ماجرای یک دهه‌هشتادی که رفیق خزندگان است!

  «الوند محمدعلیزادگان» 19‌ساله و دانشجوی کارشناسی علوم مهندسی محیط‌زیست است. بیشتر ویدئوهایش را با «خب چیزی که ما اینجا داریم...» شروع می‌کند، نام گونه و زیرگونه آن را حتی اگر عجیب‌و‌غریب باشد، کامل می‌داند، در ویدئو درباره خزنده‌ای که کنارش است یا در دست دارد توضیح‌می‌دهد، جزئیاتش را می‌گوید و رفتار آن گونه را در موقع شکار بررسی‌ می‌کند. در اینستاگرام 61هزار نفر دنبال‌کننده دارد و هربار که یک پست جدید می‌گذارد خیلی‌ها محو او و دانشش یا حتی خزنده‌ها و دوزیستانی می‌شوند که تا الان شاید حتی اسم‌شان را نشنیده ‎بودند. او در دبیرستان، علوم‌تجربی خوانده و از زمانی که یادش‌ می‌آید حیوانات را بیش‌از اندازه دوست‎‌ داشته ‌است. این علاقه باعث‌شده او برای ادامه مسیر تحصیلی‌اش رشته‌ای را انتخاب‌کند که با این علاقه، هماهنگ است. البته در تمام این سال‌ها الوند با تشویق پدر و مادرش که حامی همیشگی او بودند به راهش ادامه‌ داده‌است. الوند جزو جوانانی است که برای هدفش سفر می‌کند. برای مثال برای دیدن مار افعی شاخ‌دار عربی یا افعی دم‌عنکبوتی به شن‌زارهای خوزستان می‌رود یا وقتی همه در رودخانه به دنبال عکس‌گرفتن و جوجه‌زدن هستند، او را باید در کنار زیستگاه سمندرها پیدا کرد. بیشتر محتوای صفحه‌اش هم نتیجه همین دیدارها و توضیحاتی درباره‌ آن‌هاست. حتی وقتی چند ماه پیش ماری را در قسمت اداری یک شرکت در جنوب تهران دیدند عکسش را برای الوند فرستادند. او با دیدن عکس فهمید با یک افعیِ سوسن مواجه ‌است و مار را تحویل‌گرفت تا ضمن بررسی سلامتی‌اش آن را در زیستگاه خودش رهاسازی‌ کند. پرونده امروز زندگی‌سلام حاصل گفت‌و‌گو با این پسر جوان و پرانگیزه درباره مسیری است که انتخاب‌ کرده‌.
از 7سالگی سر کلاس راهنمایان گردشگری!
همان‌طور که گفتیم بیشتر محتوای صفحه الوند درباره مواجهه او با خزندگان و دوزیستان در طبیعت است. وقتی از او می‎پرسم چطور و چه‌چیزی باعث‌شد تا این مسیر را انتخاب‌کند، می‌گوید :«من از وقتی یادم می‌آید حیوانات را خیلی دوست داشتم. از همان زمان خانواده‌ام خیلی حمایتم کردند و خیلی هم اهل سفر و طبیعت‌گردی بودند. به واسطه این موضوع این علاقه شکل‌گرفت و مسیر هم پیدا شد. وقتی سنم خیلی کم‌ بود شاید 7، 8 ساله مادرم در دوره‌هایی که برای راهنمایان گردشگری بود، شرکت‌ می‌کرد. من هم همراه او سر این کلاس‌ها می‌نشستم. این کلاس‌ها دوره‌های مختلفی دارند مانند دوره آشنایی با خزندگان، دوزیستان، پرندگان، پستانداران و ... . این جا یکی دیگر از موقعیت‌هایی بود که این علاقه خیلی بیشتر شکل‌گرفت. غیر از این، همیشه زیاد سفر می‌رفتیم و من علاقه‌ام را در سفرها هم دنبال‌می‌کردم. گذشت تا این که من در 15سالگی یک مشاهده جدید برای ایران در استان سمنان ثبت‌کردم. سوژه، یک پستاندار حشره‌خوار بود که مقاله‌شد. این جا بود که بیشتر وارد محیط آکادمیک شدم و خیلی جدی‌تر خزندگان و حیات‌وحش را دنبال کردم. من همیشه خزندگان و دوزیستان را بیشتر دوست‌داشتم که بخشی به خاطر متفاوت‌بودن این گونه‌ها نسبت به دیگر شاخه‌ها بود و این که کمتر به آن‌ها توجه می‌شد. ولی در کل این اتفاق همان چیزی بود که باعث‌شد بیشتر وارد محیط علمی شوم و فعالیت‌هایی را انجام‌دهم که تا الان دیدید و داوطلبانه یا از روی علاقه شخصی بوده است. درباره محتوا هم ویدئوهای مختلفی می‌گرفتم و بعد از این که یکی، دو تا را منتشرکردم بازخورد خیلی خوبی گرفتم و باعث شد به این مسیر ادامه‌دهم.»
