ناديده‌گرفتن وجود كودكان كار در استان مركزي

ليلا مهداد
موجوديت‌شان انكار مي‌شود اما هستند. زير آسمان همين شهر نفس مي‌كشند. در كناره‌هاي همين شهر بيتوته كرده‌اند؛ خانه‌هايي چندمتر در چندمتر كه مامن پنج‌، شش زندگي‌اند. پدرومادرهايي كه دست‌ به‌ گريبان فقرند و از پدرومادري كردن غافل. اعتياد هم در ميانه اين بيتوته‌ها جولان مي‌دهد. قربانيان قبلي به هر در و ديواري مي‌زنند براي فرار از خماري كه در كمين‌شان است. فرقي ندارد سركشي به سطل‌هاي زباله باشد يا تكدي‌گري در خيابان‌هاي شهر، بايد به هر قيمتي شده هزينه فرار از خماري مهيا شود. قرباني اين فرارها گاهي كودكاني‌اند بي‌خبر كه كودكي‌شان را گِره زده‌اند در پيچ‌وخم اين ويرانه‌هايي كه نام‌شان را گذاشته‌اند خانه. قربانياني كه براي فراهم كردن سو‌روسات نشئگي پدر يا مادر يا به جرم فقر به چهارراه ميثم پناه مي‌آورند؛ چهارراهي مملو از مردان و زنان كوتاه‌قامتي كه در ميانه كودكي، نان‌آور خانه شده‌اند. نان‌آوران كوچك بساط فال و گردوي‌شان را هرازگاهي در ميانه خيابان شهيد شيرودي پهن مي‌كنند تا زور دخل خانه به خرجش برسد. بازار سرپوشيده شهر هم صبح تا غروب دستفروشي دختران و پسراني را به نظاره نشسته كه كودكي را فراموش كرده‌اند به جرم بي‌جرمي. دوده شهر با چهره‌شان عجين شده، موهاي ژوليده و لباس‌هايي كه عمرشان را كرده‌اند، نشان كودكاني است كه اسپند بر آتش مي‌ريزند تا چشم بد را از عابران و ماشين‌سواران دور كنند در حالي كه چشم‌ها آنها را ناديده مي‌گيرند. شيشه ماشين‌ها هم با دستمال‌هاي مچاله‌شده در ميان انگشتان كوچك‌شان تميز مي‌شوند تا اسكناسي انعام‌شان شود.
 
افزايش كودكان كار


زير سايه صنعتي بودن شهر
شهرشان، شُهره است به صنعتي بودن. صنعتي كه به حاشيه‌هاي شهر دامن زده، وسوسه انداخته به دل و جان آدم‌هاي شهرهاي اطراف تا در پي آرزوهايي كه زندگي نكرده‌اند، خودشان را به اين شهرها برسانند. مهاجراني كه در پي آرزوهاي‌شان زندگي‌شان را كول كرده‌اند و درد غربت را به جان خريده‌اند اما غريبي و فقر نصيب‌شان شده است. مردان غريبي كه براي نان خانه، كارگر روزمزد شده‌اند، زنان اين مردان هم به‌ گونه‌اي ديگر جور زندگي در غربت را مي‌كشند. كودكان هم به گناه فقر به كارگاه‌هاي حاشيه شهر و كوره‌هاي آجرپزي پناه برده‌اند تا كمك‌خرج خانه باشند براي دمي نفس تازه كردن از فقر. خيلي از مردان كشورهاي همسايه هم در پي كار شايد هم براي فرار از جور طالبان به اين شهرها پناه آورده‌اند و حالا اهل و عيال‌شان هم ساكن خانه‌هاي محقر اطراف شهر شده‌اند. يكي از فعالان سمن‌شهر از افزايش كارگران روزمزد و كودكان كار و خيابان در اين شهر مي‌گويد: «در برهه‌اي آمار كودكان كار و خياباني به اندازه‌اي افزايش يافت كه بهزيستي از ان‌جي‌اوهاي فعال در اين عرصه خواست تا گشت‌زني‌هاي‌شان را براي شناسايي اين كودكان بيشتر كنند.»
 
