چرايي عمليات فلسطين

برخي مواضع و تحليل‌هايي كه اين روزها در بين عده‌اي از اصحاب نظر و تحليل در ايران اظهار مي‌شود با تصريح يا تلويح در راستاي محكوميت حماس و جهاد اسلامي يا حتي فلسطينيان است و گاهي از اين هم فراتر رفته به نحوي تاييد اسراييل را نيز به همراه دارد. واكنشي بودن بخشي از اين مواضع و تحليل‌ها به اين معنا كه از نظر اين افراد هرچه را حاكميت ايران تاييد يا تكذيب كند بايد عكس آن را انجام داد به وضوح آشكار است. همچنين تاثير عمليات گسترده رواني و رسانه‌اي اسراييل و حاميان آن در حق جلوه دادن خود و محكوم نمودن فلسطينيان و توجيه كشتارها و جنايت‌هاي روزمره در غزه نيز در بخش ديگري از اين تحليل‌ها روشن است. اما بخشي از اين مواضع و تحليل‌ها نه واكنشي است نه از عمليات رواني و رسانه‌اي تاثير پذيرفته است، بلكه عمدتا از سر ابهام و پيچيدگي اوضاع يا از سر دلسوزي براي فلسطينيان است. براي اين عده اين سوال و ابهام مهم وجود دارد كه چرا حماس و جهاد اسلامي با توجه به اينكه از پيش آشكار بود و كاملا آگاه بودند كه اسراييل به تلافي عمليات آنان دست به كشتار و خرابي‌ها و جنايت‌هاي وسيع مي‌زند و جان و سلامتي هزاران بلكه ده‌ها هزار انسان بي‌گناه از كودك و زن و مرد را مي‌گيرد و زندگي را براي فلسطينيان از گذشته هم سخت‌تر و غيرقابل تحمل‌تر مي‌كند دست به اين حمله و عمليات زدند. آنان معتقدند كه امريكا و ساير هم‌پيمانان اسراييل هرگز اجازه نخواهند داد به اسراييل آسيبي وارد شود و در صورت لزوم، همان گونه كه اكنون مشاهده مي‌شود از هيچ اقدام و كمكي به اسراييل براي حفظ و بقاي خود و انتقام گرفتن فروگذار نخواهند كرد. لذا آنچه باقي مي‌ماند نه تنها دستاوردي براي فلسطينيان نيست بلكه اسراييل را جري‌تر ساخته و ضمن ايجاد خسارت‌هاي عظيم و جبران‌ناپذير به آنان، حلقه محاصره را تنگ‌تر و زندگي را بر آنان مصيبت‌بارتر مي‌كند. لذا اين عده با دلايل مذكور و امثال آن اقدام حماس و جهاد اسلامي را محكوم مي‌كنند يا حداقل نادرست و غيرقابل قبول و از سر ادراك شناختي نادرست يا هيجان و غرور و احساسات مي‌دانند. براي بررسي و راستي‌آزمايي اين تحليل و دلايل آن مي‌توان صحنه و روند اوضاع را از منظر ديگري هم مورد مشاهده و بررسي قرار داد و با در نظر گرفتن واقعيات آشكار و مسلم جاري، اين سوال مهم را مطرح نمود كه آيا مي‌توان راهبرد يا رويكرد يا سياست بديلي را براي فلسطينيان تصور و پيشنهاد كرد؟ يعني فرض كنيم ما با همين نگاه و تحليل در قبال حماس و جهاد اسلامي و ساير فلسطينيان به جاي‌ آنان قرار داشتيم يا در مقام مشورت با آنان قرار مي‌گرفتيم، چگونه عمل مي‌كرديم يا چه پيشنهادي به آنان مي‌داديم؟ ممكن است به آنان مي‌گفتيم لازم نيست عمليات را در اندازه و سطحي رقم بزنيد كه اين گونه حيثيت اسراييل را زير سوال  ببرد و درهم بشكند و آنان را اين اندازه جري و كنترل‌ناپذير كند. طبعا آنان در پاسخ به تجارب گذشته خود اشاره مي‌كردند. از جمله در جنگ‌هاي 8 روزه سال 2008 و 22 روزه سال 2011 كه اسراييل با حمله و تجاوز به غزه كشتار و تخريب وسيعي راه انداخت، اصولا هيچ حمله و عملياتي در كار نبود و اسراييل با بهانه‌هاي واهي شروع به تجاوز و درصدد كشتار و تخريب و حذف و هدم برآمد و ما صرفا از خود دفاع كرديم. از آن مهم‌تر در جنگ 22 روزه سال 2014 هم كه اسراييل حملات عظيم و گسترده مشابه و نزديك به عمليات امروز را عليه غزه راه انداخت و حدود 1500 شهيد و 4500 مجروح و ويراني‌هاي بي‌شماري