جبهه جدید پوتین علیه غرب

پس از کودتا در مالی، بورکینافاسو و نیجر که علیه دولت‌های هم پیمان با فرانسه انجام شد، این بار یک کودتا در گابن علیه رئیس دولت این کشور که یکی از متحدان قدیمی پاریس بود، انجام شد که نشان می‌دهد موجی از کودتاها در آفریقا علیه فرانسه شکل گرفته و این کودتاهای نظامی با استقبال مردم هم روبه‌رو شده است. جالب این جاست که تظاهرات آفریقایی‌ها یا آفریقایی‌تبارها علیه اروپا و به طور خاص علیه فرانسه نیز به یک پدیده تبدیل شده است. آفریقایی‌تبارها در همین هفته‌های اخیر علیه سیاست‌های دولت فرانسه در پاریس، مارسی و... به میدان آمدند و بعضی جریانات اجتماعی فرانسه را هم جذب کردند.با نگاهی به دو کودتای اخیر در نیجر و گابن به این نتیجه می رسیم که این دو کشور مهم‌ترین مراکز تامین ثبات در غرب و مرکز آفریقا بودند و غرب قصد داشت که این دو کشور را به عنوان مینیاتوری از توسعه و دموکراسی ترویج کند. به طور مثال، دولت نیجر از معدود دولت های غرب آفریقا و حوزه اکوواس بود که به وسیله دولت غیرنظامی اداره می شد و در آن روندهای دموکراتیک وجود داشت. دولت سعی می‌کرد روابط با اقوام مختلف همچون طوارق، فولانی‌ها و منطقه تیلابری را از طریق مذاکره و حتی به رسمیت شناختن هویت فرهنگی جذب مرکز کند که همین ایده باعث شکاف بین نظامیان و واحد سیاسی در این کشور شد. درخصوص گابن نیز کمابیش چنین چیزی بود. غرب برای دولت بونگو دستور کار یک دولت توسعه‌گرا و پیشرو در امر محیط‌زیست را تعریف کرده بود؛ اهتمام به محیط زیست در گابن تا آن جا بالاست که ۱۱ درصد مساحت گابن تبدیل به پارک ملی شده است. پایتخت گابن شهر لیبرویل مرکز اتحادیه اقتصادی آفریقای مرکزی(ایکاس) است و حتی در برهه‌ای قرار شد تا پیمان ایکاس یک نیروی نظامی مستقل همچون ناتوی آفریقایی را با ۷۰۰ نیرو ایجاد کند.علاوه بر این گابن در تحولات مهم آفریقایی در 40 سال گذشته سعی کرده است که در حکم «سوئیس آفریقا» عمل کند. در جنگ چاد و لیبی در دهه ۱۹۸۰ از هر دو طرف خواست تا به صلح متعهد باشند. حتی در بحران موسوم به جنگ اول کنگو که به شورش توتسی‌ها علیه «سسه سکو» رئیس جمهور زئیر انجامید نیز عمر بونگوبا پرهیز از دخالت سعی کرد که نقش میانجی را ایفا کند؛ حتی در جنگ داخلی بوروندی که طی سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ علیه دولت «پی‌یر انکورونزیزا» انجام شد، سعی کرد تا این نقش را حفظ کند.از سوی دیگر از مهم ترین منابعی که گابن در اختیار دارد، منابع اورانیم «اوکلو» در فرانسویل است که همچون منابع اورانیم آرلیت در نیجر سال های سال دست فرانسوی ها بود و البته به دلیل استخراج بی‌رویه عملاً به اتمام رسیده است.  تحلیل این کودتا نیز مبتنی بر منابع اولیه چندان راه گشا نیست؛ چراکه منابع اورانیم گابن بسیار ضعیف شده و تولید نفت اندک این کشور هم نقش مهمی در زنجیره جهانی انرژی ندارد. از این رو این کودتا را باید از منظر امنیتی و نقش گروه واگنر در ایجاد خط تماس با ساختارهای نظامی قاره آفریقا بررسی کرد. چندی پیش نیز بلومبرگ از برنامه ولادیمیر پوتین برای به دست گرفتن کنترل گروه نظامی واگنر در آفریقا پس از مرگ فرمانده آن خبر داد.پوتین با حمایت واگنر از ساختار امنیتی شکننده دولت های آفریقایی قصد دارد تا امتیاز استخراج معادن و ... را به دست آورد. ضمن این که با فروش رایگان غلات روسی به آفریقا قصد دارد تا جاپای خود را در قاره سیاه تقویت کند. گویا پوتین قصد دارد در برابر بایدن و غرب جبهه نوینی را باز کند. از این رو با کودتا در گابن به عنوان دماپای تحولات آفریقا باید شاهد کودتاهای زنجیره‌ای با سرعت بیشتر در قاره آفریقا و افزایش نقش جمهوری آفریقای مرکزی به عنوان متحد روسیه در این منطقه باشیم.