فقر، متهم اصلي پرونده كودكان كار
«با توجه به نرخ تورم و شرايط اقتصادي كه بر كسي پوشيده نيست آمار اين كودكان رو به فزوني است. در اين ميان مسائل اقتصادي سبب شده اغلب اين كودكان از تحصيل باز بمانند هرچند بخشي از جمعيت كودكان كار به دليل اتباع بودن فاقد شناسنامه‌اند»؛ اين جملات را يكي از فعالان اجتماعي همين شهر به «اعتماد» مي‌گويد. به گفته اين فعال اجتماعي كه نخواست نامش افشا شود بيشتر كودكان كار و خيابان شهرهايي همچون اراك و ساوه درگير فقر و مسائل اقتصادي‌اند. اين فعال اجتماعي معتقد است بيشتر اين كودكان جزو قشر حاشيه‌نشين شهر هستند: «اعتياد خانواده و فقر اغلب اين كودكان را مجبور به كار در خيابان كرده است.» او ادامه مي‌دهد: «بيشتر كودكان كار 8تا17سال سن دارند. اغلب اين كودكان هم پسر هستند اگرچه كودكان كار شهر اراك ايراني‌اند اما شهر ساوه اغلب اتباع را دارد.» به گفته او صنعتي بودن و بافت كارگري شهر باعث شده اين شهرها مهاجرپذير باشند، بنابراين معضل كار كودك گسترده‌تر از گذشته است. كودكاني كه اغلب در چهارراه‌هاي پرتردد شهر در حال تكدي‌گري، دستفروشي و زباله‌گردي هستند. اين كودكان اغلب ساكن سكونتگاه‌هاي غيررسمي شهر هستند.
 
كودكان كوچه آزار
«باغ خلج»، «فوتبال» و «چشمه موشك» محله‌هايي كه به اين نام‌ها هنوز ميان اهالي شُهره‌اند، هر روز زندگي تكراري كودكاني را به نظاره مي‌نشينند كه در ميانه هياهوي شهر، كودكي‌شان را گم كرده‌اند و سردرگم به دنبال ردي از آن هستند: «اراك و ساوه شهرهاي صنعتي‌اند، بنابراين از لرستان، همدان، كرمانشاه و ... مهاجرپذير است و اين يعني گسترش حاشيه‌نشيني و در ادامه افزايش جمعيت كودكان كار و خياباني. كودكاني كه تا جايي در فقر غرق شده‌اند كه نياز به حمايت‌هاي غذايي دارند.» به گفته يكي از شهروندان و فعالان اجتماعي، اين كودكان اغلب درگير مسائل خانوادگي‌اند؛ طلاق و مسائل حاشيه آن: «كودك‌آزاري هم در ميان اين كودكان مشهود است. بخشي از اين كودكان توسط اعضاي خانواده يا افراد ديگر مورد سوءاستفاده قرار مي‌گيرند.» به گفته اين شهروند شايد در شهرهايي همچون تهران اين كودكان درگير باند و مافيا نباشند اما مشكلات خاص كودكان كار را دارند. بنا بر نظر اين شهروند در غياب ان‌جي‌اوها، بهزيستي متولي اين كودكان است، سازماني كه درگير بروكراسي شده و گاهي از وظايف خود فاصله مي‌گيرد: «يكي از مددجويان بهزيستي مي‌گفت براي گرفتن گواهي براي كار در شركتي بارها به سازمان مراجعه كرده و هنوز موفق به گرفتن نامه نشده است.»
شناسايي 240 كودك كار و خيابان
در استان مركزي
30خرداد 1402 اراك ميزبان همايش منع كار كودكان بود. در اين همايش «امير لندي»، مشاور دفتر آسيب‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي با اشاره به اينكه آمارهاي متفاوتي در مورد كار كودكان در كشور وجود دارد، گفته بود؛ «آمارها بسيار متفاوتند اما 900هزار تا حتي نزديك به يك‌ميليون از نظر ما دانشگاهيان آمار منطقي است.» البته مديركل بهزيستي استان مركزي با اشاره به اينكه كنترل كار كودك وظيفه همگاني است، گفته بود؛ «همه دستگاه‌هاي اجرايي در اين مسووليت اجتماعي سهيمند.» بنابر نظر «حسين‌آبادي» همايش منع كار كودك در راستاي آگاه‌سازي، آموزش و پيشگيري از ورود كودكان به دنياي كار و خيابان بوده است؛ «حضور اين كودكان در خيابان هم سيماي شهر را دگرگون مي‌كند هم خود اين كودكان دچار آسيب‌هاي جدي روحي و رواني مي‌شوند. اولين تاثير كار كودك بازماندن از تحصيل است، اگرچه در ادامه اين كودكان تاثيرپذيري‌هايي درخصوص اجتماعي شدن و... خواهند داشت.» هرچند در اين همايش معاون امور اجتماعي و فرهنگي بهزيستي استان هم از شناسايي 240 كودك در استان خبر داد. بنابر نظر «لله‌دادي» 3مركز شبانه‌روزي در زمينه نگهداري، تعليم، تربيت و آموزش كودكان بي‌سرپرست و بدسرپرست در استان فعاليت مي‌كنند. البته اين همايش يك خبر خوش هم داشت؛ چون «لله‌دادي» از راه‌اندازي دو مركز نگهداري كودكان كار و خياباني به صورت شبانه‌روزي در آينده خبر داد؛ يكي در اراك و ديگري شهرستان ساوه!
 