را برجاي گذاشت، اصولا ما عملياتي را انجام نداديم و اسراييل به بهانه مفقود و كشته شدن 3 نفر اسراييلي كه معلوم نبود كار چه كساني است و ما هم رسما دست داشتن در آن را تكذيب كرديم، آن عمليات را انجام داد. البته آنان نمونه‌‌هاي متعددي هم ذكر خواهند كرد كه اسراييل همواره و روزمره با بهانه يا بي‌بهانه دست به برخي ترورها، آدم‌ربايي‌ها،‌ ايجاد خسارت و تنگناهاي جديد براي مردم مي‌زند. ممكن است به آنان مي‌گفتيم شما به جاي اقدام نظامي كار سياسي و مدني انجام دهيد و با مستمسك قرار دادن و استناد به انواع قطعنامه‌هايي كه سازمان ملل و شوراي امنيت به نفع شما صادر كرده است به دنبال تشكيل دولت مستقل فلسطين باشيد. طبعا پاسخ آنان روشن است چون اسراييل نه تنها به هيچ يك از آن قطعنامه‌ها عمل نكرده و دولت فلسطين را به رسميت نشناخته بلكه روز به روز بر دايره محاصره و تجاوزات خود افزوده و با اشغال سرزمين‌هاي بيشتر به ساختن شهرك‌هاي هر چه بيشتر در مناطق اشغالي مبادرت ورزيده و ده‌ها كار خلاف و ضد انساني و ضد اخلاقي را مرتكب شده و مي‌شود و عملا نشان داده است كه نه تنها براي فلسطينيان حقي قائل نيست بلكه با آنان به مثابه برده رفتار مي‌كند.  در خصوص فعاليت مدني نيز كافي است به تحصن و تظاهرات 30 هزار نفري مردم غزه در سال 2018 كه كاملا مدني و غيرمسلحانه و مسالمت‌آميز بود نگاه كنيد كه اسراييل آن را هم به خاك و خون كشيد و 189 نفر را شهيد و بيش از 6 هزار نفر را زخمي كرد. ممكن است به آنان مي‌گفتيم شما كه به تنهايي نمي‌توانيد در برابر اسراييل سرتا پا مسلح و حاميان قدرتمند آن بايستيد بايد باتعامل و ارتباط با كشورهاي عربي و اسلامي و جلب نظر آنان اهداف خود را دنبال و احقاق حق نماييد. علي‌القاعده آنان پاسخ خواهند داد ما از ابتدا اين راه را هم رفته‌ايم اما آن كشورها نه تنها در همراهي و دفاع واقعي و عملي با ما كاري نكرده‌اند و اگر هم كرده‌اند موفق نبوده‌اند، بلكه در چند سال اخير هم يكي پس از ديگري در قالب طرح امريكايي- اسراييلي پيمان ابراهيم از در دوستي با اسراييل و به رسميت شناختن آن برآمده‌اند و كشور عربستان هم كه يكي از مهمترين آنهاست براي پيوستن به پيمان ابراهيم شرط تعيين تكليف دولت فلسطين و حل مشكل فلسطين را مطرح كرده بود، اخيرا از شرط خود كوتاه آمده و درصدد پيوستن به آن پيمان بود و مي‌دانيد كه با تكميل و تحقق پيمان ابراهيم در واقع هيچ اميد و حقي براي فلسطين باقي نمي‌ماند و اسراييل با خيال آسوده و بيش از پيش به اهداف و برنامه‌هاي تجاوزكارانه خود مبني بر حذف و استحاله فلسطين ادامه مي‌داد. ممكن است به آنان مي‌گفتيم خوب بود شما با تعدادي از كشورهاي موثر عربي و اسلامي و غيراسلامي هماهنگ كرده و با جلب نظر و پشتيباني آنان اقدام به عمليات مي‌كرديد. در اين صورت و پيش از پاسخ آنان خودمان بلافاصله متوجه غيرواقعي و غيرعملي بودن پيشنهادمان مي‌شديم. ممكن است به آنان پيشنهاد مي‌داديم كه اصولا بهتر بود با وضع موجود بسازيد و با كاهش تنش‌ها و ايجاد رابطه وسيع‌تر و عميق‌تر با برخي از كشورهاي عربي و اسلامي و غير آنها و جلب كمك‌هاي آنان به ساختن و آباداني همين سرزميني كه در آن هستيد بپردازيد و به مردم خود خدمت كنيد. به نظر مي‌رسد آنان با لبخند تلخي پاسخ مي‌دادند گويا شما از درون و اوضاع ما و تاريخ دهه‌‌هاي گذشته ما و روندی كه انواع تجارب از جمله تجربه پيشنهادي شما را پشت‌سر گذاشته‌ايم و متقابلا از اقدام‌هاي اسراييل و تجاوزات و ايجاد تنگناها