بنای حرم رضوی؛ تجلّی وحدت مسلمانان حول ارادت به اهل‌بیت(ع)

 طی چند دهه اخیر، تلاش برای ایجاد تفرقه و دامن زدن به اختلافات عقیدتی در میان مسلمانان، ابعاد گسترده‌ و خطرناکی یافته‌است؛ از یک سو جریان تکفیری که بر بستر تفکرات وهابی شکل گرفت‌، خروجی خطرناکی به نام «داعش» را به جان همه مسلمانان – اعم از شیعه و اهل‌سنت –  انداخت و از سوی دیگر جریان‌های مشکوکی مانند یاسرالحبیب، با حمایت مالی معلوم، به انتشار مطالب ضدتقریبی و اهانت به مقدسات اهل‌سنت مشغول شدند و اقدامات آن ها، دستمایه رفتارهای تندروانه علیه شیعیان در سراسر جهان اسلام است. در مقابل این حملات علیه تقریب مذاهب اسلامی و ترویج زندگی برادروار مسلمانان در کنار یکدیگر و صف‌بندی آن ها در برابر دشمنان مشترک، تلاش‌ها برای سازمان دهی برنامه‌های تقریبی چنگی به دل نمی‌زند. هرچند یگانه کشوری که در این مسیر، مصمم گام بر می‌دارد جمهوری اسلامی ایران است، اما متأسفانه، اقداماتی که در این راستا از سوی دولت و مردم ما سازمان دهی می‌شود، حتی جوابگوی پاسخی درخور به اقدامات ضدتقریبی داخل کشور نیست. سال‌هاست که فعالان حوزه وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، تلاش می‌کنند زمینه‌های این اصل راهبردی و جایگاه آن را در ایران و تمام جهان اسلام، چه در میان طبقه علما و چه در میان عامه مردم، با استفاده از راهکارهای علمی و تبلیغی، تقویت کنند اما هنوز تا رسیدن به جایگاه مناسب و شایسته، راه درازی در پیش داریم و هجمه‌های ضدتقریبی علیه بسیاری از برنامه‌های «تقریب‌آفرین» آشکارا دیده می‌شود. نگارنده این سطور که در سال جاری توفیق شرکت در پیاده‌روی اربعین را یافت، به عینه مشاهده کرد که جریان‌های تکفیری شیعه، مانند گروه‌های وابسته به جریان شیرازی‌ها، چه حجم گسترده‌ای از تبلیغ را برای تشویش اذهان شرکت‌کنندگان در بزرگ ترین اجتماع مسلمانان جهان به کار گرفتند. این در حالی بود که موکب‌های متعلق به برادران اهل‌سنت، در مسیر نجف اشرف تا کربلا، پذیرای زائران پیاده امام حسین(ع) بود و هر کس با آن ها برخورد می‌کرد، می‌توانست دریابد که روح تقریب، با اتکا بر محبت اهل‌بیت(ع)، در کالبد همه مسلمانان جریان دارد و می‌توان با تکیه بر این ارادت مشترک، کارسازی‌های بزرگی انجام داد و آتش اختلافات و فتنه‌ها را تا حد زیادی از التهاب انداخت. مروری بر تاریخ جوامع اسلامی طی 14 قرن اخیر نشان می‌دهد که موضوع اتکا به محبت اهل‌بیت(ع)، همواره به عنوان یک عامل مشترک، نقش مهمی در ایجاد تقریب میان مذاهب اسلامی و زیست برادروار پیروان مذاهب در کنار یکدیگر داشته‌است. نمونه مهم و برجسته چنین رویکردی را می‌توان در تاریخ ساخت و ساز حرم رضوی مشاهده کرد. نخستین گام‌ها  برای توسعه حرم   معماری حرم رضوی، تاریخی ۱۲ قرنه دارد؛ مدتی پس از شهادت غریبانه امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ قمری فعالیت‌هایی برای ساخت بنا بر فراز مرقد مطهر ثامن‌الحجج(ع) آغاز شد. این فعالیت‌ها در دوره سامانیان و تسلط اُمرای این دودمان بر خراسان اوج گرفت و افرادی مانند «فائق خاصه» و «ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی» در تقویت و گسترش اماکن متبرکه، طی قرن چهارم هجری همت گماشتند. آن زمان شیعیان اثنی‌عشری در اقلیت بودند و این توانایی را نداشتند که بدون دردسر و برکنار ماندن از اقدام‌های خصمانه برخی جریان‌ها، دست به ساخت و ساز و فعالیت‌های عمرانی در حرم مطهر بزنند. فائق خاصه را که اصالتاً اهل اندلس بود، باید نخستین