بالاخره خيابان‌هاي استان مركزي خالي
از كودكان كار است يا خير؟
و اما وضعيت كودكان كار و خيابان به روايت خبرهاي استان؛ «خيابان‌هاي استان مركزي خالي از كودكان كار است.» تيتر خبري كه 23مرداد در خبرگزاري‌هاي رسمي كشور منتشر شد! مديركل بهزيستي استان مركزي در قالب اين خبر گفته بود؛ «اين استان در حوزه كودكان كار و اتباع بيگانه نسبت به ساير استان‌ها وضعيت پاكي دارد و اكنون خيابان‌هاي استان خالي از كودكان كار است.» «محمود حسين‌آبادي» در نشست خبري گفته بود؛ «محيط خيابان براي كودكان، فضايي مخاطره‌آميز است كه بهزيستي با كمك ساير نهادها از شكل‌گيري پديده كودكان كار جلوگيري مي‌كند.» هرچند 12 تير 1402 مديركل بهزيستي استان مركزي از بحران طلاي كثيف يا همان زباله‌گردي خبر داده بود. «محمود حسين‌آبادي» با بيان اينكه الگوي كار كودك تابعي از شرايط فرهنگي، اجتماعي، خانوادگي، اقتصادي و سياسي جامعه است از افزايش تعداد كودكان كار و خيابان براي جمع‌آوري ضايعات خبر داده و گفته بود؛ «به نظر مي‌رسد اين كودكان كار، از سوي پيمانكاران پشت صحنه هدايت مي‌شوند و سود اين مشاغل كاذب كودكان در جيب اين دلال‌ها مي‌رود.» بنابر نظر «حسين‌آبادي» كار كودك به عنوان پيامد ناتواني خانواده در بعد اجتماعي و نابساماني درون خانواده است تا فقر اقتصادي. به اين علت كه تنها 25درصد ارتباط ميان فقر و كار كودك وجود دارد. «حسين‌آبادي» كار كودك در خيابان را نتيجه درهم شكستن ارزش‌هاي خانواده دانسته و گفته بود؛ «كمك مالي مردم به كودكان كار خيابان، نه تنها كمكي به اصلاح ساختار خانواده آنها نمي‌كند بلكه به تداوم حضور كودك در خيابان دامن مي‌زند و از سويي گروه‌هاي ذينفعي وجود دارند كه از دسترنج كار كودك بهره مي‌برند و به استثمار بيشتر كودك منجر مي‌شود.» اگرچه مهر 1401 سرپرست بهزيستي استان مركزي از شناسايي 289كودك كار و خيابان در استان مركزي گفته بود. به گفته «محمد زيدوند» اين تعداد كودك زير چتر حمايت بهزيستي اين استان قرار دارند. «زيدوند» در همين تاريخ گفته بود؛ «يكي از برنامه‌هاي سازمان در استان مركزي يك مركز حمايت آموزشي كودكان است كه در اراك فعاليت داشته است.» «زيدوند» ابراز اميدواري كرده بود بتوانند هرچه زودتر چنين مركزي را در شهرستان ساوه تاسيس كنند. با وجود اين اظهارنظرها پرسش اصلي در اين ميان اين است؛ مسوولان بهزيستي استان مركزي تكليف را مشخص كنيد؛ بالاخره اين استان كودك كار و خيابان دارد يا خير؟!
 
