قيمت نان نماد چيست؟

اميد نانوا فقط و فقط به فهم و درك بالاي شما است و از اينكه با ما همكاري مي‌كنيد سپاسگزاريم.» متن مهمي است. نقد نانوا به ماجرا هم درست است. مشتري هم حق داشت. متهم اصلي در آن ميدان غايب بود.  هميشه نسبت به قيمت نان، انرژي و پزشك حساس بوده‌ام. با قيمت نمي‌توان بازي كرد. اتفاقا با اين سه كالا بيش از هر چيز ديگري بازي مي‌كنند. اينها هيچ‌كدام مختص اين دولت نيست از ابتداي انقلاب بوده. قيمت‌گذاري يعني چه؟ با هزار بدبختي نفت را توليد كرده و مي‌فروختيم با دلار آن گندم وارد مي‌كرديم. با هزار بدبختي مي‌آورديم در سيلوها و سپس آرد كرده و به نانوا داده و او هم با بدبختي به‌صورت كم‌كيفيت توليد و به مردم مي‌دهد، مردم هم حق انتخابي ندارند و صداي‌شان در نمي‌آيد. در بدترين حالت به مردم مي‌گويند نخر و نان را خشك و ضايعاتي كرده و با قيمت بالاتر از نان تازه مي‌فروخت. نان كپك مي‌زد و مي‌داديم گاو بخورد تا شير دهد. البته طبعا همه نان‌ها اين‌گونه نبود ولي اين فرآيند نشان‌دهنده واقعيت مهمي بود. واقعيت سياست‌گذاري در ايران. زماني در دوره اصلاحات اين مساله در مورد نان تا حدود زيادي حل شد. همين نيروهاي موجود مانع از اجراي حل مشكل سوخت شدند و برنامه چهارم را تغيير دادند تا انجام نشود. حالا دوباره به بدترين شكل شاهد اوج‌گيري ماجراي نان و سوخت و تا حدي پزشكان هستيم. سال گذشته گام‌هاي بي‌ثمري را براي اصلاح يارانه‌هاي نان برداشتند كه در عمل به رانتي براي واردكنندگان‌ پوزهاي پرداخت تقليل پيدا كرد و نتيجه ديگري نداشت. در چند سال اخير و با اوج‌گيري تورم بالاي ۴۰درصدي طي ۵ سال و به علاوه امسال، دولت جرات اصلاح قيمت انرژي و نان را ندارد و اين كار را با فشار به توليدكننده نهايي انجام مي‌دهد او هم با انواع ترفندها مي‌كوشد كه اين مشكل را دور بزند. نتيجه چه خواهد بود؟ تقابل مردم با يكديگر و تنش‌هاي شديد رواني كه فقط براي پايين نگه داشتن نرخ تورم از طريق مهار قيمت نان انجام مي‌شود. مهاري كه دير يا زود و به علت ناترازي شديد قيمتي، غيرممكن خواهد شد و همين الان هم هزينه‌هاي پنهان زيادي دارد كه به صورت تخلف يا اتلاف منابع در آن ديده مي‌شود. واقعيت اين است كه به لحاظ اخلاقي نمي‌توان از افزايش قيمت نان دفاع كرد، چون در اين شرايط فشار تورمي و‌ گراني مواد غذايي و برنج و حبوبات و ماكاروني سهم نان در تامين كالري مورد نياز مردم فقير بيشتر و تعيين‌كننده شده است و هيچ وجداني رضايت نمي‌دهد كه بار بيشتر گراني به طبقات فقير تحميل شود و با وجود و گسترش فقر بايد به فكر مردم بود. از سوي ديگر به وضوح مي‌بينيم كه توازن قيمت‌ها بيش از تحمل اقتصاد و در حال بهم خوردن است. قيمت ناموس اقتصاد است و اين وضعيت به‌طور قطعي به زيان اقتصاد و مردم است. دولتي‌ها هم اين را خوب مي‌دانند. هم درباره نان و هم انرژي و بنزين. پس چرا نمي‌توانند كاري كنند؟ كارهايي هم كه در اين دو سال كردند شكست خورد. چه طرح آزمايشي كه در كيش براي پرداخت مستقيم يارانه بنزين دادند و چه اقداماتي كه براي نان انجام دادند. هر دو شكست خوردند به همين دليل مسكوت گذاشتند. راه‌حل در سياست و بازسازي اعتماد است. تا روزي كه اين ترس وجود دارد كه حوادث ۹۶ و ۹۸ و ۴۰۱ تكرار شود سياست‌گذاري واقعي و علمي قفل است. قيمت نان نماد اين واقعيت است. حتي سال گذشته هم كه ارز ۴۲۰۰ را اصلاح كردند نتوانستند به ‌صورت صحيح انجام دهند آن را نصفه نيمه انجام دادند كه به مرور شكاف قيمتي آن بيشتر شد.