جای خزندگان و دوزیستان خالی است!
یکی از اولین سوال‌هایی که با دیدن الوند و مسیر کاری‌اش به ذهنم رسید این بود که در این مسیر می‌خواهد به چه نقطه‌ای برسد؟ پاسخش این است: «هدفم از این مسیر بیشتر این است که گونه‌های بیشتری را ببینم، نقش کوچکی در حفاظت از حیوانات داشته باشم و اندک آگاهی را که دارم با دیگران به اشتراک بگذارم. به نظرم این آموزش می‌تواند به بقیه آدم‌ها خیلی کمک‌کند نه این که از حیوانات حفاظت کنند که شاید درباره آن‌ها دغدغه‌مندتر شوند. در واقع جدا از علاقه فردی که دوست‌دارم گونه‌های مختلف را ببینم و سفرکنم، می خواهم بقیه هم لذت آشنایی با این گونه‌ها را تجربه‌کنند و به نوعی از آن‌ها بیشتر حفاظت‌شود. حداقل، چیزی که ترجیح می‌دهم درباره اش محتوا تولید و در آن زمینه فعالیت کنم به چند دلیل، خزندگان و دوزیستان هستند. اول این که کمتر شناخته شده اند. احتمالا همه ما اسم یوزپلنگ آسیایی یا در میان پرندگان، نام زاغ بور را شنیدیم. چیزهای مختلفی درباره‌شان می‌دانیم. با بیشتر حیوانات و پرندگانی که در شهر و اطراف‌مان‌می‌بینیم ارتباط بیشتری برقرارمی‌کنیم ولی خزنده‌ها را عمده جامعه و خود ما هم خیلی کمتر می‌شناسیم. حداقل من فکر می‌کنم این که بیشتر فعالیتم درباره خزندگان و دوزیستان باشد، می‌تواند یک جای خالی را تا حدی پرکند. من در این حوزه دوستان جانورشناس، خزنده‌شناس و افراد تاثیرگذار زیادی را دیدم که همیشه دوست‌شان داشتم و از آن‌ها یادگرفتم ولی هیچ‌وقت دوست‌نداشتم شبیه کسی شوم.»
پدر و مادر ،فیلم‌بردار ویدئوهای پسر
از الوند پرسیدیم چنددرصد از زندگی روزمره و بلندمدت خود را به کار خزنده و دوزیست‌شناسی و پیداکردن آن‌ها اختصاص داده‌است. او این سوال را کمی سخت می‌داند و می‌گوید: «بخش زیادی. شاید این کار 80، 90 درصد روزم را تشکیل می‌دهد. بخش زیادی از سال را هم به خاطر دیدن خزندگان و دوزیستان در سفر هستم؛ تنها یا با دوستانی که مانند من به این موضوع علاقه‌دارند و پایه این‌جور سفرها هستند. در گذشته بیشتر سفرها را با پدرم می‌رفتم و بخش زیادی از فیلم‌برداری از گونه‌های مختلف که در صفحه‌ام می‌بینید کار پدر و مادرم است. به هر حال بخش زیادی از زندگی‌ام را شامل می شود. چون حتی وقتی سفر نیستم یا دارم کارگاهی مربوط به این موضوع را برگزارمی‌کنم و به سوالات دیگران در این‌باره جواب‌می‌دهم یا خودم در حال جست‌و‌جو هستم. من تا الان بیشتر به عنوان کارشناس یا تسهیل‌گر با تورها همراه بودم. چون مدرک راهنمای گردشگری و تورلیدری ندارم. برای گرفتن این مدرک باید دوره کارشناسی را گذرانده‌باشید. البته قوانینی وجوددارد که افراد بدون داشتن مدرک کارشناسی، این کارت را دریافت‌کنند اما من شرایطش را ندارم. به‌هرحال تورهایی که با کارت برگزارمی‌شوند اصولی‌تر است هرچند کسانی هستند که بدون این مدرک، تور برگزار می‌کنند ولی به نظر من برای چنین تورهایی درستش این است که افراد به خاطر شب‌گردی و مواجهه با گونه‌های شاید خطرناک بیمه شده‌باشند. ما در این برنامه‌ها یک بخش شب‌گردی داریم که به پیداکردن و دیدن خزندگان اختصاص دارد و با توجه به این که در ایران هم این کار خیلی معمول نیست پرنده‌ها را هم اضافه‌کردیم که اگر افراد به خزندگان بی‌علاقه بودند به خاطر پرندگان در این برنامه‌ها شرکت‌کنند، در کنار آن با خزندگان هم آشنا و به آن‌ها علاقه‌مند شوند.»