يك پژوهش رسمي؛ ۱۵درصد از
كودكان ايران «كودك كار» هستند
اين گزارش و ترديد درباره آمار و شرايط كودكان كار در يكي از استان‌هاي صنعتي ايران در حالي است كه به‌ تازگي مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي در گزارشي به اين موضوع پرداخت و اعلام كرد كه به دليل فقر خانوارها در حال حاضر شمار «كودكان كار» به ۱۵ درصد جمعيت كودكان افزايش يافته و دست‌كم ۱۰ درصد از كودكان كار هم امكان تحصيل و رفتن به مدرسه را ندارند. اين اطلاعات نتيجه يك پژوهش رسمي است در حالي كه فعالان حوزه كودكان كار معتقدند آمار واقعي حتي از اين هم بالاتر است. در گزارش مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي با عنوان «چالش‌هاي نظارت موثر بر عدم استفاده از كار كودكان» همچنين تاكيد شده كه «كار كودك گريبانگير حدود ۸ درصد و با احتساب كودكان خانه‌دار حدود ۱۵ درصد از كودكان ايران» است. علاوه ‌بر اين پيش‌تر مركز آمار و اطلاعات راهبردي وزارت كار هم گزارش و آماري از شرايط كودكان كار در ايران منتشر كرد كه در آن درباره وضعيت فعاليت كودكان ۱۰ تا ۱۷ ساله عنوان شده بود كه در سال ۱۳۹۶ از حدود ۹ ميليون كودك ايراني، حدود ۴۹۹ هزار كودك فعال بوده‌اند كه نشان از كار يا تلاش به پيدا كردن كار حدود نيم‌ميليون از كودكان ايران دارد. همين گزارش تازه مركز پژوهش‌هاي مجلس درباره تحصيل كودكان كار هم مي‌گويد كه دست‌كم «حدود ۱۰ درصد از كودكان كار» امكان تحصيل را ندارند و «به مدرسه نمي‌روند» و كار از دوران كودكي «آنها را از شأن، ظرفيت و توانايي» محروم مي‌كند و براي «رشد فيزيكي و رواني» كودكان مضر است.
به گفته اين فعال اجتماعي ساكن استان مركزي بيشتر كودكان كار و خيابان شهرهايي همچون اراك و ساوه درگير فقر و مسائل اقتصادي‌اند. اين فعال اجتماعي معتقد است بيشتر اين كودكان جزو قشر حاشيه‌نشين شهر هستند: «اعتياد خانواده و فقر اغلب اين كودكان را مجبور به كار در خيابان كرده است.» او ادامه مي‌دهد: «بيشتر كودكان كار 8تا17سال سن دارند. اغلب اين كودكان هم پسر هستند اگرچه كودكان كار شهر اراك ايراني‌اند اما شهر ساوه اغلب اتباع را دارد.» به گفته او صنعتي بودن، بافت كارگري شهر باعث شده اين شهرها مهاجرپذير باشند، بنابراين معضل كار كودك گسترده‌تر از گذشته است. كودكاني كه اغلب در چهارراه‌هاي پرتردد شهر در حال تكدي‌گري، دستفروشي و زباله‌گردي هستند. اين كودكان اغلب ساكن سكونتگاه‌هاي غيررسمي شهر هستند.