصله بين اهالي هنر و متوليان حوزه فرهنگ كشور را بيشتر كند، نگاه‌هاي بي‌تفاوت به شخصيت‌هاي هنرمند و متفكر كشور است.
صرف نگرش آماري به جشنواره‌ها، بدون دقت نظر به چرايي عدم حضور انديشمندان شاخص در اين حوزه‌ها، نگاه ملي و مردمي به مقوله فرهنگ كشور محسوب نمي‌شود. متاسفانه مديران فرهنگ و سينماي كشور دقت كافي و لازم را در اين‌گونه زمينه‌ها ندارند و در مطالبه‌گري‌ها نيز پاسخگوي هنرمندان نيستند.
اگر هم در پشت درهاي بسته خود، در تلاش براي رفع موانع و مشكلات هستند، چون تعامل و گفت‌وگوي متقابلي صورت نمي‌گيرد، برداشت‌هاي متفاوتي ايجاد مي‌شود.  اين بخش نيز با انتخاب يك «سخنگو» از طرف وزير كه بتواند به شفاف‌سازي امور بپردازد، قابل حل است كه همين موضوع نيز بارها در رسانه‌ها اعلام شده است.
اميد كه به سکوت طولانی مدیران پایان داده شود و  با اين انتقادات دلسوزانه و يادآوري‌ها و تذكرات مكرر و پياپي كه با هدف ارتقاي فرهنگ جامعه صورت مي‌گيرد، شاهد حركت و پويايي بيشتري در مديريت فرهنگ و هنر و سينماي كشورمان باشيم.
مستندساز و منتقد