پیش‌بینی حدودی
 از روی رفتار مارها

«چه جرئتی کردی! چطور این حیوون رو دستت گرفتی پسر؟»، «خب الان کنار یکی از خطرناک‌ترین مارهای ایران لم دادی! چرا نمی‌ترسی خب؟»، «دیگه خیلی به قلمرو مار نزدیک شدی!»، «من خیلی از مار و خزنده‌ها می‌ترسم و اومدم این جا تا ترسم بریزه» و «سلام! پسری که مار توی آستینت پرورش می‌دی» و جملاتی شبیه این، بیشترین نظراتی‌ است که در صفحه الوند با آن برخوردمی‌کنید.  او درباره این‌که چطور به خزنده‌ای مانند مار افعی یا جعفری نزدیک شده‌است، می‌گوید: «بخش زیادی از رفتارم با خزنده‌های خطرناک مانند مارها به شناخت و آشنایی با آن گونه‌ها برمی‌گردد. برای مثال در ویدئویی در نزدیکی مار افعی دم‌عنکبوتی که زهرآگین است، نشستم. گونه‌ای مانند افعی دم عنکبوتی تا حد زیادی وابسته به استتار خودش است و تمام تلاشش این است که این هم‌پوشانی را لو ندهد. این یکی از دلایلی بود که می‌شد خیلی به آن نزدیک شد. با این حال وقتی با این گونه ها کار می‌کنید می‌توانید تا حدی رفتارشان را پیش‌بینی‌کنید. برای مثال وقتی قرار باشد گزیدگی اتفاق بیفتد آن‌ها با صدایی هشدار می‌دهند و وقتی یک گوشه آرام هستند اگر ما فاصله درستی را رعایت کنیم، اتفاقی نمی‌افتد.  البته وقتی انسان با گونه‌های مختلف کار کند، می‌داند تا چه اندازه توانایی پریدن دارند. بیشتر مارهای زهرآگین نمی‌توانند بیشتر از یک سوم طول بدن‌شان را به جلو پرتاب کنند و اگر شما یک فاصله میانگین بیشتر از این مقدار با آن‌ها داشته‌باشید معمولا خطری شما را تهدید نمی‌کند. در عین این که در طبیعت همیشه باید حواستان باشد ولی چیزی هست که هیچ وقت به کسی توصیه‌اش نمی‌کنم و تلاشم بر این است که افرادی که با این گونه‌ها آشنایی ندارند به هیچ عنوان این قدر به آن‌ها نزدیک نشوند.»


می‌خواهم در مسیری که هستم ادامه بدهم
واکنش‌ مردم وقتی می‌دیدند یک پسر 19ساله کارشناس تور است و با این همه گونه خزنده و دوزیست آشناست، چیست؟ این یکی از سوال‌های ما بود که شاید سوال شما هم باشد. الوند آخرین سوال‌مان را این‌طور پاسخ می‌دهد: «مردم بیشتر از آگاهی‌ام درباره گونه‌ها تعجب‌می‌کنند. برای‌شان عجیب است که چطور این قدر اطلاعات دارم و این قدر فعالیت کردم. تک‌و‌توک واکنش های منفی هم دارم که می‌گویند «هنوز سنت کم است»، «به جای این کارها برو دنبال آینده‌ات و کارایی رو انجام بده که به سنت مربوطه» ولی در مجموع خیلی واکنش‌های مثبتی می‌گیرم. من تا الان همیشه سعی‌کردم بیشتر موارد ایمنی را در برخورد با گونه‌های خطرناک رعایت‌کنم و در موقعیت خطرناکی قرار نگرفتم. فقط یک‌بار توسط یک مار نیمه زهری گزیده‌شدم که زهرش خطر جدی نداشت. من تا به‌حال مسئله‌ای درباره درآمد نداشتم و هم اکنون یک درآمد محدودی به واسطه برگزاری کلاس و کارگاه‌های مربوط به خزنده‌ها و دوزیستان دارم. برنامه‌ام برای آینده ادامه‌دادن همین مسیر است. شاید نظر خیلی‌ها این باشد که این رشته پول ندارد اما چیزی است که دوستش دارم، در آن موفق بودم و می‌خواهم تحصیلم را در همین زمینه ادامه‌بدهم.»