اصلاح ساختارها؟

احسان هوشمند
كمتر عاقلي مي‌تواند اوضاع و احوال اين روزهاي كشور را نظاره كند و نگراني خود را از روند حوادث و جريان‌هاي يك سال گذشته كشور پنهان نكند. از اواخر شهريور ماه سال گذشته مطالبات تازه‌اي در سطحي وسيعي از افكار عمومي طرح شد كه نشانه‌هاي خود را لااقل در كاهش گسترده سطح مشاركت در دو انتخابات پيشين مجلس و رياست‌جمهوري نشان داده بود. اگر تحليلگران و سياستمداران كشور پيام كاهش شديد مشاركت در دو انتخابات گذشته را به صورت جدي بررسي کرده و براي اصلاح روندها در حكمراني كشور تجديد نظر مي‌كردند شايد حوادث سال گذشته با آن شدت و حدت بروز نمي‌كرد. حوادثي كه هزينه‌هاي سنگيني در پي داشت و ابعاد آن در سطوح وسيعي بروز كرد. بي‌دليل نبود كه رييس‌جمهور در اين دوره از اصلاح سياست‌هاي كلي نظام سخن گفت و رييس مجلس نيز ضرورت اصلاحات مشروع در مسير حكمراني نوين در آينده نزديك را ضروري دانست. هر چند در عمل و پس از كاهش التهاب دوباره در بر همان پاشنه سابق چرخيد و اصلاحات گسترده و همه‌جانبه‌اي آغاز نشد. اما اين بي‌توجهي به آغاز اصلاحات گسترده در ساختار حكمراني كشور به معناي آن نبود كه اوضاع و احوال كشور تغيير كرده و با فروكش كردن اعتراضات شرايط به حالت عادي بازگشته است؛ شرايط همچنان عادي نيست.
1- در دو دهه گذشته جامعه ايران تغييرات اجتماعي و فرهنگي عميقي را تجربه كرده است. اولين نشانه‌هاي درخواست اصلاحات پس از پايان جنگ تحميل شده بر ملت ايران خود را  نمايان كرد و با دوم خرداد 1376 مجالي براي طرح يافت. افزايش سطح سواد، افزايش شمار تحصيلكردگان آموزش عالي، كاهش بعد خانوار به صورت گسترده، دسترسي گسترده به ابزارهاي نوين ارتباطي، افزايش ارتباطات فرامرزي، دگرگوني در باورها و نگرش‌هاي نسل‌هاي جديد، تغیيرات عميق در سبك زندگي همزمان با تجربه مكرر و مداوم تورم دو رقمي براي چند دهه، گسترش فساد و ناكارآمدي ابزارهاي مواجهه با شرايط جديد كشور در ساختار حكمراني و مقاومت بخشي از ساختار در برابر اصلاحات قانونمند موجب شده تا كشور درگير چنين شرايط پيچيده و بغرنجي شود.
2- مراكز مطالعاتي متعدد و اتاق‌هاي فكر مختلفي با صرف بودجه‌هاي كلان وظيفه رصد و تحليل و ارزيابي اوضاع و احوال كشور در سطوح مختلف را بر عهده دارند. نگرش سنجي افكار عمومي، سنجش مطالبات عمومي، ارزيابي از سطوح مطالبات و خواسته‌هاي شهروندان و موانع پيش روي توسعه كشور و ارايه پيشنهادهای مبتني بر بررسي‌هاي ميداني و ظرفيت‌هاي كشور از جمله فعاليت‌هايي است كه از اين دست مراكز انتظار مي‌رود. شواهد موجود نشان مي‌دهد كه اين دست از نهادها و سازمان‌ها همچون ديگر اجزاي نظام حكمراني با دژكاركردها روبرو شده و از سوي ديگر توسط نظام حكمراني چندان مورد اعتنا قرار نمي‌گيرند. وضعيت مراكز با اهميتي چون مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري در دو سال گذشته نمونه‌اي از اين مدعا است. مركزي كه ماه‌ها است بدون سرپرست دچار رهاشدگي است!
3- در جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم نهادهاي واسط چون احزاب و سمن‌ها در مناسبات جديد نقش بي‌بديلي بر عهده دارند. اما در كشور متناسب با شرايط و ظرفيت‌هاي موجود نهادهاي مدني و احزاب سياسي هم نقش چنداني در ميانه جامعه و نظام حكمراني ايفا نمي‌كنند. محدوديت‌هاي فراوان موجود مانع از آن شده كه اين ظرفيت در خدمت امنيت و توسعه كشور قرار بگيرد.
4- در شرايط پيچيده‌اي كه نظام حكمراني با آن دست به گريبان است چگونه مي‌توان به مصاف و مواجهه با مسائل موجود رفت؟ در حالي كه سطح نارضايتي‌هاي گسترده، انباشت مطالبات در سطوح مختلف اجتماعي ابعاد تازه و استمرار مشكلات و مسائل عيني كشور مانند تورم و گراني و بيكاري و فقر و افزايش سن ازدواج و مانند آن همچنان استمرار دارد، آيا مي‌توان به شكلي مدبرانه و عقلاني به چاره‌جويي مسائل پيش رو پرداخت؟
5- جامعه ايران برخلاف رويه بخشي از حكمراني، مبتلا به خودتخريبي گسترده نشده و همچنان ظرفيت‌هاي اميدبخش و اثر‌گذاري در دسترس است تا بتوان بر مسائل موجود فايق آمد. شرايط براي پذيرش و استقبال از ظرفيت اصلاحي چندان از دسترس دور نيست. اما اينكه اصلاحات اساسي به چه ترتيبي و با چه محتوايي آغاز شود و چه اهدافي براي آن متصور شد، نيازمند تأملي جدي و كارشناسي شده است. تا دير نشده براي گذر از شرايط پيچيده كشور بايد تدابيري انديشيد.