و موانع اساسي توسط آنان و نيز نحوه عملكرد كشورهاي عرب و غيرعرب نسبت به ما و اسراييل خبر و اطلاع نداريد. ما همه اينها را تجربه كرده و آزموده‌ايم اما اسراييل نه تنها ما را به حال خود وانمي‌گذارد بلكه با يك هدف و برنامه راهبردي درصدد حذف و محو ماست. در انتها ممكن است به عكس، ما از آنهاه بپرسيم خب! حالا شما بگوييد بر اساس چه هدف و راهبردي دست به اين عمليات مهم زديد و فكر مي‌كنيد با وجود اين همه خسارت و كشتاري كه از فلسطينيان مي‌شود چه دستاوردي داشته و خواهيد داشت؟
شواهد و قراين موجود نشان مي‌دهد كه آنان نكاتي از جمله نكات ذيل را در پاسخ ما خواهند گفت:
1- تجارب تاريخي و واقعيت‌هاي تلخ و ناجوانمردانه جهان سياسي و منافع قدرت‌ها و دولت‌ها به كرات بر ما ثابت كرده است كه به عوامل و نيروي خارجي نمي‌توان اميد بست و در دنيايي كه برخلاف شعارهاي ظاهري، قدرت و زور حرف اصلي را مي‌زند، جز با اعتماد و اتكا به خويش و ارتقای سطح توانمندي خود و كسب قدرت دفاعي و بازدارندگي، راهكار ديگري براي ما متصور نيست. البته كه تحقق اين امر بسيار سخت و طاقت‌فرسا و در بادي امر بسيار پرهزينه و فاجعه‌آميز خواهد بود. اما مگر ما همواره در معرض تجاوز و كشتار و فاجعه نبوده و نيستيم؟ بگذار در ازاي اين همه رنج و مصيبت با كسب قدرت و اعمال آن به حداقلي از توازن قوا و توان بازدارندگي دست يابيم تا در تداوم آن از تجاوزها و جنايت‌ها بكاهيم و آنها را كند و متوقف سازيم. شاهد و مثال بارز اين امر عمليات حزب‌الله در جنگ 33 روزه سال 2006 در جنوب لبنان است كه در آن جنگ هم گرچه خسارت‌هاي عظيم و بي‌شماري بر حزب‌الله و مردم و كشور لبنان وارد شد اما با وجود همه آن فجايع و كشتارها و تجاوزها، در آن جنگ حزب‌الله توانست اسراييل را به عقب رانده و از لبنان و حتي از همه زمين‌هاي لبنان كه از قبل اشغال كرده بود اخراج كند و در واقع پيروز جنگ شود. مهم‌تر از آن هم با برهم خوردن توازن قوا و كسب قدرت بازدارندگي توسط حزب‌الله لبنان، پس از آن لبنان به ويژه جنوب آن از تجاوزات و جنايات روزمره اسراييل خلاص شد و طي اين 17 سال اسراييل نه تنها ديگر جرات تجاوز به لبنان و جنوب آن را پيدا نكرده است بلكه حزب‌الله هم روز به روز قوي‌تر و قدرتمندتر شده است.
2-  ما با عمليات خود علاوه بر آنكه افسانه شكست‌ناپذيري نظامي، امنيتي و اطلاعاتي اسراييل را درهم شكستيم و خوي نژادپرستانه و خودبرتربيني آنان را به ابتذال كشانديم، توانستيم قدرت و توانمندي شگرف خود را كه در زندان رو باز تحت كنترل اسراييل كسب كرده‌ايم به جهان به ويژه اسراييل و هم‌پيمانان او نشان دهيم و اين امر داراي پيام‌هاي مهم و مختلفي از جمله اين پيام مهم است كه تمام ظلم‌ها، تجاوزها و جنايت‌هاي مستمر و سيستماتيك عليه مردم فلسطين و غزه كه با هدف و راهبرد ناديده گرفتن و استحاله و حذف آنان انجام مي‌گيرد نتيجه معكوس به بار آورده و خواهد آورد.
3- با اقدام ما پيمان ابراهيم كه مي‌رفت تا به اسراييل نامشروع توسط كشورهاي عربي و اسلامي مشروعيت داده شود و در امتداد آن اسراييل را يكه‌تاز منطقه كند و موجب استحاله و حذف كامل مردم فلسطين شود متوقف شد.
4-  فلسطين امروز همچون ققنوس از خاكستر آتش ظلم و ستم تاريخي سربرآورده، روي پاي خود ايستاده و فلسطيني ديگر شده است كه ديگر نمي‌توان آن را ناديده گرفت و تحقير كرد و به استحاله و حذف آن اقدام نمود. فلسطين از اين پس به معني واقعي به حساب خواهد آمد و به تدريج حق خود  را بازپس خواهد گرفت.