ابر امتیاز آمریکا به هند و عربستان

صابر گل عنبری-جهان و منطقه خاورمیانه تحولات حساس، دقیق و عمیقی را در جهت توسعه ائتلافات و بلوک‌بندی‌های آمریکا تجربه می‌کند که ادراک آن می‌طلبد از اتفاقات نه چندان عمیق و برخی ظواهر –به رغم اهمیت آن‌ها – عبور کرد و اسیر آن‌ها نماند. پیشران این تحولات نیز دو اولویت آمریکا یکی جهانی و دیگری خاورمیانه‌ای است. اولویت جهانی آمریکا تقابل با چین و مهار آن است و نه روسیه، که تقابل با آن از نظر آمریکا جهانی نیست و فعلا به باتلاق اوکراین کشانده شده و بلوک ناتو در صرافت زمین‌گیر کردن آن در این نقطه هستند. غایت آمریکا از این تقابل هم تقویت نظم جهانی تک قطبی و رفع چالش‌های جدی فرا روی آن است.اولویت خاورمیانه‌ای آمریکا نیز ادغام تدریجی اسرائیل در منطقه و در نهایت ایجاد نظمی منطقه‌ای است که پیش درآمد آن هم همین عادی سازی روابط در سطح منطقه با اسرائیل است که واشنگتن چند سالی است تلاش می‌کند آن را به روند مسلط منطقه‌ای تبدیل کند و کلیدی‌ترین پلان آن عادی سازی میان اسرائیل و عربستان است.اقتصاد و امنیت دو کلید واژه هر دو نظم پیش گفته است و از این منظر می‌توان به رونمایی از ابرپروژه کریدورهای سبز فراقاره‌ای در نشست گروه ۲۰ در دهلی نو هند نگریست که قرار است هند، خاورمیانه و اروپا را از طریق خطوط ریلی و کشتیرانی، کابل‌های داده پرسرعت و خطوط انرژی به یکدیگر متصل کند.به نوشته بلومبرگ، این طرح خروجی مذاکرات بی سر و صدای آمریکا از ژانویه گذشته با هند، عربستان، امارات و اسرائیل است. در این طرح به عربستان موقعیت کانونی در اتصال خطوط ریلی خاورمیانه (عربی) داده شده که قرار است این خطوط ریلی از طریق خطوط کشتیرانی به بنادر هند و از آن جا و همچنین بنادر اسرائیل به اروپا متصل شود.این ابرپروژه که در حاشیه نشست نیز یادداشت تفاهمی   درباره آن میان آمریکا و عربستان امضا شد و بایدن آن را «معامله‌ای بزرگ»، «تاریخی» و «نقطه عطف» توصیف کرد، تیری است که آمریکا می‌خواهد با آن چند نشان را هدف بگیرد؛ نخست بالا بردن نقش و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هند در مقابل چین و دوم به حاشیه بردن طرح «یک کمربند یک جاده چین» یا همان جاده ابریشم. البته این ابر پروژه در صورت افتتاح تنها تهدیدی برای این طرح چینی نیست، بلکه دیگر کریدورهای بین‌المللی چون شمال جنوب را نیز دربر می‌گیرد.نشان سوم دادن نقشی کانونی به عربستان در این کریدور بین‌المللی امتیاز بزرگی به ریاض در چارچوب پروژه عادی سازی روابط میان آن و تل آویو و همچنین تقویت جایگاه متحدان آمریکا در منطقه است. نشان چهارم نیز ادغام اسرائیل در منظومه اقتصادی منطقه است.درخصوص  این عادی‌سازی هم ذکر این نکته بد نیست که با وجود اخبار ضد و نقیض موجود که اغلب از منابع آمریکایی هم درز پیدا می‌کند، به نظر نگارنده اصل قضیه تمام شده است؛ به این معنا که این گونه نیست که ریاض درخصوص عادی سازی روابط با اسرائیل بر سر دو راهی باشد، بلکه اصل آن را پذیرفته و صرفا فعلا برخی جزئیات و زمان مناسب رونمایی از آن مطرح است. هدف از درز تدریجی اطلاعات بعضا متناقض هم جا انداختن و مقدمه‌سازی برای این اتفاق پرپیامد است. قبلا نیز گفته شد که این مسئله مانند عادی‌سازی روابط بحرین، امارات و ... با اسرائیل نیست، بلکه آمریکا به آن به عنوان مهم‌ترین شاخص شکل‌گیری خاورمیانه مطلوب خود می‌نگرد.جدول زمانی مشخصی برای پروژه و همچنین هزینه آن اعلام نشده است. با وجود این، بن سلمان در سخنان خود از ۲۰ میلیارد دلار سخن گفت که مشخص نیست منظور هزینه کلی پروژه است یا بخش مربوط به آن در داخل عربستان. به هر حال، این طرح بین‌المللی در صورت اجرای موفق آن، جدا از اهداف و پیامدهای ژئوپلیتیک یاد شده، می‌تواند همگرایی و همکاری در دیگر تشکل‌های جهانی نوظهور مانند بریکس با محوریت چین را نیز تضعیف کند. وقتی در چنین کریدوری چنان موقعیت بین‌المللی به هند به عنوان یک اقتصاد در حال توسعه و نوظهور داده می‌شود که تعارض منافع و اختلافات تاریخی جدی با چین دارد، طبیعی است که از همگرایی جمعی جدی در بریکس پرهیز کند که برآیند آن بالا رفتن وزنه چین در تقابل جهانی با آمریکا باشد.به گفته سالیوان، این طرح فعلا هند، عربستان، امارات، اردن، اسرائیل و اتحادیه اروپا را شامل می‌شود، اما به احتمال زیاد بعد از اجرا توسعه پیدا کند و بخواهند کشورهای دیگری را همچون عراق البته تحت شروطی به آن وصل کنند.در کنار کریدور یاد شده هم در نشست گروه 20 از پروژه دیگری هم با عنوان کریدور آفریقا رونمایی شد که قرار است بندر لوبیتو آنگولا را به مناطق غیر ساحلی در این قاره از طریق استان کانانگای جمهوری کونگوی دموکراتیک و مناطق معدن مس زامبیا وصل کند.یکی از اهداف عمده آمریکا از این پروژه کشاندن تقابل با چین به آفریقا و تهدید نفوذ اقتصادی آن در این قاره پرفرصت است.