ادبِ امر به معروف و نهي از منكر

پيش از اين در ساحت فرهنگ ديني و ملي ما، از «ادبِ نفس» و «ادبِ درس» سخن گفته مي‌شد. در مراكز علمي در كنار آموزش علوم مختلف، كه در آن روزگار علوم طبيعي مانند رياضيات و پزشكي و نجوم و فيزيك و موسيقي در كنار فلسفه و كلام و تفسير و عرفان در حوزه‌هاي علميه از هم تفكيك نشده بود، ابن سينا و فارابي و ابوريحان بيروني و عمر خيام و خواجه نصيرالدين طوسي مصاديق دانش‌آموختگان همان مراكز علمي‌اند. در كنار علوم طبيعي و الهي، اخلاق جايگاه ويژه‌اي داشت. در واقع اخلاق ن ه تنها به عنوان درس مستقل آموخته مي‌شد، مانند كتاب «طهاره الاعراق» نوشته ابن مسكويه، كه تا قرن‌ها كتاب درسي حوزه‌هاي علميه بود، بلكه دانشمندان و عالمان علوم طبيعي و الهي خود متخلّق به اخلاق الهي بودند و ادب درس و ادب نفس در كنار هم و با هم تحقق مي‌يافت. در واقع سخن مدرس و معلم، اگر خود آراسته به ادب نفس نبود، هر چند هم سخن آرا و دانشمند بود، كم اثر بود. به روايت وحشي بافقي: «و اذا امر بِالمعْرُوفِ امر بِرِفْقٍ ناصِحٍ لا بِعُنْفٍ مُعيرٍ، امْر الوالِدِ ولدهُ، و ذالك لِشفقتِهِ علي جميعِ خلْقِ‌الله» «هنگامي كه امر به معروف مي‌كند، با ملايمت و مهرباني خيرخواهانه امر مي‌كند، نه با شماتت و خشونتِ عيب‌جويانه و سرزنش‌كننده، مانند امر پدري به فرزندش، اين رويه از اين روست كه او بر همه مردمان كه آفريدگان خداوندند، مهربان است.»  ابن سينا افتخار فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي سخن را تمام كرده است! نوبت عالمان دين و طلاب محترم است كه ره چنان روند كه ابن سينا و علامه طباطبايي و آيت‌الله حسن‌زاده رفته‌اند!
سخن كز سوز دل تابي ندارد  
چكد‌گر آب از او آبي ندارد! 
و يا به روايت بسيار پرلطف حافظ: 


كس نديدست ز مُشك ختن و نافه چين
آنچه من هر سحر از باد صبا مي‌بينم
چنان‌كه مي‌دانيد ابن سينا در قلمروی ژرفاي انديشه و تبيين آن با اقتصاد كلمه‌اي در حد اعجاز از همگان متمايز است! به روايت استاد ما مرحوم آيت‌الله امامي خوانساري: «شيخ الرييس غوغاست!» ... 
ابن سينا درباره امر به معروف در يك سطر در فصل بيست و سوم نمط نهم نكاتي را مطرح كرده است كه بسياري در يك كتاب هم نتوانسته‌اند اين‌گونه جمع صورت بليغ و ژرفاي معني كنند: 
يكي از كتاب‌هاي دوران ساز در تاريخ فرهنگ و انديشه در ايران و اسلام كتاب ممتاز و يگانه «اشارات و تنبيهات» ابن سيناست. ابن سينا در تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي در قله‌اي قرار دارد كه در قلمرو پزشكي و فلسفه و منطق و عرفان و موسيقي و رياضي، آنان كه پس از ابن سينا آمده‌اند، همگان بر سر خوان او نشسته‌اند. كتاب اشارات، خوشبختانه مورد توجه بزرگان انديشه و مفاخر فرهنگ در كشور ما قرار گرفته است، شرح امام فخر رازي و خواجه نصيرالدين طوسي، به كتاب پرآوازه ابن سينا، طنين و تلالو بيشتري بخشيده است. در دوران معاصر هم كتاب اشارات به عنوان كتاب درسي در حوزه‌هاي علميه جايگاه ويژه‌اي يافته و شروح متعددي بر آن نوشته شده است. علامه سيد محمد حسين طباطبايي در درس اشارات مي‌گفت و اين سنت در درس و بحث شاگردان ممتاز ايشان مرحوم آيت‌الله حسن‌زاده و آيت‌الله جوادي آملي تداوم يافته است. در اين مقدمه كه طولاني شد، خواستم اهميت ويژه «اشارات» را بيان كرده باشم، براي بيان اين نكته كه ابن سينا در نمط نهم اشارات كه بيان مقامات عارفان و تبيين كمال انساني است، سخن بسيار مهمي درباره امر به معروف و نهي از منكر دارند. بديهي است كه مخاطب اين سخن در درجه اول عالمان ديني يا طلابي هستند كه اين روزها در فضاي حقيقي و مجازي خلق خدا را امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند. آيت‌الله حسن‌زاده در شرح خود با لطافت و بين سطور به اين موضوع اشاره كرده‌اند كه بدخلقي، متهم كردن مردمان و تحقير آنان تا چه حد خلاف قرآن و برهان و عرفان است.