مدیر عمرانی حرم رضوی بدانیم که پیرو یکی از مذاهب اهل ‌سنت بود. ابومنصور نیز چنین وضعیتی داشت. در دوره‌های بعد، ابوالحسن عراقی دبیر یا دیگر اُمرای غزنوی که فرمان ساخت و ساز در حرم رضوی را دادند، پیرو مذهب شیعه نبودند یا دست‌کم به پیروی از مذهب اهل‌بیت(ع) شهرت نداشتند، اما خود را ارادتمند ثامن‌الحجج(ع) می‌دانستند و در آباد کردن مشهدالرضا(ع) می‌کوشیدند. نخستین مناره حرم مطهر، یعنی مناره‌ای که در کنار گنبد روضه منوره قرار دارد نیز توسط همان‌ها ساخته شد. گزارش‌هایی در دست داریم که نشان می‌دهد در سده‌های نخست اسلامی، حرم مطهر و اماکن متبرکه، مکانی برای برقراری جلسات درس استادانی از مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه و اهل‌ سنت بود و این گردهمایی و افزایش تحمل یکدیگر، بدون ارادت خالصانه به صاحب این بارگاه منور امکان نداشت. حتی بزرگانی مانند خواجه نظام‌الملک طوسی که در مذهب خود سخت متعصب بودند هم در عمران و آبادانی مشهدالرضا(ع) کوشیدند و این بقعه منور و متبرک را مکانی برای عبادت و عرض حاجت به درگاه باری ‌تعالی می‌دانستند و معتقد بودند دعا در کنار این مرقد عزیز و نورانی، مقبول و مستجاب درگاه حضرت احدیت است. خواجه نظام‌الملک که مذهب شافعی داشت، برای راحتی و آسایش زائران امام رضا(ع) دست به ایجاد کاروانسرایی زد که بعدها، بخش‌هایی از آن در محدوده مسجد گوهرشاد قرار گرفت. سنتی که ادامه یافت پس از حمله مغول نیز سادات رضوی به عنوان متولیان حرم مطهر امام رضا(ع)، با حمایت برخی شخصیت‌ها که به پیروی از دیگر مذاهب اسلامی شهرت داشتند، حرمت حرم مطهر را حفظ کردند و در عصر غازان‌خان، ایلخان مغول که پیرو یکی از مذاهب اهل ‌سنت بود، سنگ بنای دارالسیاده در حرم رضوی گذاشته ‌شد. با ایجاد نخستین حکومت شیعی در خراسان یعنی حکومت سربداران، شیعیان این مجال را یافتند که در فعالیت‌های عمرانی و تزیینی حرم مطهر امام رضا(ع) نقش مؤثر و بیشتری ایفا کنند؛ آن‌ها این فعالیت‌های عمرانی را در ادامه اقدام‌های پیشین به انجام رساندند و تفاوت مذهب موجب نشد که به آثار باقی مانده از دیگران، با نگاه منفی بنگرند. در واقع محبت داشتن و ارادت ورزیدن همه مسلمانان به حضرت ثامن‌الحجج(ع)، نزد تمام مذاهب اسلامی رسمیت و اعتبار داشت. در عصر تیموری و با وجود گسترش تفکرات شیعی در ایران، باز هم بیشتر بانیان فعالیت‌های عمرانی حرم مطهر، شیعه نبودند؛ گوهرشاد خاتون با وجود همه ارادتی که به امام رضا(ع) داشت، به شیعه بودن معروف نبود، هر چند که در میان اطرافیانش، سادات معزز و افرادی مانند پریزادخاتون به پیروی از مذهب اهل‌بیت(ع) شهرت داشتند. در ادامه این فعالیت‌ها، باید از بزرگانی مانند امیرعلیشیر نوایی یاد کنیم که بخش مهمی از فعالیت‌های عمرانی حرم رضوی که مبنایی برای توسعه آن در عهد صفویه شد، حاصل تلاش‌های اوست. امیرعلیشیر برای ساخت و ساز حرم رضوی، استادان و معمارانی از همه مذاهب اسلامی را به کار گرفت و این ‌چنین نقش این مکان مقدس در تحبیب قلوب مسلمانان و تقریب مذاهب اسلامی، بیش از گذشته آشکار شد. در دوره‌های بعد نیز با وجود رسمیت یافتن مذهب تشیع در عصر صفوی، آثار و بناهای مربوط به دوره‌های قبل همچنان برقرار ماند و تا امروز دوام آورد؛ زیرا هیچ کس در نیت خالصانه بانیان این اماکن و علاقه آن‌ها به ساحت مقدس امام رضا(ع) تردیدی نداشت. به همین دلیل، باید بنای حرم مطهر رضوی را نمادی از وحدت اسلامی حول ارادت به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) بدانیم.